محمدرضا کاتب از انتشار کتاب «چشمهایم آبی بود»، بعد از توقیف ۱۰ ساله خبر داد.
این نویسنده با اعلام این خبر به ایسنا گفت: کتاب «چشمهایم آبی بود»، حدود ده سال قبل، منتشر شد اما بعد دیگر اجازه چاپ به آن ندادند و کتاب دیده نشد و مهجور ماند. هفته گذشته کتاب دوباره چاپ شده است.
او پیشتر درباره این کتاب گفته بود: رمان «چشمهایم آبی بود» رمانی فراواقعی و در عین حال اجتماعی است.
در برشی از کتاب میخوانیم: مادرم یک بار بهم گفته بود: «دارم دنبال خوشبختیام میگردم ، ناکس باز رفته یک جایی خودش را گم و گور کرده. نمیدانم این دفعه دیگر خودش را شکل چی در آورده. جنس خوشبختی این طوری است که تا با چشم نبینیاش به دنیا نمیآید . هر بار به رنگی در میآید. باید زرنگتر از او باشی تا بتوانی بشناسیاش.»
وقتی مادرم میخواست خودش را با آن وضع جلو چشم همه بکشد، زیاد دیگر دوروبرش نمیپلکیدم. خب ازش میترسیدم. همان روزی که مطمئن شدم قصد کشتن خودش را دارد دیگر برای من هم مرده بود، اگرچه کنارم روی آن صندلی چوبی هنوز نشسته بود و هی خودش را به خواب میزد. مادرم برای کارهایش دلیلهای عجیب و غریب زیادی جور میکرد و این میترا را بدجوری کفری کرده بود چون یک بار بهم گفته بود:« واقعاً برای نفهم بودن هیچ وقت دیر نیست، اگر هزار سالت هم باشد باز دیر نیست. به نظرم آن دختری که مادرت میگوید سالها پیش گم کرده، دختریهای خودش است. بچگی و دیوانگی خودش است که یک جا تو خانۀ تاریک بابات گم کرده و حالا دارد تو نور مفت کوچه دنبالش میگردد.»
محمدرضا کاتب متولد ۱۳۴۵ در تهران است. او نوشتن را از ابتدای دهۀ ۶۰ آغاز کرد. حاصل یک دهه تلاش او چندین رمان و مجموعه داستان برای نوجوانان بود.
در سال ۱۳۷۱ با چاپ رمان «پری در آبگینه» به ادبیات بزرگسال روی آورد. او در این سالها برای آثارش جوایز بسیاری دریافت کرده است.
«پستی»، «دوشنبههای آبی ماه»، «وقت تقصیر» (برندۀ جایزۀ ادبی یلدا)، «هیس» (برندۀ جایزۀ نویسندگان و منتقدان مطبوعات) و «آفتابپرست نازنین» (برندۀ جایزۀ روزی روزگاری)، «-آمدهام؟ – شاید»، «رام کننده» ، «بیترسی»، «بالزنها»، «لمس» و «دور شدن» از آثار منتشرشدۀ محمدرضا کاتب هستند.
«چشمهایم آبی بود» در ۲۹۸ صفحه و قیمت ۳۲۵ هزار تومان در انتشارات نیلوفر عرضه شده است. این رمان که در سال 1394 منتشر شده بود، جزو نامزدهای نهمین دوره جایزه جلال آل احمد نیز بود.
ایسنا