- فرهنگی

اشتراکات زبانی بین متن‌ها و تصاویر ارتباط برقرار می‌کنند

تصویرسازی کتاب کودک همان تصویر زمینه کلی داستان، کاراکترها و تصاویر معناداری است که توسط گرافیست حرفه‌ای روی جلد کتاب و صفحات اصلی کتاب کودک نقش می‌بندد. این تصاویر نقش بسیار مهمی در درک ماجرا و روایت داستان و همچنین شناخت دقیق کاراکترها و خصوصیات رفتاری آن‌ها دارد. طوری ‌که کودک پس ‌از مشاهده تصویر به خوبی تشخیص می‌دهد که این موجود کدام شخصیت داستان است. شاید تصویرسازی کار ساده‌ای به ‌نظر برسد. اما تصویرگر کتاب کاری فراتر از یک نقش نقاشی ساده کودکانه انجام می‌دهد.

تصویرگر ابتدا داستان را چند بار به ‌طور کامل می‌خواند تا با ماجرا و شخصیت‌ها کاملاً انس پیدا کند. در مرحله بعد در خیال خود فرو می‌رود و برای هر کدام از کاراکترها در فضایی که داستان در بطن آن شکل می‌گیرد، اشکال خیالی ایجاد می‌کند.

البته خیلی از کتاب داستان‌ها ماجرای واقعی با شخصیت‌های مشخص و ملموس دارند. تنها بخش خیال‌انگیز آن قدرت صحبت کردن حیوانات است. اما در سبک‌های مدرن داستان‌سرایی تلفیق گسترده داستان‌ها و شخصیت‌های خیالی عجیب را مشاهده می‌کنیم. شخصیت‌هایی که در دنیای واقعی وجود ندارند. اما بسیار مورد توجه کودکان قرار می‌گیرند. نمونه های بارز آن داستان شرک و ماجرای دیو و دلبر و باب اسفنجی است. در حقیقت کودکان نسل جدید، علاقه وافری به شخصیت‌ها خیالی و اتفاقات هیجان‌آور و غیرواقعی دارند. این میزان از تخیل گاهی کار تصویرگر را دشوار می‌کند. لازم است برای اینکه بیشتر وارد دنیای کودکانه شود، به‌ طور مداوم با آن‌ها در مورد نیازها، خواسته‌ها و شخصیت‌های خیالی محبوب شان صحبت کند.

امروزه با وجود اینکه دست کم بیش از یک دهه از آغاز فعالیت های گسترده رسانه های اجتماعی در فضای مجازی می گذرد؛ اما به نظر نمی رسد که هیچ کدامشان حتی در بهترین وضعیت ممکن، توان رقابت با لالایی ها ونیز هنر قصه گویی را داشته باشند! گونه های ادبی پر مخاطبی که به عنوان با سابقه ترین و فراگیرترین رسانه اجتماعی جهان شناخته می شوند؛ و روند شکل گیری شان احتمالاً همزمان با پیدایش انسان های اولیه است.

مجموعه «با لالایی یاد می گیریم» عنوان نخستین مجموعه لالایی فرهنگی، آموزشی و تالیفی ایرانی با موضوع ادبیات کودک است که توسط مهرداد محمدپور در ۱۶ قطعه جداگانه سروده شده است. زبان این مجموعه به صورت ترانه و دارای ۳۹۴ بیت است. این مجموعه روایتگر موضوعاتی از جمله خاصیت درمانی گیاهان دارویی و داروهای گیاهی، تأثیر درختان در کاهش آلودگی‌های زیست محیطی، تقویت سیستم ایمنی بدن با استفاده از محصولات لبنی، آشنایی با دنیای اسرار آمیز منظومه شمسی است.

به بهانه انتشار این مجموعه با لیدا طاهری تصویرگر بخش مکتوب کتاب «با لالایی یاد می‌گیریم» درباره نحوه فرایند تصویرسازی و چالش‌های آن به گفت‌وگو پرداختیم.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می خوانید:

* خانم طاهری چه شد تصویرگری بخش مکتوب کتاب «با لالایی یاد می گیریم» را قبول کردید؟

خب ما پیش از این در تمامی مجموعه های مختلف لالایی به جنبه سرگرمی مجموعه ها توجه کردیم و تلاش کردیم که این مجموعه ها با هدف ایجاد آرامش روانی و ایجاد حس خوشایند غوطه ور شدن در یک رویای شیرین به مخاطبان فعالیت کنیم، اما زمانی که با مجموعه «با لالایی یاد می گیریم» آشنا شدم نکات آموزشی جالب توجهی را در آن دیدیم که انگیزه های تصویرگری آن را به من داد.

