- فرهنگی

ارزش و اهمیت گزارش شاهنامه فردوسی درباره پادشاهی خسروانوشیروان

 

زنده‌یاد فرزین غفوری در کتاب «سنجش منابع تاریخی شاهنامه در پادشاهی خسرو انوشیروان» این فرضیۀ جدی را مطرح کرده است که فردوسی به منبع خاصی (احتمالاً کتاب الکارنامج فی سیره انوشروان) دسترسی داشته است.

فرزین غفوری نخبه‌ای سختکوش بود و کارهای درخشان و کارنامه پرباری داشت. او رتبه نخست آزمون دکتری دانشگاه تهران در رشته تاریخ ایران باستان در سال ۸۹ را احراز و در سال ۹۴ از پایان‌نامه خود با عنوان سنجش منابع تاریخی شاهنامه فردوسی درباره پادشاهی خسرو انوشیروان با نمره عالی دفاع کرد.

در سال ۹۵ پایان‌نامه او در ششمین دوره جایزه استاد دکتر فتح‌الله مجتبایی برگزیده شد. افتخار انتشار این اثر پژوهشی در سال ۹۷ نصیب میراث مکتوب شد. آذرماه همان‌سال این اثر برگزیده پانزدهمین جشنواره پژوهش فرهنگی سال شد. سال ۹۸ نیز کتاب سنجش منابع شاهنامه برگزیده قلم زرین انجمن قلم ایران و لوح سپاس دریافت کرد.

وی در کتاب «سنجش منابع تاریخی شاهنامه در پادشاهی خسرو انوشیروان» این فرضیۀ جدی را مطرح کرده است که فردوسی به منبع خاصی (احتمالاً کتاب الکارنامج فی سیره انوشروان) دسترسی داشته و افزون بر استفاده از شاهنامۀ ابومنصوری، با استفاده از آن نیز شرح پادشاهی خسروانوشیروان را در شاهنامه تکمیل کرده است.

 

ارزش و اهمیت گزارش شاهنامه فردوسی درباره پادشاهی خسروانوشیروان

مطالعات اولیه نگارنده (ارائه شده در چند مقاله از ۱۳۸۶) نشان‌دهندۀ ارزش و اهمیت گزارش شاهنامه دربارۀ پادشاهی خسروانوشیروان بود، از این رو این فرضیۀ جدی مطرح شد که فردوسی به منبع خاصی (احتمالاً کتاب الکارنامج فی سیره انوشروان) دسترسی داشته و افزون بر استفاده از شاهنامۀ ابومنصوری، با استفاده از آن نیز شرح پادشاهی خسروانوشیروان را در شاهنامه تکمیل کرده است. مطالعۀ تطبیقی منابع در فصلهای بخش یکم این رساله نشان می‌دهد که گزارش فردوسی از پادشاهی خسروانوشیروان در میان منابع اوایل دورۀ اسلامی بسیار با ارزش است.

در آغاز مطالعۀ انتقادی منابع در بخش دوم، نتایج بخش یکم مرور و دو نتیجۀ جدید از برایند آنها استنباط شده است؛ نخست اینکه برخی گزارشهای شاهنامه از این دوره به‌ویژه در شرح جنگهای خسروانوشیروان بهترین گزارش در میان منابع اوایل دورۀ اسلامی است، دوم اینکه، در کنار شاهنامه، سه متن دیگر نیز حاوی گزارشهای منحصربه‌فردی از این دوره هستند: نهایهالارب، اخبارالطوال و تجارب‌الامم. در فصل یازدهم، اجماعی که در طول بیش از یکصد سال اخیر بر سر شاهنامۀ ابومنصوری به عنوان منبع اساس و مشترک فردوسی و ثعالبی شکل گرفته، مرور شده است. افزون بر آن، برخی چالشهای اخیر در این باره مطرح گردیده و ضمن رد آنها، این رساله اجماع یادشده را تأیید و تحکیم کرده است.

در فصل دوازدهم، به منبع مشترک نهایه الارب و اخبارالطوال اشاره شده که سیرالملوکی بود که در دربار خلفای عباسی نگهداری می‌شد و به نوبۀ خود دربارۀ تاریخ ایران از آثار ابن‌مقفع، به‌ویژه سیرالملوک او، استفاده کرده بود.

در فصل سیزدهم بحث با اشاره به تفاوت دو سبک ادبی (ژانر) در ادبیات ایران پیش از اسلام و تداوم آن در اوایل دورۀ اسلامی پی گرفته و نشان داده شده که سبک تاجنامه‌ها (بیشتر سیاسی) از سبک کارنامه‌ها (بیشتر تاریخی) قطعاً متفاوت بوده است، بنابراین پیش‌فرض معاصری که دو عنوان التاج فی سیره انوشروان و الکارنامج فی سیره انوشروان را (هر دو کتاب یاد شده در الفهرست ابن‌ندیم) اشاره به یک کتاب دانسته بود، نادرست است. از سوی دیگر، همچنان که برای نمونه در گزارش ناقص شورش انوشزاد در نهایهالارب و اخبارالطوال و گزارش کامل آن در شاهنامه نمایان شد، شواهد و دلایل متعددی ارائه شده است که منبع شاهنامه کتاب الکارنامج بوده و منبع نهایۀالارب و اخبارالطوال با واسطۀ سیرالملوک دربار خلفا، کتاب التاج بوده که ابن‌ندیم بر تعلّق آن به ابن‌مقفع به عنوان مترجمش تأکید کرده است.

بنابراین منبع مسکویه در نقل خود زندگینامۀ سیاسی خسروانوشیروان نه التاج بوده نه الکارنامج، بلکه احتمالاً کتاب انوشروان بوده که سومین اطلاع کتابشناختی ابن‌ندیم دربارۀ پادشاهی خسروانوشیروان است و بسیاری از پژوهشگران در گمانه‌زنی دربارۀ منبع پیش روی مسکویه (در نقل و احتمالاً ترجمۀ این خودزندگینامه از پهلوی به عربی در تجارب‌الامم) از آن غفلت کرده بودند.

سرانجام در فصل چهاردهم، تلاقی دو مطالعۀ جداگانه و تأیید متقابل نتایج این رساله و نظریۀ ریاحی دربارۀ مراحل تدوین شاهنامه به بحث گذاشته شده است.

ایبنا