- فرهنگی

اولین مقتل فارسی در جغرافیای عثمانی

محسن شریفی صَحی در نوشتاری به «اولین مقتل فارسی در جغرافیای عثمانی» پرداخته است.

این پژوهشگر و فارغ‌التحصیل دکتری زبان و ادبیات فارسی در  فرسته «گاهنامۀ ادبی» در مطلبی با عنوان «اولین مقتل فارسی در جغرافیای عثمانی» نوشته است: 

«دستنویسی از کتابی به نام «غزوۀ رسول علیه‌السلم» با ش ۱۳۳۸ در کتابخانۀ مغنیسا موجود است و حاوی اطلاعاتی از تولد و نسب و غزوات پیامبر است تا اخبار خلفا و حضرت علی و امام حسن و در آخر خبر مقتل امام حسین ع.
گویا این اثر، تاکنون بررسی نشده و نویسندۀ آن نیز نامشخص است. اما کاتب آن، معروف به شیخ علی بن دوستخدا الرفاعی است. به دلالت جناب میرافضلی در مقالۀ: «سفینۀ نوحی و مجموعۀ روحی: بررسی دو سفینۀ کهن فارسی در حوزۀ آناتولی» می‌دانیم الرفاعی کاتبی حرفه‌ای بوده است. الرفاعی در متن غزوات تصریح کرده: «این کتاب را از نسخه‌ای نبشته شد که آب رسیده بود». این متن در ۱۴ صفر ۷۲۸ق و از روی متنی نوشته شده که تاریخ تدوین آن مربوط به قبل از این سال است.

در سدۀ ۴ اخلاق‌النبی به قلم ابن‌حیان به عربی نوشته شده که ترجمۀ فارسی آن را ابراهیم بن حسین القرصی به نام هدایهالغبی اواخر سدۀ ۷ نگاشته است. طاهری مصحح هدایه، این نسخه را ندیده و قرصی را فرضی خوانده است.
می‌گویم: بخش‌هایی از مقدمۀ غزوات، با مقدمۀ فارسی کتاب هدایهالغبی یکی است؛ عجیب‌تر اینکه یکی از نسخ هدایهالغبی را الرفاعی کتابت کرده است! (آثار فارسی در آناتولی: ۵۲)
هر دو کتاب در حوزۀ عثمانی تألیف شده و با عنایت به سبک نثر غزوات، تقدم آن محتمل‌تر است. لذا به نظر می‌رسد الرفاعی با دخالت در متن، از مرز کتابت و تألیف عبور کرده و بخش‌هایی از مقدمۀ هدایهالغبی را رونویسی کرده باشد.

بی‌شک، بسیاری از این متن، مأخوذ از تاریخ طبری و بخش غزوات پیغمبر (ص) است. نویسنده سخنی که دلالت کند غزوات بخشی از تاریخ یا ترجمۀ تاریخ طبری است، نگفته است. یعنی کتاب در عین تأثیرپذیری، مستقل از تاریخ و ترجمۀ طبری است. تقریباً تمامی نسخ ترجمۀ تاریخ طبری، در ترقیمه نام طبری و بلعمی را ذکر کرده‌اند که از این یادکرد در ترقیمۀ «غزوات» خبری نیست.
این متن، در مقایسه با وقایع ذکرشده در تاریخ‌نامۀ طبری موجزتر است و گاهی حاوی نکاتی است که در هیچ یک از نسخ موجود از ترجمۀ تاریخ طبری و متن مصحَّح محمد روشن مشاهده نمی‌شود.

عنوان یکی از بخش‌ها «مقتل حسین بن علی رضی الله عنهما» است که ضمیمۀ غزوات است.
نویسندۀ غزوات و مقتل گاهی نام محمد جریر طبری را به عنوان مرجع سخن ذکر می‌کند و مشخص است برخی مطالب طبری را به فارسی ترجمه کرده است.
او شرح شهادت امام علی و امام حسن را «خبر کشتن» و شرح شهادت امام حسین را «مقتل» نامیده است.
این مقتل با وجود بهره‌مندی و اثرپذیری از تاریخ طبری وامدار الفتوحِ ابن اعثم نیز هست. از تحریفات عاشورایی خالی نیست و در مواضعی، نکاتی افزون بر اقوال طبری و ابن اعثم دارد که گاه ذکر دقیق جزئیات آن -چون اهانت ابن زیاد به امام سجاد ع- بسیار موهن است. در این بخش، اشعاری به فارسی نیز آمده است. 

