- فرهنگی

ادیب نیشابوری، محقق و عالم ادب فارسی و عربی

ادیب نیشابوری، یکی از چهره‌های برجسته و صاحب‌مقام بود که توانست شاگردان فراوانی را تربیت کند که سرآمد تاریخ ادب ایران شوند. تخصص او در علوم ادب بود و تمام قاموس و برهان قاطع را حفظ داشت و هر شعری را با همان حال و هوای خودِ شعر، با لهجه‌ بسیار دلنشین می‌خواند.

یکی از شاعرانی که در عصر مشروطه دارای سبک شخصی بوده میرزا عبدالجواد نیشابوری متخلص به ادیب است. وی در زمانی که بیشتر شاعران عصرش اشعارشان را در خدمت مردم و مشروطه قرار داده بودند، همچنان از مفاهیم کهن صحبت می کرد. به طوری که عواملی مانند انس با اشعار پیشین و مطالعات فراوان در حوزه ادب فارسی و عربی و در نتیجه استفاده فراوان از کلمات و ترکیبات کهن، کلمات غریب و نامأنوس، کلمات و عبارات عربی، فراوانی اشارات و تلمیحات، بهره گیری وسیع از اطلاعات در علوم مختلف باعث دشواری و دیریابی اشعارش شده بود.

عبدالجواد بن ملا عباس نیشابوری مشهور به ادیب نیشابوری به‏ رغم نابینایی چشمانش با سخت کوشی فراوان به مدارج عالی دانش و ادب دست یافت. در زمانی که فناوری های امروزی هنوز توسعه نیافته و وسایل و ابزارهای امروزی وجود نداشت، او با استفاده از روش ها و ابزارهای سنتی، ناممکن ها را ممکن ساخت و توانست نسلی از فرهیختگان مثل بدیع الزمان فروزانفر، محمد پروین گنابادی، مهدی آذر و امثال اینان را تربیت کند و جنبش پر دامنه ای را در عرصه ادب و فرهنگ ایران زمین بر پا کند. از این رو ادیب نیشابوری برای نابینایان روشندل و دیگر اشخاص معلول الگو و مقتدای مناسبی برای تأسی و پیروی است.(۱)

زندگینامه و خدمات

در زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، کودکی متولد شد، او را «عبدالجواد» نام نهادند. چهار ساله بود که بیماری آبله بر بدنش حمله ور گردید و ۲ چشم او را نیز از این حمله بی نصیب نگذاشت. عبدالجواد کم کم به سن و سالی رسید که همسالان او در آن سن و سال به مکتب می‌رفتند، اما پدرش او را به مکتب نفرستاد از بیم آنکه مبادا آسیب بیشتری به چشم تنها فرزند دلبندش وارد بیاید و آن «ربع چشم» را هم از میان ببرد اما عبدالجواد در همان زمان که خردسال بود، حافظه خوبی داشت. بعد از مدتی پدر او را به مکتب فرستاد. او با آن قدرت حافظه ای که داشت در اندک زمانی خواندن و نوشتن پارسی را آموخت. آنگاه به نیشابور رفت و فراگرفتن را ادامه داد و تا حاشیۀ ملا عبدالله بر «تهذیب المنطق» ملا سعد تفتازانی را خواند. در همان زمان که در نیشابور بود، دیوانی از قاآنی شیرازی در اختیار داشت، اشعار قاآنی را می‌خواند و به حافظه می‌سپرد.(۲)

او در حدود ۱۳۱۰ قمری به مشهد رفت و در همان حجره مدرسه نواب اقامت گزید و تا آخر عمر در آنجا زیست. ادیب پرتلاش بار دیگر شروع به مطالعه و تدریس کرد، حوزه درسش هر سال رونقی تازه می‌یافت و این محصول مطالعات مستمر او بود «کسی که با داشتن ربع چشم، در حالی که کتاب خواندن برایش بی نهایت دشوار بود، هرگز از مطالعه دست نمی‌کشید، حتی بندرت از مدرسه خارج می‌شد».

ادیب مطالعات خود را منحصر به ادب فارسی و عربی نکرده بود، بلکه در حکمت الهی و طبیعی نیز مهارت تامه داشت و غالباً در آراء و مذاهب تابع صدرالمتألهین شیرازی بود. در نجوم، هیأت قدیم، حساب، جبر، مقابله و هندسه به آیین پیشینیان حظی وافی داشت و در طب علمی، فقه، اصول، علم الحدیث و رجال بهره کافی داشت. از موسیقی نیز باخبر بود و در بیشتر علوم متعارف در عصر خویش ید طولی و مقام عالی را حائز بود. علاوه بر دانستن این دانش ها که در زمره اطلاعات عمومی هرادیب به شمار می آمد، ادیب نیشابوری در رشته تخصص خود ادبیات عرب که هر روز، چه از طریق تدریس و چه از طریق مطالعه، با آن سر وکار داشت، تبحری بیش از دیگران یافته بود، خودش می‌گفت که از اشعار شاعران زمان عرب جاهلیت بیشتر از دوازده هزار بیت در ذهن حاضر و آماده دارم.(۳)

