جلال شهبازنژاد کار حرفهای بازیگری را سال ۷۹ با سریال تلویزیونی «آی آدم ها» شروع کرد و پس از آن، ۲۴ سال است که به طور مستمر در هنرهای نمایشی فعالیت میکند. تاکنون در بیش از سی نمایش و پنج فیلم و سریال بازی کرده است. «تیک تاکهای خاکستری»، «نقطه سرخط» و «غروب آبی» از اولین نمایشهایی است که بازی کرده و «خیاط»، «الکترا»، «توران دخت» و «آقای رستم لطفا احترام خودتان را نگهدارید» ازجمله کارهای اخیر اوست.
مدتی پیش تئاتر «الکترا» به نویسندگی و کارگردانی مصطفی نصیری در سومین دوره جشنواره بین المللی تئاتر آبیش عالمی قزاقستان افتخارآفرینی کرد و در رقابت با نمایندگانی از کشورهای ترکیه، گرجستان، جمهوری تاتارستان، مغولستان و روسیه موفق شد عنوان اثر برگزیده جشنواره را به دست آورد. در بخش بازیگری نیز هیئت داوران این جشنواره عنوان برگزیده برترین بازیگر نقش مکمل مرد را به شهبازنژاد اهدا کردند. به همین بهانه گفت وگوی کوتاهی با این هنرمند مشهدی انجام دادیم که در ادامه پیش روی شماست.
تئاتر در زندگی شما چگونه آغاز شد؟
شروع کار من با تئاتر دانش آموزی بود. در دوره دبستان وارد گروه تئاتر مدرسه شدم و در دبیرستان با گروه تئاتر پویا به سرپرستی حمیدرضا جندقی آشنا شدم. بسیاری از هنرمندان تئاتر مشهد، اگر عضو این گروه نبوده باشند، دست کم یک بار با آن کار کرده اند. افرادی مانند حسن نامجو، فاطمه توانا، سمیه ارغوایی و کریم جشنی عضو آن بودند. این گروه هر هفته دور هم جمع میشدند و تئاتر کار میکردند.
اگر بگویم تنها گروه تئاتری مشهد به معنای واقعی بود، بیراه نگفته ام. من سال ۸۱ وارد این گروه شدم. خودمان کار کردیم، مثل الآن نبود که راه برای جوانها باز باشد. من مینوشتم و مسعود عقلی کارگردانی میکرد. کم کم گروه پاگرفت و جشنوارههای مختلف شرکت کردیم.
بیشتر، شما را در نقشهای طنز دیده ایم تا جدی. این یعنی که در این نقشها راحتتر هستید و بهتر آنها را میپذیرید؟
نه این طور نیست. در پنج کار آخری که بازی کرده ام، نیمی از نقش هایم جدی بوده است. بازی من در «الکترا» هم کاملا جدی بود. شاید خود نمایش یک کار پارودی محسوب شود ولی نقش من کمدی نیست. درست است که تعداد کارهای کمدی من به کارهای دیگرم میچربد ولی بیشترین مقامها و اتفاقات مثبت برای نقشهای جدی من پیش آمده است. البته در تئاتر مشهد نمایشهای کمدی بازخورد بهتری دارند و هنرمندان بیشتر به آن سمت میروند.
خودتان کدام نقشها را دوست دارید؟
بازیگر نمیتواند بگوید کدام کار را دوست دارد. یک بازیگر باید بتواند هر کاری را که بهش پیشنهاد میشود، بازی کند. من بیشتر از اینکه به شکل و ژانر کار فکر کنم، به بازی خودم فکر میکنم که چطور میتوانم آن را خوب اجرا کنم.
از تجربه بازی در تئاتر «الکترا» که در کشورهای خارجی اجرا رفته است، بگویید.
مصطفی نصیری متن «الکترا» را برای جشنواره استانی چهار سال پیش نوشته بود، ولی امسال در جشنواره کار شد. قبل از ورود من گروه شکل گرفته بود و اعضا داشتند برای جشنواره استانی آماده میشدند. نصیری نقش آگاممنون را به من پیشنهاد داد.
متن را خواندم و متوجه شدم که یک کار نو است که در مشهد کمتر انجام شده است. حداقل من کمتر دیده ام، یک پارودی جذاب از داستان «الکترا» نوشته اوریپید یونانی. وقتی این تئاتر در جشنوارههای جهانی پذیرفته شده، یعنی حرف جهانی دارد و به همین دلیل بازخورد جهانی هم داشته است. این نمایش در عین اینکه بومی است، حرفش را جهانی میزند.
به تازگی هم برای اجرای عموم به مدت دو هفته در شهر آلمارتی، پایتخت تجاری قزاقستان، دعوت شده است. این گروه همچنان به سفرهای بین المللی خودش ادامه خواهد داد. دوم تا نهم آذر در تونس اجرا خواهد شد و سال بعد هم به احتمال زیاد به ترکیه میر ود. این افتخاری برای تئاتر خراسان و مشهد است ولی در مشهد مسئولان ما یا خواب اند یا خودشان را به خواب زده اند. چنین نمایشهایی در شهر خودمان کمتر مورد مهر قرار میگیرند.