برخی ویژگی‌های زبانی پربسامد سبکی این کتاب که احتمالاً در حدود سدۀ ششم و هفتم تألیف شده و در منابع سدۀ پنجم تا هفتم نیز به کار رفته چنین است:

کاربرد شد به معنی رفت
کاربرد همی
نبشت= نوشت
بنه گذاری= نگذاری
بباشی= باشی
فرستادیت، کردیت، ندادیت= فرستادید، کردید، ندادید
واگردم= برگردم
سخت فراگیر= سخت بگیر
فراپذیرفتیم= پذیرفتیم
خون‌ریزش= خون‌ریزی
هاگیر= بگیر
و کاربردهای خاص سبک آن دوران: واپس فرستاد، نتوانستندکرد، چون کار تو مستقیم شد، خداوند بر من قضا کرده است، گردنت بفرمایم زدن، مرا سخت کراهیت می‌آید، در محلت ما اوفتاد، کس را نگذاشتندی که آب بستدی، باز جای خود شوید، چه اوفتیده است، فرزند فاطمه را بدین وا نتوان زد، کشتن نتوانستندی، ددگان و مرغان.

کنعان اوزچلیک، تدوین اولین مقتل ترکی را به سال ۷۶۳ق دانسته است (پیام بهارستان، تابستان۹۱). اما کتاب مورد بحث، که ظاهراً اصل آن مربوط به سدۀ ۶ یا ۷ است، در خطۀ عثمانی به سال ۷۲۸ق و به فارسی کتابت شده است. لذا با عنایت به نقل برخی سخنان طبری و ابن اعثم، و ذکر مطالبی تازه که در این دو منبع اصلیِ مقاتل موجود، وجود ندارد -حتی با در نظر داشتن این نکته که بخش مقتل، یکی از بخش‌های کتاب اصلی یعنی غزوات است- می‌توان آن را اولین مقتل، یا اولین مقتل به زبان فارسی دانست که حداکثر در ۷۲۸ق در جغرافیای عثمانی ورود کرده، و با در نظرگرفتن تسنّن عموم مردم، انتقال لایه‌هایی از فرهنگ عاشورا به دیار عثمانی را یادآوری می‌کند.

تعصب و حبّ نویسندۀ اصلی -و شاید الرفاعیِ سنّی که در کتابت دخالت هم داشته- نسبت به ائمه جالب توجه است. او سنّی‌ است اما در لعن کردن بر یزید، به شیعیان نزدیک‌است. در موضعی گفته: ابن اعثم شیعه است و از اهانتهای یزید در حق پیکر امام حسین «بسیار گوید، که وی مردی شاعی بود و مقصودش آن است تا مردمان بر یزید لعنت کنند و اهل سنت را نشاید که به قول اعثم بر یزید لعنت کنند. لیکن ما گوییم که لعنت بر کشندۀ حسین باد و بر آنکه بر کشتن وی رضا داد».

اشعار کهن فارسی در قدیمی‌ترین مقتل فارسیِ موجود

با به دست آمدن کتاب غزوات (مغنیسا ش ۱۳۳۸) و مقتل ضمیمۀ آن -که ذکر آن رفته- می‌دانیم این مقتل جزو قدیمی‌ترین مقاتل موجود، بلکه به اقرب احتمال، قدیمی‌ترین مقتل موجود به زبان فارسی است که تک‌نسخۀ موجود از آن در عثمانی قلمی شده و اشعاری در اوزان مختلف در آن به ثبت رسیده است. در اکثر مقاتلی که از دیرباز به زبان عربی نوشته شده، اشعاری منسوب به امام حسین (ع) نیز ذکر شده است. در مقتل مغنیسا نیز این ابیات به همراه ترجمۀ فارسی آن به شکل شعر درج شده است؛ امام حسین (ع) در مواجهه با یزیدیان «گفت ای قوم صبر کنید تا من عذر آمدن بدینجا به شما نمایم… پس روی به من نهید و مهلت بدهید تا چه توانید کرد. بعد از آن امیرالمؤمنین حسین رضی‌الله‌عنه بگریست و این شعر بگفت؛ شعر: أین [کذا] کانت الدنیا تُعَد …
ترجمۀ شعر:
برِ خلق اگر هست گیتی گرامی/ بهشت خدای است بی شک نکوتر
وگر هست تن از پی مرگ رُسته/ بود کشتن مرد در مرگ بهتر
وگر جمع مال از پی هِشتن آمد/ چه معنی کند بخل آزاده در زر
وگر هست روزی به قسمت مقدّر/ کمی از درِ کسب به ای برادر»

در بخش دیگر چنین آمده: «… زینب بنت علی می‌آمد. گفت ای برادر عجب چیزی تو را نگویم؟ گفت بگوی. گفت دوش به حاجتی بیرون شدم. آوازی شنیدم و کس را ندیدم که این بیت می‌گفت. بیت: الا یا عین …
یعنی:
الا چشما نشانم ده به‌طاقت؟/ که گرید بر شهیدان بعد من باز».

