در این کتاب پر چالش، دومینیک مک ایور لوپس خوانشی از وضعیت فعلی ما در فلسفه هنر و در عین حال نسخهای برای پیشرفت آینده ارائه میدهد. نویسنده در این اثر مسیری تاریخی را دنبال می کند که ما را به مشغله فعلیمان در زمینه توسعه یک نظریه هنر و در نتیجه به بنبست نظری امروز در این حوزه سوق داده است.
ایده اصلی نویسنده در کتاب این است که ما باید «موضوع» را با پرسیدن سؤالاتی متفاوت از سؤالاتی که در دو قرن و نیم گذشته بر تأملات فلسفی هنر مسلط بودهاند، «تغییر دهیم». لوپس معتقد است که با پرسیدن سؤالات مختلف در چارچوبی متفاوت، میتوانیم بهتر علایقی را ارضا کنیم که در وهله اول ما را به فلسفه هنر سوق داد.
لوپس سه نوع نظریه را از یکدیگر متمایز می کند که ممکن است در پاسخ به سؤال «هنر چیست؟» ارائه شوند: (1) نظریهای از هنر که شرایطی را مشخص کرده که تحت آن چیزی یک اثر هنری تلقی میشود. (۲) نظریهای درباره هنرها که بیان میکند چه چیزی باعث میشود برخی از فعالیتها به هنر تبدیل شوند. (3) نظریههای هنرهای فردی که بیان میکنند برای یک هنر معین، چه چیزی باعث میشود هر آیتم به اثری در آن هنر تبدیل شود.
وی از یک «نظریه واگذاری در مورد هنر» سخن گفته و از آن دفاع میکند، یعنی این ایده که یک اثر هنری چیزی نیست جز جزئی از یکی از انواع هنری. او با ردیابی علاقه فلسفی به نظریههای هنر در واکنش به برخی موارد معمایی هنر آوانگارد، استدلال میکند که هیچ یک از نظریههایی که از دهه 1960 بر فلسفه مسلط شدهاند، به اندازه کافی به این آثار نمیپردازند.
لوپس به دنبال مدلسازی استراتژیهای متنوعی است که توسط انسانگرایان و دانشمندان علوم اجتماعی و رفتاری استفاده میشود، کسانی که بر روی هنرهای مختلف کار میکنند. او به ویژگی هر فرم هنری نقشی محوری میدهد و با این حال بر تداوم هنرها با فعالیتهای مشابه غیر هنری مانند طراحی مد، ورزش و بازی، آشپزی، قدردانی از طبیعت و غیرادبی تاکید میکند.
در روایت تاریخی لوپس، تامل فلسفی در مورد پرسش «هنر چیست» با شناسایی «نظام مدرن هنرها» در اواسط قرن هجدهم و علاقهی متعاقب آن به تعیین ویژگیهای متمایز آن آغاز میشود. بر این اسسا، اثر هنری مصنوعی است که در چنین سازوکاری تولید میشود. اما، در قرن بیستم، به نظر میرسد که «موارد دشوار» چنین نظریههای اساسی هنر را به چالش میکشد. موارد دشوار یا مواردی که «وضعیت آنها به عنوان هنر از منظر نظری بحثبرانگیز است» (ص6)، مانند سری کپسولهای گاز بی اثر رابرت بری- برای این دیدگاه قدیمی کاملا جدید و سرگیجهآور است، چراکه آنها خود را به عنوان «عوامل آزاد» که به هیچ ژانر هنری خاصی تعلق ندارند نشان میدهند.
برای توضیح اینکه چگونه چنین چیزهایی میتوانند آثار هنری باشند، به نظر میرسد که باید به دنبال یک نظریه هنر باشیم. اما، لوپس معتقد است که این رویکرد به یک بنبست نظری منجر میشود. لوپس پیشنهاد میکند که علایق فلسفی ما در هنر در مجموع با «واگذاری» از نظریه هنر به نظریه هنرها یا نظریههای هنرهای فردی بهتر تأمین میشود.
کتاب لوپس اثری خلاقانه است و خواننده را با جهانی نوین در زمینه هنر مواجه میکند و چهبسا بتوان گفت که این اثر میتواند نشاندهنده نگاهی متمایز به مقوله نظریات هنری باشد. این کتاب به فیلسوفان هنر تمرکز و چارچوبی جدید و بالقوه سازندهتر برای تحقیق میدهد.
کتاب «فراسوی هنر» را انتشارات دانشگاه آکسفورد در 224 صفحه و در سال 2014 منتشر کرده و در حال حاضر حامد زمانی مشغول ترجمه آن است.