از میان سیمرغهای متعدد جشنواره فیلم فجر، سیمرغ بهترین فیلم جشنواره همیشه یکی از مهمترینها بوده و هست و دلیل همین اهمیت در اختتامیه جشنوارهها همیشه جزو آخرین اعلامیهاست و قطعاً کسب این سیمرغ برای عوامل و خصوصاً تهیه کننده فیلم از اهمیت بالایی برخوردار است.
از آنجایی که جشنواره فجر هر ساله ویترین سال سینماییِ آینده خواهد بود، انتخاب یک فیلم به عنوان بهترین فیلم یک فستیوال میتواند مهر تأییدی بر پر فروش بودن آن در اکران عمومی باشد. از آنجا که همه اهالی سینما و همچنین سینما دوستان نیم نگاهی به جشنواره فجر دارند، سیمرغ بهترین فیلم همیشه از اهمیت ویژهای برخوردار است. چه بسا فیلمها و بازیگرانی به واسطه همین سمیرغ دیده شدند و حتی مسیر هنری آنها به یکباره تغییر کرده و دیده شدند افتدند و موفقیتهای بیشتری کسب کردند.
اما فرمول سینمای ایران کمی با آن چیزی که ما به عنوان ایده آل به آن مینگریم، متفاوت شده است. همه جای دنیا فیلمهایی که موفق به کسب جوایزی از جمله اسکار و گلدن گلوب و کن میشود در اکران عمومی تضمینی بر موفقیت دارد و اکثر سینما دوستان برای دیدن آنها سر و دست میشکنند؛ که این رویه به هر دلیلی در سینمای ایران پایه گذاری نشده و فیلمهایی که در جشنواره، سیمرغ بهترین فیلم را از هیأت داوران دریافت کردند، لزوماً در اکران عمومی موفق نبودند و حتی شاید بهتر است بگوییم شکست خوردند و از آنها استقبال آنچنانی صورت نگرفت، البته باید عرض کنیم که در این میان استثناهایی نیز وجود داشت که در ادامه به آنها میپردازیم.
قصد داریم در این گزارش نگاهی داشته باشیم به برندگان سیمرغ بهترین فیلم به انتخاب هیأت داوران در 15 سال گذشته جشنواره فیلم فجر و میزان فروش آنها در اکران عمومی؛ قطعاً با نگاهی به این آمار به نتایج جالب توجهی دست پیدا خواهیم کرد.
جشنواره بیست و نهم، سال 1389 ، سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه هیات داوران به فیلمِ «جرم» به کارگردانی مسعود کیمیایی رسید. فیلمی که در آن زمان به شدت مورد توجه قرار گرفت و منتقدان سینمایی آن را فیلمی با زیرلایههای سیاسی خطاب کردند. فیلم مسعود کیمیایی یک سال بعد و در تاریخ چهارم خرداد 1390 به مدیریت فیلمیران به اکران سینمایی رسید و در مدت اکران خود تنها 793 میلیون تومان فروش داشت که این عدد در آن زمان هم عدد بالایی برای یک فیلم سینمایی و آن هم به کارگردانی کارگردانی صاحب نام و برنده سیمرغ بلورین جشنواره فجر نبود.
جشنواره سی و یکم فیلم فجر، سال 1391 ، سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره در میان تعجب همگان به فیلمی با عنوان «استرداد» به کارگردانی علی غفاری رسید. فیلمی که کمتر کسی تصور میکرد بتواند به این درجه برسد و یکی از مهمترین سیمرغهای جشنواره را از آن خود کند. این فیلم پس از دو سال انتظار در تاریخ 26 آبان 1392 به اکران عمومی و سینمایی رسید و در مدت زمان اکران خود تنها 530 میلیون تومان فروش داشت. برای درک بهتر این عدد در سال 92 جالب است بدانید که هزینه ساخت این فیلم در سال 89 چیزی حدود 6 میلیارد تومان بوده است.
