- فرهنگی

ادبیات دینی و آنچه درباره امام رضا(ع) می‌دانیم

 
تشکری در رمان سیمیا با ساختاری تلفیق میان سبک روایی نمایشنامه و رمان و با فصل‌بندی‌های کوتاه و استفاده از زبان روایی تاریخی دست به خلق رمانی زده است که همانند نخستین مجلد از آن مخاطبان زیادی را از طیف‌های گوناگون به سوی خود جلب خواهد کرد.
 

ناشران زیادی در طی سال‌های اخیر به موضوع ادبیات دینی پرداخته‌اند. شاید بعد از موضوع واقعه عاشورا و حضرت اباعبدالله الحسین (ع)، وجود امام هشتم شیعیان در ایران و موضوعات پیرامونی آن از جمله موضوعاتی بوده است که مورد توجه نویسندگان بوده است. 

انتشارات نیستان در طی سال‌های اخیر، کتاب‌های متعددی مانند: مجموعه شعر «آهو مبارک باد»، رمان «ولادت»، و ترجمه زیارت امام رضا (علیه السلام) درباره هشتمین امام شیعیان به چاپ رسانده است.

یکی از این کتاب‌ها، مجموعه شعری است با نام «آهو مبارک باد» از عبدالرضا رضایی‌نیا. عاشقانه‌های این مجموعه برای امام رضا (ع) سروده شده‌اند. این دفتر شعر ۱۰ فصل مجزا دارد که شاعر با چند زاویه دید اشعار آن را سروده است.

اشعار این مجموعه را می‌توان به چند دسته تقسیم کرد. دسته اول، عاشقانه‌هایی است که شاعر در مقام استمداد از مخاطب اشعارش که امام رضا (ع) است؛ طلب شفاعت و گره‌گشایی از حاجات معنوی خود را دارد.

دومین دسته، اشعاری است که در آن شاعر وجود خود و در واقع من درونی مخاطبش را نشانه گرفته و به او مژده رهایی در صورت پذیرش ولایت و امامت امام هشتم (ع) را داده است.

شاعر در سومین بخش از کتاب خود با عنوان کبوترانه به سراغ نجوای یک انسان با خود پرداخته که به شرح مشتاقی‌اش برای زیارت ایشان مشغول است.

رضایی‌نیا در فصل ملکوت، به شرح و توصیف زیارتی پرداخته که خودش را در آستانه و چه بسا درون آن می‌بیند و در فصلی دیگر با عنوان «بی‌واژه زیباست»، دعاهایش را در حین زیارت به زیور شعر می آراید.

وی در فصل «عکاسی ممنوع» با انتخاب افرادی مانند مرد بیابانگرد، زائر نابینا، مادر شهید و غیره، توصیف چگونگی زیارت آنها را توصیف می‌کند.

کتاب دیگری که انتشارات نیستان درباره امام رضا (ع) منتشر کرده، «ولادت» نام دارد. این کتاب رمانی نوشته سعید تشکری است که در آن دو خراسانی که یکی کاتب و دیگری صحاف است، در پی کشتار و تاراج عباسیان از پارسیان و پس از دیدار با مولای خود امام موسی کاظم (علیه السلام) فرزندخوانده‌های خود را در ویرانه‌های شوش دانیال می‌یابند و آنها را از بدو طفولیت در وصیتی مکتوب به نام هم می‌خوانند. لیلا و هاتف پس از گذشت سال‌ها از مرگ کاتب و صحاف می‌خواهند با یکدیگر ازدواج کنند اما پرسش ساده آنها از خود این است: ما که هستیم؟

لیلا و هاتف برای یافتن پاسخ خود و ازدواج با یکدیگر به مدینه می‌روند تا حقیقت امام هشتم شیعیان (ع) را در یابند و زندگی خود را آغاز کنند. رسیدن آنان به مدینه مصادف است با هجرت اجباری حضرت امام رضا (ع) به مرو‌. در این زمان، یکی از آن دو در پی امام هشتم (ع) به سفر می‌رود و دیگری با حضرت معصومه (س) همراه می‌شود. هاتف و لیلا در می‌یابند که این هجرت اجباری، ولادتی تازه برای پارسیان رقم خواهد زد.

سومین کتاب، متن زیارتنامه امام رضا (ع) با ترجمه سید مهدی شجاعی است. انتشارات نیستان مجموعه‌ای چهار جلدی با نام «نیایش‌ها و زیارت‌ها» در قطع کوچک به چاپ رسانده که این کتاب جزء همین مجموعه است. در این کتاب آمده است: باَبی انتَ و اُمّی یا مولای، اتیتک زائراً وافداً عائذاً ممّا جنیت علی نفسی، و احتطبت علی ظهری، فکن لی شافعاً الی الله یوم فقری و فاقتی، فلک عند الله مقامٌ محمودٌ و انت عنده وجیهٌ.