در فراز دیگری از این مقتل، روایتی از شعر دیگری با استناد به تاریخ طبری، آمده:
«محمد جریر روایت می‌کند از عمرو بن عکرمه که گفت آن روز که حسین را بکشتند مار ا اندر مدینه غلامی بود. گفت دوش آوازی شنیدم که این شعر همی می‎گفت. شعر: ایّهاالقاتلون جهلاً حسینا …
ترجمۀ شعر:
ای ستمکاره قاتلان حسین/ مژده دارید در عذاب گران
در سما بر شما بود نفرین/ ز انبیا و همه فریشتگان
بر شما لعنت است از داود/ از مسیحا و موسی عمران»

این سه شعر در سه وزن متفاوت و در قالب قطعه سروده شده و شاعر یا شاعران آن، مشخص نیست. فارغ از اینکه شاعر این اشعار کیست، به نظر می‌رسد این اشعار مختصّ به مقتل مغنیسا باشد. زیرا این اشعار، شعری مستقل و جدید و خارج از سایۀ اشعار عربی نیستند و ترجمۀ دقیق اشعار عربی به شمار می‌روند. لذا شاعر این ابیات نه تنها تخصصی در سرودن شعر نداشته، بلکه شعرش اشکال قافیه هم دارد؛ لذا اهتمام وی، بیشتر در برگردان ابیات عربی بوده است. نیز ردّ اشعار عربی را می‌توان از تاریخ طبری به این سو در منابع مختلف مشاهده نمود؛ اما اشعار فارسی این مقتل، در منابع دیگر از جمله روضهالشهدا قابل مشاهده و پیگیری نیست. طبعاً مهم‌ترین دلیل این امر این است که مقاتل موجود تا سدۀ دهم، به زبان عربی تألیف شده بودند و کسی انتظار ثبت اشعاری فارسی را درین منابع نداشته است*. دو دیگر این که نشان می‌دهد کاشفی این مقتل فارسی را ندیده بوده است؛ زیرا نه اشعار فارسی آن را دارد و نه بسیاری از روایات آن با مقتل مغنیسا هماهنگی و همخوانی دارد.

مقتل‌پژوهان، مقتل ناپیدای ابوالمفاخر رازی را اولین مقتل فارسی دانسته‌اند که در سدۀ ششم هجری تألیف شده بوده است. ایشان به اعتبار کاشفی که در سدۀ دهم، مطالب و اشعاری از مقتل ابوالمفاخر رازی را در اوزان مختلف، در کتاب روضهالشهدا به ثبت رسانیده و از آن بهره برده است، از این مقتل خبر داده‌اند.
با عنایت به اینکه تحریر مقتل ابوالمفاخر فاصلۀ چندانی با تألیف مقتل مغنیسا ندارد -و چه بسا هر دو کتاب، در یک دورۀ زمانی و در سدۀ ششم تألیف شده باشند- اهمیت مقتل مغنیسا بسیار زیاد است. اما به دلیل از بین رفتن مقتل ابوالمفاخر، بررسی ارتباط احتمالی مطالب مقتل وی با مقتل مغنیسا ممکن نیست، مگر با استناد به همان مطالب و اشعار مندرج در روضهالشهدا.
هیچ یک از ابیات مقتل مغنیسا به نام ابوالمفاخر در روضهالشهدا ثبت نشده و کلاً نشانی از این ابیات در روضه نیست. لذا تنها نتیجۀ مقایسه در اشعار دو مقتل، قدرت شاعریِ ابوالمفاخر در برابر ضعف شاعری صاحب مقتل مغنیسا است. نیز اشعار فارسی مقتل مغنیسا ترجمۀ اشعار عربی و هر یک از اشعار ابوالمفاخر به شکل شعری مستقل و ساخته شده از روایات منثور و رجزهای شهدای کربلاست.
همچنین روایاتی چون: مشاهدۀ سر امام حسین از سوی اشخاصی متفاوت (تاجر در سخن ابوالمفاخر و کشیش در مقتل مغنیسا) یا روایتی که ابوالمفاخر در شعری علی اصغر را روان پدر خوانده و صاحب مقتل مغنیسا وی را برادرزادۀ امام دانسته و امام سجاد ع را علی اصغر نامیده است نشان می‌دهد این دو مقتل منابعی متفاوت داشته‌اند.

* سابقۀ ذکر اشعار فارسی در مقاتل، به سدۀ پنجم می‌رسد. جناب رسول جعفریان طی معرفی کتاب السفینه الجامعه از حاکم جشمی (۴۱۳ ـ ۴۹۴) گفته‌اند که در این متن عربی، اشعاری فارسی نیز طی شرح حال و مقتل امام حسین به ثبت رسیده است.