جشنواره سی و دوم فیلم فجر، سال 1392 نوبت بهروز افخمی بود که سهم خود را از جشنواره فیلم فجر دریافت کند. «آذر، شهدخت پرویز و دیگران» توانست در این سال سیمرغهای بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه را از آن خود کند و به نوعی برای دیگر رقبا خط و نشان بکشد. این فیلم پس از چند ماه وقفه در مرداد 93 به سینماها عرضه شد و در اکران عمومی تنها 1 میلیارد و 260 میلیون تومان فروش را برای خود کسب کرد که در مقایسه با دستمزد بازیگرانی که در این فیلم به ایفای نقش پرداختند عدد اندکی به حساب می آمد. به نوعی این فیلم در اکران یک ورشکسته واقعی محسوب میشود که نتوانست از سیمرغ خود در جشنواره فیلم فجر دفاع کند.
جشنواره سی و سوم فیلم فجر، سال 1393، «رخ دیوانه» به کارگردانی ابولحسن داوودی به قول فوتبالیها دبل کرد و توانست دو سیمرغ مهم را از آن خود کند. سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه داوران جشنواره و همچنین از نگاه تماشاگران، افتخاری بود که در آن دوره از آن فیلم ابولحسن داوودی شد. با توجه به اینکه در زمان جشنواره این فیلم توانسته بود مردم را تحث تأثیر قرار دهد انتظار میرفت که در اکران عمومی و در سینماها نیز موفق باشد ولی یکماه پس از جشنواره و پس از اکران آن و با کسب فروش حدود 4 میلیاردی مشخص شد که این فیلم نیز نتوانسته آن طور که باید و شاید موفقیتهای جشنواره را تکرار کند و حداقل در اکران عمومی برای تهیه کننده کسب درآمدی درست و حسابی داشته باشد.
جشنواره سی و چهارم فیلم فجر، سال 1394، «ایستاده در غبارِ» محمدحسین مهدویان به یکباره سروصدای عجیبی در جشنواره به پا کرد و توانست در آن سال با اینکه اولین فیلم بلند او محسوب میشد، سیمرغ بلورین بهترین فیلم را از آن خود کند. این فیلم که مروری بر زندگی شهید احمد متوسلیان بود در سال 1395 توسط فیلمیران به نمایش عمومی گذاشته شد و در نهایت تنها توانست حدود یک و نیم میلیارد تومان فروش کند که در مقایسه با فیلم سال قبل خود در اکران حدود دو و نیم میلیارد تومان عقب بود. با اینکه فیلم در ژانری متفاوت تولید شده بود ولی در آن زمان انتظار میرفت که حداقل بتواند هزینههای تولید خود را جبران کند که اینگونه نشد.
جشنواره سی و پنجم فیلم فجر، سال 1395، محمدحسین مهدویان موفقیت خود را در جشنواره قبل با ماجرای نیمروز تکرار کرد و این بار با این فیلم توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره، سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه ملی و سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را از آن خود کند. این فیلم که به ترورهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در سال ۱۳۶۰ و اتفاقات بعد از عزل ابوالحسن بنی صدر میپردازد در سالهای اکران سروصدای زیادی به پا کرده بود و از لحاظ ساخت و بازی و محتوا انقلابی در این ژانر محسوب می شد و انتظار میرفت که از آن استقبال خوبی به عمل بیاید، ماجرای نیمروز یک ماه پس از جشنواره فیلم فجر روی پرده سینماها در سراسر کشور رفت و در نهایت توانست با آن همه خرجی که فیلم روی دست تهیه کننده گذاشته بود حدود 6 میلیارد و دویست میلیارد تومان از سهم گیشه را به جیب تهیه کننده اثر بازگرداند.