پارو پیرار که سیمی و زری بود مرا

راستی خسروی مختصری بود مرا

هر چه آن گفتم و کردم همه آن بود صواب

هر دمی گفتی تازه هنری بود مرا

ادیب، علاوه بر تبحری که در ادب فارسی و ادب عربی داشت و علاوه بر آنکه خود شعر می سرود در خواندن شعر نیز تبحری داشته است، هر شعر را بر وفق حال و هوای آن شعر قرائت می کرد. بسیاری از شاگردان وی هم تقلید خواندن ایشان را می کردند. (۴)

نخستین تدریس ادیب

بر پایه شواهد موجود و گفتار نزدیکان ادیب، آموزش وی در واقع ترکیبی از درس قرائت متن به همراه نشان دادن روابط معنوی شاعران قدیم ایران با شاعران عرب و ارزیابی پست و بلند اشعار فارسی و عربی بوده است. روش ادیب در تدریس نو و ابتکاری بود. او بی توجه به ولادت ها و وفات، نخست بیش از حضور در حلقه درس مانند یک طلبه مطالعه پیرامون تدریس خود می پرداخت و این کار را آنچنان ارزشمند می دانست که به گفته پروین گنابادی اگر به مناسبتی موفق به این کار نمی شد، جلسه درس را تعطیل می کرد. شاگردان وی در کلاس سراپا گوش بودند و ادب با استفاده از شیوه خطابی ابتدا متنی را می خواند و سپس با یاری جستن از حافظه شگفت آورش، به آوردن شواهد از امثال و اشعار گوناگون می پرداخت تا مطلب را مثل آفتاب روشن کند. 

اشعار نخستین او به زمان حضور وی در حوزه نیشابور باز می گردد.  ادیب که در این زمان با دیوان قاآنی انس و الفتی داشت، متاثر از وی اشعار فراوانی سرود که بعدها به دلیل نزدیکی با سبک ترکستانی، از اشعار اولیه خویش چشم پوشید و حتی سعی در جلوگیری از پخش آنها می کرد. بررسی اشعار ادیب تنها در چهارچوب شعر دوره مشروطیت امکان پذیر است. شعر این دوره که به لحاظ زمانی دارای نوعی تنوع در لفظ و معنی است، از طیفی گسترده با درجات متفاوت برخوردار بود. در یک سوی این طیف، عارف قزوینی و نسیم شمال قرار دارند و در سوی دیگر ادیب نیشابوری و ادیب پیشاوری هستند که در حاشیه مشروطیت نشسته و بدون توجه به مخاطبان اصلی خود در این دوره یعنی مردم و پرداختن به چگونه گفتن به صورتگرایان عصر مشروطیت مبدل شدند. (۵)

توجه بیش از اندازه ادیب نیشابوری به قدما و سبک ترکستانی و احیای آنها در خارج از بافت زمانی خود  به ایجاد نوعی سبک شخصی برای وی منجر شد اما شعر او به واسطه برخورداری از اوزان خوش آهنگ و شیوه بیان خراسانی در میان خواص اهل ادب شهرت یافت تنها شعر ادیب که زبانزد مردم شد، یک بیت از غزلی است که حال ضرب المثل پیدا کرد و آن چنین است:

عشق شیری است قوی پنجه و می گوید فاش/ هر که از جان گذرد بگذرد از پیشه ما

نگاهی به قالب های شعری دیوان ادیب

ادیب نیشابوری اگر چه در عصر مشروطه زندگی می کند اما پرورده مکتب شعری است که در تاریخ ادیبان فارسی به مکتب بازگشت یا دوره تجدید حیات ادبی شهرت دارد. ویژگی بارز این مکتب پیروی از سنت های شعری استادان قدیم بود و ادیب نیشابوری یکی از آخرین شاگردان این مکتب به شمار می رود که از میان انواع شعر بیش از همه به غزل و قصیده تمایل دارد. قصاید وی نیز تقلیدی از قصاید سبک خراسانی به خصوص فرخی یزدی است. ادیب در دوران شعری خود چندین بار اسلوب خود را آگاهانه عوض کرد و این نشان دهنده توجه او به مساله سبک است.(۶)

منابع و مآخذ: 

۱٫ جلالی پَنُدری یدالله (به‌کوشش)، زندگی و اشعار ادیب نیشابوری، تهران، چاپ و نشر بنیاد، ۱۳۶۷٫

۲٫ ریاضی، غلامرضا، دانشوران خراسان، مشهد، کتابفروشی باستان، ۱۳۳۶٫

۳٫ یوسفی، غلامحسین، «به یاد ادیب نیشابوری»، مجلۀ دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی، سال یازدهم، شماره دوم، تابستان ۱۳۵۴٫

۴٫ ادیب نیشابوری، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، مجلۀ دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی، سال یازدهم، شماره دوم، تابستان ۱۳۵۴٫

۵٫ طبسی، سید حسن (مشکان)، «بزرگان عصر ادیب نیشابوری»، مجلۀ تابستان، سال دوم، شمارۀ دوم، دی ۱۳۰۵٫

۶٫ محمد اسحاق، سخنوران ایران در عصر حاضر، دهلی چاپخانۀ جامعه، ۱۳۵۱ق.

دیدگاهتان را بنویسید