بیان موضاعاتی با ساختار فرهنگی‌آموزشی در این کتاب سبب شد که پیشنهاد تصویرگری این کتاب را بپذیرم، چراکه موضوعات این کتاب اولویت نخست بسیاری از افراد جامعه تلقی می شود، مباحثی از جمله آگاهی یافتن از خاصیت درمانی گیاهان دارویی و داروهای گیاهی، در کنار دانستنی های دیگر توجه ام را نسبت به خودش جلب کرد و موجب شد تا پیشنهاد تصویرگری بخش مکتوب مجموعه لالایی مذکوررا بپذیرم. زیرا جزء به جزء موضوعات شانزده گانه مطرح شده در آن، فرهنگی‌آموزشی بودند؛ و با اقتضائات حرفه ذاتی من به عنوان یک معلم، سنخیت داشتند.

* پس کتاب ویژگی‌هایی داشت که شما را جذب کرد.

بله. آرامش دلخواهی که باور پذیر بود و تا اعماق وجود دوستدارانش نفوذ می کرد. چه هنگام مطالعه بخش مکتوب آن، چه زمان گوش دادن به نسخه شنیداریش، تا یادآور خاطرات خوش دوران شیرین کودکی شان باشد. تصویرسازی های ذهنی ۳۹۴ بیت از ترانه های این بخش با صمیمیت و لطافت کلام سبب ایجاد حس آرامش در ذهن تخیل پرور مخاطب می شود.

همچنین در بخش شنیداری این مجموعه موسیقی متن براساس شناخته شده ترین ملودی های کودکانه در جهان ساخته شده و توانسته رضایت خاطر کودکان و نوجوانان را جلب کند.

* برای تقویت شخصیت‌های کتاب و ارتباط گیری بهتر مخاطب از چه مولفه هایی استفاده کردید؟

در حال حاضر در شرایطی هستیم که کودکان و نوجوانان به جای پرورش در کانون خانواده در مراکز شبه خانواده و یا به تعبیری کودکستان ها پرورش می یابند، بنابراین پرداختن به بنیادی ترین کارکردهای این هادهای تربیت محور را باید مبنای خلق آثاری قرار داد که برای چنین مخاطبانی عرضه می شود.

برای مثال به تصویر کشیدن صحنه هایی که در آن، پدر یا مادر خانواده اغلب برای کودکان خود لالایی می خوانند؛ تا رفته رفته میان آنها و فرزندان شان، ارتباط عاطفی عمیق تری برقرار شود. پیوند حسی و جسمی غیرقابل توصیفی که تنها با در آغوش گرفتن و نوازش کردن آنها توسط والدین شان عینیت می یابد. ویژگی مهم جالب توجهی که بی تردید یکی از مولفه های تکرار شونده شاخص، در فرایند پیچیده شخصیت پردازی این منظومه خیال انگیز محسوب می شود؛ که پیوسته کوشیدم هر فریم آن را طی چند روز، با قلم ظریف و پر کار خود تصویرسازی نمایم.

در شخصیت پردازی چهره های مختلفی که به تصویرکشیدم نیز همواره تلاش کردم؛ احساس شعف و شادمانی درونی آنها در عین واقعی بودن، دلنشین هم باشد؛ تا حس خوشایندی که با هر بار تماشای آن در ذهن بینندگانش شکل می گیرد؛ از اعماق وجودشان سرچشمه گرفته باشد. هر چند منشا این شادمانی درونی را باید در آرامش دلخواهی جستجو کرد که حتی ترکیب رنگ تصویرسازی های اثر یاد شده نیز به شدت تحت تاثیر آن قرار دارند. چه هنگام استفاده از رنگ های انرژی بخش گرمی که ترکیب قاعده مندشان با یکدیگر، حس تحرک و نشاط درونی را در وجود افراد به آرامی تقویت می کنند؛ چه زمان بهره گیری از رنگ های آرامش بخش سردی که، چنانچه به طور کاملاً اصولی با یکدیگر ترکیب شوند؛ ضمن کاهش تدریجی ریتم درونی بدنشان، موجب به خواب رفتن آنها طی مدت کوتاهی نیز می شوند.