در ترجمه این عبارات می خوانیم: پدر و مادرم به فدایت ای سرور و مولای من! من آمده‌ام به زیارتت، و سر نهاده‌ام بر آستان کرامتت، و پناه آورده‌ام به آغوش رأفتت، خسته از بار گناهی که بر دوش انباشته‌ام، و ظلمی که بر نفس خویش روا داشته‌ام، پس در روزگار فقر و فلاکت و درماندگی، سفارشم را به خدا و شفاعتم را پیش خدا بکن. چرا که تو در پیشگاه خداوند، صاحب عزت و اعتبار و آبرویی. تو کسی هستی که مورد تأیید و تمجید خداوند قرار گرفته‌ای.

ادبیات دینی و آنچه درباره امام رضا(ع) می‌دانیم/ از ولادت تا سیمیا

علاوه بر این، سید مهدی شجاعی در کتابی با نام «خدا کند تو بیایی» دو مقاله ادبی با عنوان‌های «صلای ولایت» و «زخم کهنه» خطاب به حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) دارد. دیگر مقالات این کتاب خطاب به حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) و معصومینی مانند امام علی (علیه السلام)، حضرت زهرا (سلام الله علیها)،‌ امام حسن و حسین (علیهما السلام) و حضرت ولی عصر است.

نثر این کتاب ساده و صمیمی و ادیبانه است. و نویسنده در هر مقاله با استفاده از آیات و احادیث به شرح موضوع مربوط پرداخته است.

معرفی کتاب ولادت (کتاب اول)
ولادت (کتاب اول) رمانی تاریخی- مذهبی از سعید تشکری نویسنده صاحب سبک ایرانی خراسانی است. این اثر در خلال داستانی که روایت می‌کند به هجرت امام هشتم شیعیان (ع) و حضرت معصومه (س) از مدینه به ایران و موضوع ولایتعهدی امام رضا (ع) می‌پردازد.

درباره کتاب ولادت

دو خراسانی، که یکی صحاف و دیگری کاتب است پس از کشتاری که عباسیان برای قلع و قمع پارسیان راه انداخته‌اند و پس از دیدار امام موسی کاظم (ع)، فرزندان خود را در شوش دانیال پیدا می‌کنند. انها تصمیم می‌گیرند فرزندان خود را از همان کودکی به نام هم کنند. لیلا و هاتف.

لیلا و هاتف حالا بعد از گذشت سال‌ها و درگذشتپدرانشان می خواهند با هم ازدواج کنند اما پرسشی از خود دارند: ما که هستیم؟ و چرا فرزند مولای پدران ما ولیعهد عباسیان شده است؟

آنها برای پیدا کردن پاسخ و ازدواج به مدینه می‌روند تا حقیقت امام رضا (ع) را دریابند. اما رسیدن انها به مدینه مصادف شده با هجرت ناخواسته امام به مرو.

ادبیات دینی و آنچه درباره امام رضا(ع) می‌دانیم/ از ولادت تا سیمیا

تشکری در این اثر اندیشه امام هشتم و پذیریش او در میان ایرانیان را به نمایش گذاشته است و محور اصلی رمان دلبستگی کاتبان ایرانی است که نقل قول‌هایی درباره امام رضا (ع) از امام هفتم شنیده بوند و با هنرهایی مثل نقالی و در دورهمی‌های شبانه آن را نقل می‌کردند.

زبان این اثر فاخر است و سفر امام در آن از زبان شخصیت‌های گوناگون نقل می‌شود. ما در این کتاب با داستانی چندوجهی از زندگی حضرت معصومه (س) و امام رضا (ع) روبه رو هستیم. شهود دراماتیک نویسنده نسبت به برخی‌ موضوعات در بخش‌هایی از پرداختن به زندگی‌ این دو بزرگ، از رویکردهای محتوایی آن محسوب می‌شود.

تاریخ در این اثر بستری برای روایتی واقعی شده و او تاریخ را دستمایه خلق شخصیت هایی کرده که مجازی هستند از از واقعیت شکل گرفته‌اند.

زبان داستان نیز در نوع خود بدیع است این موضوع خود را زمانی بیشتر نشان می‌دهد که ببینیم در بین نویسندگان ایرانی، زبان بیان روایت‌های تاریخی و لحن حماسی ‌آن با زبان بیان داستان‌های دینی و لحن پندآموزانه‌اش تفاوت‌هایی اساسی دارد که تشکری توانسته در این میان به تلفیقی قابل توجه درباره آن دست پیدا کند.