جشنواره سی و ششم فیلم فجر، سال 1396، «تنگه ابوقریب» غوغا به پا کرد و شش سیمرغ از جمله سیمرغ بهترین فیلم را با خود به خانه برد. این فیلم به نویسندگی و کارگردانی بهرام توکلی که فیلمنامهای بر اساس واقعیت داشت که روایتی از دفاع گردان عمار یاسر لشکر ۲۷ محمد رسولالله(ص) در برابر لشکرکشی رژیم بعث در موقعیت تنگه استراتژیک ابوقُرَیب دهلران و حمله به فَکّه را در برمیگرفت پس از چند ماه وقفه در سال 1397 روی پرده رفت و بر خلاف انتظار همگان حتی از فیلم ماجرای نیمروز که سال قبل از این اثر اکران شده بود، فروش کمتری داشت و تنها حدود 5 میلیارد و 700 میلیون تومان فروش داشت. این اثر که از بازیگران خوبی نیز بهره میبرد نتوانست موفقیتهای فیلمهای کُمدی را به دست بیاورد و در سایه فیلمهای کُمدی از لحاظ میزان فروش باقی ماند.
اما فرمول سینمای ایران کمی با آن چیزی که ما به عنوان ایده آل به آن مینگریم، متفاوت شده است. همه جای دنیا فیلمهایی که موفق به کسب جوایزی از جمله اسکار و گلدن گلوب و کن میشود در اکران عمومی تضمینی بر موفقیت دارد و اکثر سینما دوستان برای دیدن آنها سر و دست میشکنند؛ که این رویه به هر دلیلی در سینمای ایران پایه گذاری نشده و فیلمهایی که در جشنواره، سیمرغ بهترین فیلم را از هیأت داوران دریافت کردند، لزوماً در اکران عمومی موفق نبودند و حتی شاید بهتر است بگوییم شکست خوردند و از آنها استقبال آنچنانی صورت نگرفت، البته باید عرض کنیم که در این میان استثناهایی نیز وجود داشت که در ادامه به آنها میپردازیم.
قصد داریم در این گزارش نگاهی داشته باشیم به برندگان سیمرغ بهترین فیلم به انتخاب هیأت داوران در 15 سال گذشته جشنواره فیلم فجر و میزان فروش آنها در اکران عمومی؛ قطعاً با نگاهی به این آمار به نتایج جالب توجهی دست پیدا خواهیم کرد.
جشنواره بیست و نهم، سال 1389 ، سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه هیات داوران به فیلمِ «جرم» به کارگردانی مسعود کیمیایی رسید. فیلمی که در آن زمان به شدت مورد توجه قرار گرفت و منتقدان سینمایی آن را فیلمی با زیرلایههای سیاسی خطاب کردند. فیلم مسعود کیمیایی یک سال بعد و در تاریخ چهارم خرداد 1390 به مدیریت فیلمیران به اکران سینمایی رسید و در مدت اکران خود تنها 793 میلیون تومان فروش داشت که این عدد در آن زمان هم عدد بالایی برای یک فیلم سینمایی و آن هم به کارگردانی کارگردانی صاحب نام و برنده سیمرغ بلورین جشنواره فجر نبود.
جشنواره سی و یکم فیلم فجر، سال 1391 ، سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره در میان تعجب همگان به فیلمی با عنوان «استرداد» به کارگردانی علی غفاری رسید. فیلمی که کمتر کسی تصور میکرد بتواند به این درجه برسد و یکی از مهمترین سیمرغهای جشنواره را از آن خود کند. این فیلم پس از دو سال انتظار در تاریخ 26 آبان 1392 به اکران عمومی و سینمایی رسید و در مدت زمان اکران خود تنها 530 میلیون تومان فروش داشت. برای درک بهتر این عدد در سال 92 جالب است بدانید که هزینه ساخت این فیلم در سال 89 چیزی حدود 6 میلیارد تومان بوده است.
جشنواره سی و دوم فیلم فجر، سال 1392 نوبت بهروز افخمی بود که سهم خود را از جشنواره فیلم فجر دریافت کند. «آذر، شهدخت پرویز و دیگران» توانست در این سال سیمرغهای بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه را از آن خود کند و به نوعی برای دیگر رقبا خط و نشان بکشد. این فیلم پس از چند ماه وقفه در مرداد 93 به سینماها عرضه شد و در اکران عمومی تنها 1 میلیارد و 260 میلیون تومان فروش را برای خود کسب کرد که در مقایسه با دستمزد بازیگرانی که در این فیلم به ایفای نقش پرداختند عدد اندکی به حساب می آمد. به نوعی این فیلم در اکران یک ورشکسته واقعی محسوب میشود که نتوانست از سیمرغ خود در جشنواره فیلم فجر دفاع کند.