در شخصیت های پرشماری هم که برای مجموعه لالایی مذکور طراحی کردم؛ به جای بهره گیری از خطوط شکسته و پرتحرکی که آرامش ذهنی بینندگان خود را مدام بر هم می زنند؛ از خطوط منحنی و ملایمی بهره گرفتم که با فضای صمیمانه حاکم بر این لالایی های دوست داشتنی، هماهنگی و همگرایی بیشتری نیز دارند.

* به نظر شما شخصیت های یک کتاب باید از چه ویژگی برخوردار باشند تا مخاطب با آنها ارتباط بگیرد؟

اشتراکات زبانی ویژگی‌ای است که به صورت ذاتی، ارتباط صمیمانه معنا داری میان متن ها و تصاویر برقرار می کنند؛ بنابراین هر تصویری که متنی را روایت می کند؛ بدون شک برای بسیاری از بینندگانش، قابل درک و باور پذیر می‌شود. هر چند در روند شکل گیری این فصل مشترک، موضوعات الهام بخش مهمی نیز وجود دارند؛ که آشنایی دقیق با کارکردهای مختلف آن، شاید به تدریج بتواند ذهن خلاق تان را به فراگیری اصولی چنین هنری که قواعد خاص خودش را هم دارد ترغیب کند.

* برسیم به مراحل فرایند تصویرسازی! کمی درباره مراحل صحبت کنیم.

نخستین مرحله از فرایند تصویرسازی آثار مختلف، مطالعه دقیق و موشکافانه محتوای نوشتاری آن است؛ که مستقیماً باید توسط شخص تصویرگر و به منظور درک صحیح جزئی ترین مسائل مطرح شده در محتوا شکل گیرد؛ تا موقعیت مناسبی برای وی فراهم شود؛ که از حس تخیل و قدرت تفکر نویسنده اثر مورد نظر نیز کاملاً آگاهی پیدا کند.

دومین مرحله این فرایند چند وجهی، تلفیق هنرمندانه حس تخیل و قدرت تصویرسازی ذهنی تصویرگر را با نمونه مشابه آن در محتوای نوشتاری، برای بینندگانش به نمایش می گذارد. به نحوی که بتواند تمام یافته هایش را در خصوص آنچه پیش تر مطالعه کرده است؛ به خیالی مصور در ذهن خلاق خود بدل کند؛ و با تاثیر پذیری از این صور خیال و نیز انبوه تصاویر خیال انگیزی که حافظه دیداری او را تشکیل می دهند؛ روایت تصویرسازی شده را از آنچه که به رشته تحریر درآمده است؛ در حافظه دیداری همه افراد جامعه، برای همیشه از خود به یادگار بگذارد. هر چند دست یافتن به چنین موفقیتی الزامات معینی هم دارد؛ که عبارتند از:

۱. ابراز احساس دلبستگی عمیق نسبت به خاطرات تلخ و شیرین دوران خوش کودکی، با مرور ذهنی گاه و بیگاه شان در تمام لحظات خاطره انگیزی که برای تصویرگر رقم می خورد؛ تا آن کودک سرخوش نهفته در درون وی نیز با خیال پردازی های هیجان انگیز خود، زمینه ساز خلق تصاویر کم نظیری باشد؛ که لحظات شیرینی از همین دوران طلایی را به زیبایی در برابر دیدگان مشتاق و تحسین گر بینندگانش مجسم می نمایند.

۲. استمرار در مطالعه گسترده گونه های ادبی شناخته شده مختلف شامل: شعر و قصه از دوران کودکی تا کنون، تا در ایده پردازی شخصیت های محبوبی که به تصویر کشیده می شوند؛ نقش موثری ایفا کنند.

