نمایشگاه کتاب تهران امسال دیگر آن شور و حال همیشگی را نداشت. قدم زدن در راهروهای خلوت شبستان و چادرهای بیرمق بخش بینالملل، بیش از آنکه بوی کاغذ و جوهر بدهد، بوی بیتوجهی و انزوا را میداد. غرفههای خالی، که با بنرهایی سرد و بیروح جانمایی شدهاند، گویاتر از هر آماری میگویند که حال کتاب خوب نیست.
سکوت در سرزمین واژهها
نمایشگاه کتاب که روزگاری تنها رویدادی فرهنگی بود که میتوانست مردم را در صفهای طولانی برای خرید کتاب نگه دارد، حالا به رویدادی تبدیل شده که تنها ناشران دولتی و مهمانان رسمی برای پر کردن فضای خالیاش تلاش میکنند. غرفههای کودک، که پیشتر پر از صدای خنده و بازی بود، اکنون به چند قفسه ساکت و چند کودک بیحوصله محدود شده. در بخش بزرگسال، ناشران کوچک ترجیح دادهاند اصلاً شرکت نکنند، چرا که هزینه اجاره غرفه و حمل و نقل کتابها با فروش اندکشان همخوانی ندارد.
کتابنخوانی فقط یک عادت نیست، یک بحران است
آمارهای رسمی هم زنگ خطر را به صدا درآوردهاند. سرانه مطالعه غیر درسی در ایران، بر اساس آخرین گزارشهای منتشر شده توسط مرکز آمار، کمتر از ۱۰ دقیقه در روز است؛ آن هم در حالی که این عدد در کشورهای توسعهیافته به بیش از یک ساعت میرسد.
اما چرا مردم کتاب نمیخوانند؟ دلایل بسیاری برای این بیمیلی وجود دارد. از وضعیت اقتصادی خانوار که اولویت را از کتاب به نان تغییر داده، تا نظام آموزشیای که به جای تربیت خواننده، حافظهمحور و تستمحور است. در فضای مجازی نیز، محتوای سطحی و زودگذر، توجه مردم را از مطالعه عمیق ربوده است.
نسل بیخوانده، جامعه بیآینده
جامعهای که نمیخواند، تحلیل نمیکند. جامعهای که کتاب نمیخرد، نقد نمیکند. در چنین جامعهای، فرهنگ تبدیل به ابزار تبلیغاتی قدرت میشود و نه بستری برای رشد آگاهی عمومی.
در گفتوگو با یکی از ناشران باسابقه بخش علوم انسانی، او با ناامیدی گفت: «کتابهای تحلیلی و جدی، دیگر خریدار ندارد. اگر کتابی درباره روانشناسی موفقیت یا انگیزشی نباشد، حتی در شبکههای اجتماعی هم دیده نمیشود. مردم حوصله درگیری ذهنی ندارند.»
مسئول کیست؟ راهحل چیست؟
سیاستگذاریهای ناکارآمد، قطع حمایتهای یارانهای از تولید کتاب، و نبود تبلیغ مؤثر از سوی رسانه ملی، همه در زنجیره افول مطالعه نقش دارند. در حالی که در برخی کشورها، کتابخانهها تبدیل به مراکز اجتماع و گفتوگو شدهاند، در ایران کتابخانهها بیشتر شبیه به انبارهایی غبارگرفتهاند.
کارشناسان هشدار میدهند که پیامدهای این بیتوجهی، در آیندهای نهچندان دور نمایان خواهد شد. نسلی بیسواد از نظر فرهنگی، بدون توان تحلیل و تفکر نقاد، که آماده پذیرش هر نوع تبلیغ، شبهعلم و یا افراطگرایی است.
نمایشگاه کتاب تهران دیگر فقط یک رویداد فرهنگی نیست؛ آینهای است برای دیدن زوال یک فرهنگ مطالعه.غرفههای خالی، مشتریان انگشتشمار، و کتابهایی که روی میزها خاک میخورند، نمادی از جامعهای هستند که اگر فکری برایش نشود، نه فقط کتاب، که آیندهاش را هم از دست خواهد داد.