داستان سریال قاتل
مرکز روایت سریال قاتل شخصیتی به نام جولی (با بازی درخشان کلی هاوز) است؛ یک قاتل حرفهای که بعد از سالها کار خونین تصمیم گرفته در آرامش و انزوا، دوران بازنشستگی خود را در روستایی کوچک در یونان سپری کند. او تمام تلاشش را کرده تا گذشته خود را دفن کند و هیچ دوستی نداشته باشد. اما همانطور که میشود حدس زد، آرامش او دوامی ندارد.
با تماس یک نفر که خود را دیمین، همکار سابق جولی، معرفی میکند، همهچیز دوباره از کنترل خارج میشود. جولی مأموریت تازهای میگیرد و همزمان با این بحران، پسر بزرگسالش، ادوارد (فردی هیمور)، بعد از چهار سال بیخبری به دیدنش میآید. حضور همزمان یک فرزند گیاهخوار کنجکاو و یک دستور کشتار جدید، نقطه شروع جنجالی داستان است.
قاتل فقط به داستان جولی بسنده نمیکند. روایتهای موازی متعددی وجود دارد که هرکدام به نحوی به هسته اصلی داستان وصل میشوند. در لندن، ماری (با بازی غافلگیرکننده جینا گرشون) در یک کلاس هنری چهره ادوارد را میکشد و او را با حقیقتی تکاندهنده روبهرو میکند: «تو پدر منی؟»
در لیبی، جاسپر، زندانی هلندی، با روسهای خطرناکی در یک زندان بیرحمانه همسلولی میشود. او اطلاعات مهمی درباره آیرون کراس (رئیس خانواده ثروتمند هدف جولی) دارد و همین راز او را به بخشی از بازی مرگبار بدل میکند. در یونان هم پس از تلاش نافرجام ترور جولی و قتلعام تقریبا کل روستا توسط تکتیرانداز، ماجرا وارد مرحلهای پرتنش میشود.
همزمان، جولی با سوءظن به اینکه کسی که او را فراخوانده در واقع دیمین واقعی نیست، تصمیم میگیرد شخصا حقیقت را کشف کند. این تصمیم او را وارد زنجیرهای از درگیریها، تعقیبها و افشاگریهای خانوادگی میکند.
بازیگران سریال قاتل
یکی از نقاط قوت سریال قاتل بدون تردید بازی خیرهکننده کلی هاوز است. او در این سریال زنی را به تصویر میکشد که همزمان با ورود به دوران یائسگی، باید بار گذشته جنایتکارانهاش را به دوش بکشد و برای بقا بجنگد. لحظههایی که هاوز بین خشونت بیرحمانه و شوخیهای ظریف جابهجا میشود، از نقاط اوج بازی اوست.
در کنار هاوز، فردی هیمور در نقش ادوارد حضور دارد؛ پسری که حالا در آستانه سیسالگی با پرسشهای مهمی درباره هویت پدر ناشناختهاش و ثروت ناگهانیاش روبهرو شده است. شلوم برونه فرانکلین هم در نقش کایلا، زنی که بهطور ناخواسته هدف جولی میشود، حضوری موثر و جذاب دارد. حضور بازیگرانی مثل جینا گرشون و دیوید دنچیک هم به عمق و پیچیدگی داستان کمک کرده است.
نقد سریال قاتل
سریال قاتل با هوشمندی از کلیشههای سریالهای اکشن و داستانهای قاتلان بازنشسته فاصله میگیرد. برخلاف انتظار، جولی یک شخصیت کاملا انسانی و پرجزئیات است؛ زنی که هم باید با نوسانات هورمونیاش کنار بیاید و هم در اوج آشفتگی، به پسرش غذا بدهد و او را از گذشته تاریکش حفظ کند.
فیلمنامه، اثر لوسی منگان، پر از طنز تلخ و شوخیهای موقعیتی است. نمونهاش همان جایی که جولی با بیحوصلگی به پسرش میگوید «لطفا خفه شو و توفوت رو بخور»، یا وقتی میبیند کشتیای که باید با آن فرار کند، متعلق به هدف سابقش است.
سکانسهای تعقیب و تیراندازی روی آب یا در کوچههای تنگ یونان با ریتم نفسگیر سریالبرداری شدهاند. طراحی صحنه و نورپردازی، بین فضای گرم و بیروح خانه جولی و موقعیتهای خطرناک بیرونی تعادلی تماشایی ایجاد میکند.
تدوین سریع و موسیقی پرهیجان باعث شده حتی لحظههای ساده گفتوگو هم حالتی پرتعلیق داشته باشد. این سبک کارگردانی و تدوین به حفظ هیجان در طول شش قسمت کمک زیادی کرده است.
علاوه بر اکشن و معما، سریال قاتل از شوخیهای ریز و روابط انسانی هم غافل نمیشود. رابطه پرکشمکش مادر و پسر، رابطه محتاطانه جولی با همسایهها، و شراکت ناخواستهاش با کایلا و برادرش، ابعاد تازهای به داستان میدهد. حتی شخصیتهای فرعی هم با چند دیالوگ کوتاه هویت پیدا میکنند و مهم میشوند.
آیا سریال قاتل ارزش تماشا دارد؟
اگر به دنبال سریالی هستید که هم سرگرمتان کند، هم لبخند به لب بیاورد و هم تعلیق نفسگیری داشته باشد، قاتل انتخاب خوبی است. این اثر شاید در پی پیام اخلاقی یا اجتماعی نباشد، اما توانسته در فضایی پر از خشونت و توطئه، داستانی انسانی و بامزه روایت کند.
کلی هاوز در این سریال در اوج پختگی بازیگری خود قرار دارد و فردی هیمور و سایر بازیگران مکمل، عملکردی بینقص دارند. قاتل یادآوری میکند که هنوز هم میتوان قصههای اکشن کلاسیک را با لحنی تازه و شخصیتهایی باورپذیر روایت کرد.
رویداد24