آرش تنهایی، نویسنده و فعال فرهنگی درباره مهمترین دگرگونی مثبتی که از نظر او در سال ۱۴۰۴ میتواند در دنیای کتاب کودک و نوجوان رخ دهد، گفت: کاش کتاب از چیزی که فقط میخوانیم به چیزی تبدیل شود که زندگیاش میکنیم؛ یعنی کتابها در قفسهها نمانند، بلکه در گفتوگوها، بازیها، روی دیوارها و حتی در دستان کودکان جاری شوند.
آرش تنهاییدرباره آینده کتابهای کودک و نوجوان در سال ۱۴۰۴ و اینکه او دوست دارد پیرنگ این فصل از داستان حوزه نشر کودک و نوجوان در کتاب زندگی کودکان و نوجوانان ایران و جهان چگونه پیش برود؟ گفت: فکر میکنم این فصل باید پر از نور، شکوفه و کشفهای تازه باشد. کودکان و نوجوانان، کاوشگران جهان هستند؛ اما گاهی ما فراموش میکنیم که به آنها نقشهای برای جستوجو بدهیم. دوست دارم در این فصل، هر کودک و نوجوان فانوسی از خیال در دست داشته باشد و کتابی در کولهپشتیاش باشد که به او بگوید: «هر رؤیایی که در سر داری، میتواند به حقیقت بپیوندد.».
نویسنده کتاب «سهراب سپهری» از مجموعه «انسانهای کوچک، آرزوهای بزرگ» با تأکید بر نقش امید در ادبیات کودک افزود: آنچه این نسل بیش از هر چیز به آن نیاز دارد، امید است؛ امیدی که از جنس تلاش و کشف باشد، از جنس «تو میتوانی، بیا امتحان کنیم!». ما شاید نتوانیم جهان را تغییر دهیم، اما میتوانیم ذهن یک کودک را متحول کنیم و این یعنی همهچیز. جهانی بهتر، از یک داستان خوب آغاز میشود؛ داستانی که به کودک بگوید: «تو ارزشمندی، تو میتوانی و جهان به رؤیاهای تو نیاز دارد.».
این طراح گرافیک، درباره مهمترین دگرگونی مثبتی که از نظر او در سال ۱۴۰۴ میتواند در دنیای کتاب کودک و نوجوان رخ دهد، گفت: کاش کتاب از چیزی که فقط میخوانیم به چیزی تبدیل شود که زندگیاش میکنیم؛ یعنی کتابها در قفسهها نمانند، بلکه در گفتوگوها، بازیها، روی دیوارها و حتی در دستان کودکان جاری شوند.
او که علاوهبر نویسندگی و طراحی، در حوزه نشر و مدیریت فرهنگی نیز فعال است، به صحبت خود اینطور ادامه داد: این تغییر میتواند از صنعت نشر آغاز شود؛ جایی که کتابها باید زیبا و سرشار از رؤیا باشند. میتواند در شیوه نوشتن رخ دهد؛ جایی که نویسندگان بهجای پنددادن، همراه کودکان شوند. شاید هم در میزان مطالعه کودکان باشد؛ بهشکلی که کتاب به بخشی از زندگی روزمره آنان تبدیل شود، درست مانند بازی، موسیقی یا دوچرخهسواری.
آرش تنهایی بر این باور است که با چنین تغییری، کودکان یاد میگیرند که اندیشیدن، خیالبافی و پرسشگری بهاندازه نفسکشیدن ضروری است. او تأکید کرد: در چنین آیندهای، کودکان دیگر فقط خواننده داستانها نخواهند بود، بلکه آفریننده جهانهای تازه میشوند.
نویسنده کتاب «غلامرضا تختی» از مجموعه «انسانهای کوچک، آرزوهای بزرگ» در پاسخ به این پرسش که «اگر کودکی در سال ۱۴۰۴ برای نخستینبار وارد یک کتابخانه یا کتابفروشی شود و او کتابدار یا کتابفروش آنجا باشد، چه کتابی را به آن کودک معرفی میکند که از خواندنش پشیمان نشود؟» گفت: اگر آن کودک با چشمانی پر از شگفتی بپرسد: «چی بخوانم؟» شاید ابتدا از او بپرسم: «چه چیزی دوست داری؟» و براساس پاسخش، کتابی مناسب را برای او انتخاب کنم. سعی میکنم بیشتر شنونده باشم تا گوینده.
او ادامه داد: شاید یکی از کتابهای مجموعه «انسانهای کوچک، آرزوهای بزرگ» را به او بدهم و بگویم: اینها داستان آدمهایی است که روزی کودک بودند، مانند تو. ببین چگونه با رؤیاهایشان جهان را تغییر دادند! اگر ماجراجویی بخواهد، داستانهای هانس کریستین اندرسن یا برادران گریم را پیشنهاد میدهم؛ اگر به شوخطبعی و بازیگوشی علاقه داشته باشد، رولد دال را و اگر به داستانهایی از دل سرزمین خودش علاقهمند باشد، کتابی از صمد بهرنگی، هوشنگ مرادی کرمانی یا فرهاد حسنزاده را به او معرفی میکنم.
آرش تنهایی در پایان تأکید کرد: بااینهمه، مهم نیست عنوان نخستین کتاب چه باشد؛ مهم این است که آن کتاب فانوس خیال را در دل آن کودک روشن کند، فانوسی که هرگز خاموش نشود. شاید به او بگویم: بیا با هم بگردیم و تو نخستین کتابت را انتخاب کن؛ زیرا نیروی راستین کتاب، در گزینشی است که به ما پیشکش میکند.