خواندن کتاب ولادت را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم

دوست‌داران داستان‌های تاریخی و مذهبی مخاطبان این کتاب اند.

بخشی از ولادت (کتاب اول)

جلودی چون امیران در راه مدینه می‌تاخت.

کنارش زن برادرش جمیله بود. جلودی چون خرمای رطب از وجود او می‌خورد.

جمیله چون زنی هرزه‌گرد برایش خوش‌رقصی می‌کرد. مرگِ جعدان، خیال هر دو را راحت کرده بود.

اما هرکدام در درون خود کار و باری داشتند. جلودی می‌خواست آغازِ ستیز با علی بن موسی، با خوش‌کامی همراه باشد. وجود جمیله راه را سبک کرد. از سناباد تا قم. از قم تا مدینه. راهی طولانی بود. که اکنون طی می‌شد. جمیله چنان کنار سوار بر اسب جا خوش گرفته بود، که گویی چون دختری تازه سال به حجله رفته است. سیرکامی با او نبود. عیشِ مداوم را می‌خواست. برای مردی چون جلودی، این خوی زنان، حَظِ کامل بود. راه را نگاه که می‌کرد، همه جا غبار بود. قافله‌هایی که به سوی مدینه و مکه روان بودند. با این‌که فرمان بسته بودن راه اعلام شده بود، برایشان هیچ بود. گویی نه کسی جلودی را دیده و نه کسی فرمان او را شنیده است. سواران پشت سر جلودی و جمیله، خسته و مانده، گاهی به تاخت و گاه به یورتمه می‌تاختند. جمیله گفت:

– چه در سر داری جلودی؟

– آن‌چه که مرا از سرداری خلیفه‌یِ به خاک رفته، هارون، به سرداری خلیفه‌یِ تازه به تخت نشسته، مأمون برساند.

– باز هم سرداری؟

– آری. سرداران خلفایِ در گذشته، چون آن‌ها در یادها می‌میرند، فراموش می‌شوند. عادت به فراموش کردن آن‌چه آن‌ها دوست دارند را، ندارم.

– مثل من؟

جمیله خندید. کرشمه‌ای و نشمه‌ای! دندان‌های سفید او به صورتش زیبایی صد چندان داد.

-‌ اما من یادم رفته بود که تو هستی. عاشقی که با پا، پیش می‌کشد و بعد می‌رود دنبال کار و بار خودش! چنین کسی عاشق نیست. کاسب است!

تو چطور مرا به برادرم جعدان ترجیح دادی؟

– او مرا به تو ترجیح داد. مهر برادری را فروخت تا مرا به دست بیاورد.

– پس هنوز به او دل داری؟

– او دیگر مرده است. وقتی هم زنده بود ارواح سادات از او هیچ نگذاشته بودند. پیرم کرد. به قدر عشقش و سهمم کنارش بودم.

– سهم من چقدر است که کنارم باشی؟

– من کنارِ سردارِ خلیفه‌ام. نه کنار جلودی، برادر شویم جعدان!

جلودی از هوشیاری و خیره‌گی جمیله هم خوشش می آمد و هم می‌دانست او جفت خوبی برای هر دو راه زندگی است. کام و نام.

– جلودی!

– ها. کمی بخواب. چشمانت به گودی نشسته است.

– در مدینه چه در سر داری؟

– می‌خواهم برای مأمونِ تازه به تخت نشسته تحفه ببرم.

– تحفه؟

مرا می‌خواهی به خلیفه بسپاری؟

چشمان جمیله خندید. نفسِ عمیق کشید. جلودی گفت:

– هزار تا مثل تو، در بارگاه خلیفه‌یِ تازه بیکار مانده‌اند. در سرِ خلیفه پس از مرگ برادرش امین، سودای حکومت است. وقت برای این‌گونه بودن با زنی چون تو بسیار است. و کنیزکان بسیارتر.

جمیله اما می‌دانست که خوب می‌تواند خود را به یاد مأمون بسپارد. فقط باید با کسی چون جلودی به بارگاه خلیفه راه پیدا می‌کرد. جمیله و جلودی در خیال خود، سپاه می‌ساختند تا به جنگی بروند و فاتح شوند.

جلودی آرام روی اسب، چشم‌هایش را بر هم گذاشت تا خستگی و ماندگی راه آمده را، بیرون بریزد. رؤیاها می‌تاختند و می‌آمدند. جلوتر از همه‌یِ سواران، جلوتر از همهٔ افکاری که هر لحظه ممکن بود حادث شود. آیا سلطان و خلیفه‌یِ تازه، مأمون، او را چون پدرش هارون می‌خواهد؟‌ آیا او باز هم سرداری عزیز، برای فتح سلطانی خواهد ماند؟ چه باید می‌کرد تا باز هم جلودی فاتح بماند؟

تاخت به تاخت! همه در حال تاخت برای روزگار خود بودند.