۳. تماشای مستمر محتواهای تصویری، تولید شده در قالب های عکس، فیلم، پویا نمایی و سایر محصولات نوظهور دیگر، از دوران خردسالی تا هنوز و همیشه تا میزان تاثیرگذاری شان را بر روند آفرینش هر اثری که پس از اتمام کار، در دسترس علاقمندانش قرار می گیرد؛ برای او قابل مشاهده و ارزیابی دقیق نماید.

۴. قصه گویی یا روایتگری برای خردسالان و کودکان با اجرای نمایش گونه آن، که بهره گیری هنرمندانه از زبان بدن نحوه ارائه آن را جالب تر می کند. همچنین موجب درک صحیح احساسات نهفته در کلمات این قصه های پر کشش می شود؛ تا تصویرسازی محتواهای جذاب مورد نظر، کاملاً برایش امکان پذیر باشد. البته با تحلیل دقیق واکنش های مختلفی که از سوی مخاطبان آن دریافت می کند.

۵. برقراری ارتباط صمیمانه و چهره به چهره تصویرگر با طیف های مختلفی از جامعه خردسالان و کودکان، البته به منظور آشنایی هرچه بیشتر او با دنیای خیال انگیزآنان و رویاهای شیرینی که دغدغه هایشان را تشکیل می دهند؛ تا آنچه که به زیبایی توسط وی برای آنها تصویرسازی می شود؛ آیینه تمام نمای بسیاری از خواسته های متنوع شان باشد.

* ارائه مطالبی درباره موضوعات فرهنگی و آموزشی در این مجموعه باعث خستگی یا دلزدگی مخاطب نسبت به آن نمی‌شود؟

به عنوان یک معلم و تصویرگر معتقدم نخستین اولویت حرفه ای هرتصویرگری را قاعدتاً، وفادار ماندن بی قید و شرط وی نسبت به محتواهای نوشتاری متفاوت باید تلقی نمود؛ که جهت انجام مراحل مختلف تصویرسازی به دستان او سپرده می شود؛ تابه این بهانه دنیای ذهنی خود و نویسندگانش را به زیباترین شکل ممکن، برای علاقه‌مندان هنر و ادبیات همچون گذشته به تصویر بکشد. البته با بهره گیری خلاقانه از تمامی آنچه که تا کنون در زمینه هنر تصویرگری، به تدریج آموخته است.

ناگفته نماند حتی ساده ترین نکات آموزشی سودمندی که سهم ناچیزی از محتوای نوشتاری “با لالایی یاد می گیرم” را به خود اختصاص داده اند؛ اصولاً با هدف افزایش سطح آگاهی عمومی مخاطبان طبقه بندی شده اند. آن هم پیرامون موضوعات بسیار مهمی که نباید با بی تفاوتی از کنارشان گذشت. زیرا با مطالعه دقیق و بررسی نحوه عملکردشان، به اطلاعات خوبی می توان دست یافت؛ که موجب تغییر تدریجی نگرش افراد جامعه در خصوص قواعد حاکم بر سبک زندگی شان خواهد شد. بنابراین بعید به نظر می رسد ارائه گسترده چنین مطالبی که البته جنبه آموزشی نیز دارند؛ حتی در دراز مدت، رفته رفته آنها را نسبت به بخش های مختلف این منظومه خیال انگیز دچار خستگی ذهنی یا دلزدگی نماید.

* به عنوان تصویرگر کدام وجه مجموعه «با لالایی یاد می‌گیریم» برای شما جالب بود؟

وجود عناصر ادبی تاثیرگذاری همچون شاعرانگی، خیال انگیز بودن و تصویرسازی های ذهنی سحرانگیزی که نقش موثری در شکل گیری درونمایه هرکدام از ابیات این منظومه خیال انگیز ایفا می کنند؛ شیوه تصویرگری مرا نیز کاملاً تحت تاثیر ویژگی های خود قرار داده اند؛ تا علاوه بر انتقال صحیح مفاهیم مورد نظر به دوستداران واقعی مجموعه لالایی مورد اشاره، عواطف انسانی شان را هم در مواجهه با آنچه که تا کنون به تصویر کشیده ام؛ به تدریج برانگیخته شود. مانند تصویرسازی صحنه های که در آن دست کم یکی از والدین یا هر دوی آنها، ضمن در آغوش کشیدن و نوازش کردن کودکان دلبند خود، با نهایت خوشرویی نیز برایشان لالایی می خوانند.