جشنواره سی و سوم فیلم فجر، سال 1393، «رخ دیوانه» به کارگردانی ابولحسن داوودی به قول فوتبالیها دبل کرد و توانست دو سیمرغ مهم را از آن خود کند. سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه داوران جشنواره و همچنین از نگاه تماشاگران، افتخاری بود که در آن دوره از آن فیلم ابولحسن داوودی شد. با توجه به اینکه در زمان جشنواره این فیلم توانسته بود مردم را تحث تأثیر قرار دهد انتظار میرفت که در اکران عمومی و در سینماها نیز موفق باشد ولی یکماه پس از جشنواره و پس از اکران آن و با کسب فروش حدود 4 میلیاردی مشخص شد که این فیلم نیز نتوانسته آن طور که باید و شاید موفقیتهای جشنواره را تکرار کند و حداقل در اکران عمومی برای تهیه کننده کسب درآمدی درست و حسابی داشته باشد.
جشنواره سی و چهارم فیلم فجر، سال 1394، «ایستاده در غبارِ» محمدحسین مهدویان به یکباره سروصدای عجیبی در جشنواره به پا کرد و توانست در آن سال با اینکه اولین فیلم بلند او محسوب میشد، سیمرغ بلورین بهترین فیلم را از آن خود کند. این فیلم که مروری بر زندگی شهید احمد متوسلیان بود در سال 1395 توسط فیلمیران به نمایش عمومی گذاشته شد و در نهایت تنها توانست حدود یک و نیم میلیارد تومان فروش کند که در مقایسه با فیلم سال قبل خود در اکران حدود دو و نیم میلیارد تومان عقب بود. با اینکه فیلم در ژانری متفاوت تولید شده بود ولی در آن زمان انتظار میرفت که حداقل بتواند هزینههای تولید خود را جبران کند که اینگونه نشد.
جشنواره سی و پنجم فیلم فجر، سال 1395، محمدحسین مهدویان موفقیت خود را در جشنواره قبل با ماجرای نیمروز تکرار کرد و این بار با این فیلم توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره، سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه ملی و سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را از آن خود کند. این فیلم که به ترورهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در سال ۱۳۶۰ و اتفاقات بعد از عزل ابوالحسن بنی صدر میپردازد در سالهای اکران سروصدای زیادی به پا کرده بود و از لحاظ ساخت و بازی و محتوا انقلابی در این ژانر محسوب می شد و انتظار میرفت که از آن استقبال خوبی به عمل بیاید، ماجرای نیمروز یک ماه پس از جشنواره فیلم فجر روی پرده سینماها در سراسر کشور رفت و در نهایت توانست با آن همه خرجی که فیلم روی دست تهیه کننده گذاشته بود حدود 6 میلیارد و دویست میلیارد تومان از سهم گیشه را به جیب تهیه کننده اثر بازگرداند.
جشنواره سی و ششم فیلم فجر، سال 1396، «تنگه ابوقریب» غوغا به پا کرد و شش سیمرغ از جمله سیمرغ بهترین فیلم را با خود به خانه برد. این فیلم به نویسندگی و کارگردانی بهرام توکلی که فیلمنامهای بر اساس واقعیت داشت که روایتی از دفاع گردان عمار یاسر لشکر ۲۷ محمد رسولالله(ص) در برابر لشکرکشی رژیم بعث در موقعیت تنگه استراتژیک ابوقُرَیب دهلران و حمله به فَکّه را در برمیگرفت پس از چند ماه وقفه در سال 1397 روی پرده رفت و بر خلاف انتظار همگان حتی از فیلم ماجرای نیمروز که سال قبل از این اثر اکران شده بود، فروش کمتری داشت و تنها حدود 5 میلیارد و 700 میلیون تومان فروش داشت. این اثر که از بازیگران خوبی نیز بهره میبرد نتوانست موفقیتهای فیلمهای کُمدی را به دست بیاورد و در سایه فیلمهای کُمدی از لحاظ میزان فروش باقی ماند.