– اگر عقب بمانی جلودی؟

– اگر تا کنون عقب افتاده باشی؟

بازی سیاست، بازی آرام، اما پُر مخاطره است!

سیمیا در ادامه ولادت

سعید تشکری دومین مجلد از رمان تحسین شده ولادت را با عنوان «سیمیا» از سوی انتشارات کتاب نیستان روانه بازار کتاب کرده بود.

سیمیا داستانی تاریخی است که در زمان سلطنت مامون می‌گذرد و روایتی از ارادات شیعیان امام رضا(ع) در ایران به این امام و مکتب ائمه(ع) دارد.

در مجلد نخست از رمان ولادت داستان زندگی دو شبان خراسانی که یکی کاتب و دیگری صحاف است روایت می‌شود که فرزند خوانده‌های خود را که در ویرانه‌های شوش دانیال پس از دیدار با مولای خود امام موسی کاظم (ع) در پی کشتاری که عباسیان برای تاراج پارسیان انجام داده‌اند می‌یابند و آنها را از بدو طفولیت در وصیتی مکتوب به نام هم می‌خوانند. پس از سال‌ها آن دو فرزند با عنوان لیلا و هاتف اکنون پس از سالها و مرگ این کاتب و صحاف با هم ازدواج کنند اما پرسش ساده آنها از خود این است: ما که هستیم؟ و چرا فرزند مولای پدرانشان ولیعهد تازه عباسیان است؟ لیلا و هاتف برای یافتن پاسخ خود و ازدواج با یکدیگر به مدینه می‌روند تا حقیقت امام هشتم شیعیان را بیابند و زندگی خود را آغاز کنند. رسیدن آنان به مدینه مصادف است با هجرت اجباری حضرت امام رضا (ع) به مرو. اکنون هاتف و لیلا یکی در پی امام هشتم به سفر می‌رود و یکی با حضرت معصومه همراه می‌شود.

ادبیات دینی و آنچه درباره امام رضا(ع) می‌دانیم/ از ولادت تا سیمیا

تشکری در این رمان ماجرای این دو جوان را از فراز دیگری از زندگی آنها ادامه می‌دهد. هاتف در زندان مامون اسیر است و جوانی به نام سیاح در طلب ازدواج با دختر آنهاست و برای جلب اذن پدر دختر، هاتف و دیدار با نعمان برادر خود که هر دو اسیر زندان مامون هستند از قم راهی بغداد می‌شوند. نعمان سر سودایی دارد و می‌خواهد دل به زندگی پیش رویش ببندد اما هاتف در راه و مسیر خود سخت دلبسته است و تصمیم دارد پس از آزادی از زندان نیز کماکان به مسیر پیش از این آمده در ارادت و تبعیت از امام خود ادامه دهد و در این راه است که او در میان دو راهی طلب دختر هاتف و شروط او و همراهی با برادرش و در پی زنگی رفتن دست و پا می‌زند.

تشکری در این رمان با ساختاری تلفیق میان سبک روایی نمایشنامه و رمان و با فصل‌بندی‌های کوتاه و استفاده از زبان روایی تاریخی دست به خلق رمانی زده است که همانند نخستین مجلد از آن مخاطبان زیادی را از طیف‌های گوناگون به سوی خود جلب خواهد کرد.

درباره سعید تشکری

سعید تشکری متولد سال ۱۳۴۲، نویسنده، کارگردان و داستان‌نویس ایرانی است. او فارغ‌التحصیل ادبیات نمایشی و عضو کانون ملی منتقدان تئاتر، عضو بین‌المللی کانون جهانی تئاتر ITCA و معلم ادبیات نمایشی و داستان‌نویسی بود.

ادبیات دینی و آنچه درباره امام رضا(ع) می‌دانیم/ از ولادت تا سیمیا

او فعالیت‌های ادبی و هنری زیادی از جمله چاپ مقالات در مطبوعات در حوزه ادبیات و هنر، چاپ آثار در حوزه رمان -ادبیات نمایشی، ساخت فیلم و نوشتن سریال‌های تلویزیونی، نگارش نمایشنامه‌های رادیویی در اداره کل نمایش رادیو را در کارنامه دارد. تا کنون بیش از چهل کتاب از تشکری به چاپ رسیده است.

دفاع پرس

دیدگاهتان را بنویسید