در «شاه نقش» حرف بدی نزدیم
وی ادامه داد: حضور علی قائم مقامی در مقام تهیهکننده و به عنوان کسی که در سینمای مستقل تجربه دارد و به این جنس سینما هم علاقه دارد، در ساخت این فیلم بی تاثیر نبود. ما در این فیلم حرف بدی نزدیم؛ یک فکر و عقیده و موضوعی در بستری به نام سینما درباره فراموششدهها، سینهسوختهها و سیاههای «کوچه سرخ پوستها» و بچههای ارباب جمشید، ساخته شده است.
احمدلو درباره ارتباط فیلم با مخاطب گفت: میل هر سینماگر این است که هزینه تولید فیلمش برگردد، اما اگر فیلم در عرصه فرهنگی و در دل مخاطب جای بگیرد، برای هنرمند کافی است. همیشه دوست داشتم با مخاطبداشتن، توجهها را به خودم جلب کنم و مخاطب حداکثری داشته باشم و این در «چند میگیری گریه کنی» هم اتفاق افتاد.
فیلمی نساختم که نخواهم اسمش را هم بیاورم
وی با اشاره به سینمای فستفودی این روزها گفت: سینمای کمدی بعد از انقلاب با اینکه سابقه درخشانی دارد و بخشی از علاقهمندی ما از «اجارهنشینها» و فیلمهای مشابه، نشات گرفته، اما رفته رفته تبدیل به جنسی از سینمای فستفودی شد. اگر خواستم فیلم تجاری بسازم ممکن بوده در گیشه موفق بوده باشد، اما فیلمی نبوده که نخواسته باشم اسم آن را هم بیاورم.
احمدلو در پاسخ به اینکه چرا پس از «چند میگیری گریه کنی» حضورتان در سینمای کمدی کمرنگ شد، توضیح داد: شاید به دلیل تجربه سریالسازی حضورم در این جنس کمدی، کمرنگتر شد؛ هرچند همیشه دوست داشتم فیلمی شبیه «شاه نقش» بسازم که این شمایل فعلی و دغدغهمند مرا نشان بدهد و شاهد احمدلو فقط به کمدیسازی معطوف نشود. همیشه شخصیتهای مهم زندگی من آدمهای فراموش شده سینما بودند و دغدغه آنها را داشتم.
این کارگردان درباره حضور بازیگران گفت: ما فکر میکردیم اگر دو بازیگر پیشکسوت سالخورده فیلم را بازی کنند، بهتر است درحالیکه از نظر پتانسیل فیزیکی و اجرا به مشکل میخوردیم. برای همین به این سمتوسو آمدیم و انتخاب مان بهرنگ علوی و هومن برقنورد شدند.
وی با اشاره به هزینه تولید فیلم افزود: هزینه تبلیغات جشنوارهای دو سه فیلم به اندازه تولید فیلم «شاه نقش» بود. ما دست روی نقطه مهمی در قلب سینمادوستان گذاشتیم که در واژهای به نام نوستالژی و خاطره و خاطره بازی، خلاصه میشود. سعی کردیم وقتی مخاطب فیلم را میبیند، دیالوگها و ارجاعات سینمایی را درک کند.