از این بی مهریها برایمان بگویید!
ما سه دوره در مشهد اجرای عموم رفتیم و در هر سه دوره سالن پر بوده و تماشاگران استقبال بی نظیری از اثر ما داشتند. اما این مسئولان هستند که کمتر به نمایشهایی که جوایز برون مرزی میگیرند توجه میکنند. هیچ سازمانی از این نمایش حمایتی نکرده است. بچههای گروه با خرج خودشان به قزاقستان رفتند و الآن هم با خرج خودشان میخواهند به تونس بروند.
بعد از اینکه ما از جشنواره برگشتیم، حتی یک مسئول زنگ نزد و به گروه تئاتر الکترا تبریک نگفت. من فکر میکنم بی مهریها در این شهر همه گیر شده است. دوستان مسئول، فکر میکنند کار مدیر فرهنگی این است که در اتاق هایشان بنشینند و افتخارات را به حساب خودشان بگذارند.
یک مدیر فرهنگی با ما تماس نگرفت که بگوید شما از تئاتر مشهد در این جشنواره حضور داشتید، دمتان گرم. من اصلا توقع جایزه و هدیه ندارم، توقع من یک دست مریزاد خالی بود که هیچ کدام از دوستان که در مسند فرهنگی این شهر نشسته اند، نگفتند. درحالی که خیلی وقتها میبینیم تئاتری که پارامترهای نمایشی کافی را ندارد، تشویقهای بسیاری میشود و به آن بیلبورد میدهند و از نظر مالی حمایتش میکنند. این دست اتفاقات کمی عجیب اند ولی در این شهر پیش میآیند.
این اولین تجربه شما در اجراهای خارجی بود؟
برای من به عنوان بازیگر بله، ولی تئاتر مشهد تاکنون تجربه حضور در جشنوارههای خارجی مختلفی را داشته است. البته این جشنواره را تاکنون کسی شرکت نکرده ولی تئاترهایی از مشهد پیش از این در جشنوارههایی در اتریش، انگلستان، ترکیه، فرانسه، ایتالیا و روسیه حضور یافته بودند. اما بسیاری از آنها فستیوال بوده اند، یعنی داوری ندارند و صرفا یک دورهمی تئاتری هستند. این اولین بار بود که یک گروه نمایشی، یک جایزه فردی میگرفت.
نوع اجرای نقش شما در جشنواره، متفاوتتر از اجرای عمومی در مشهد بود؟
در آنجا اجرا به خاطر تفاوت زبان ما با داوران سختتر بود. داوران از سه کشور ترکیه، قزاقستان و روسیه بودند. ما بالانویس انگلیسی داشتیم ولی بیشتر داورها انگلیسی نمیدانستند. گروه مجبور شد مترجم کنارشان بنشاند که متن را از انگلیسی به زبان خودشان ترجمه کند.
با این حال، چون «الکترا» یک کار مبتنی بر عمل و حرکت است، داوران شکل کار را متوجه شدند و بازخورد خوبی داشت. بیشتر نمایشها پروداکشن سنگینی داشتند ولی نمایش ما خیلی ساده بود و دکور آنچنانی و چشمگیری نداشت. افکت ها، حرکتها و میزانسن برایمان مهم بود که درست انجام شوند که درنهایت هم کار دیده شد.
واکنش مخاطبان خارجی به این نمایش چطور بود؟
ما دو نوع تماشاگر داشتیم. یک عده ایرانیان مقیم شهر آکتائو بودند که به دعوت سرکنسولگری ایران آمده بودند. یک عده هم تماشاگران قزاق بودند. با یکی از آنها که صحبت میکردم بهش گفتم: نمایش ما را فهمیدی؟ گفت: من با قلبم به نمایش شما گوش دادم. این برای من جذاب بود. شاید زبان همدیگر را متوجه نمیشدیم ولی نمایش علاوه بر شنیداری، یک هنر دیداری است. یعنی دیدهها در تئاتر مهمتر از شنیدهها هستند. در «الکترا» این اتفاق افتاد.
فکر میکنید این جایزه باعث شود شما بیشتر از آن ۲۴ سال پیش، دیده شوید؟
جایزه یک تشویق است، یک هدیه، یک انرژی مضاعف، یک حال خوب است. ولی اگر بخواهیم به آن خیلی فکر کنیم درجا میزنیم. خوشحالی و جذابیت جایزه برای یک شب است. بعدش باید فراموش شود و به این فکر کنیم که چه کار باید بکنیم که حرکت بعدی مان بهتر باشد. من همان شب جایزه را فراموش کردم و به فردایم فکر کردم.
درباره تئاتر مشهد صحبت کنید. حال و احوالش این روزها چطور است؟
تئاتر مشهد جوانهای درجه یکی دارد. به ویژه بچههایی که تازه وارد این عرصه شده اند خیلی پرانرژی اند. ولی نقصی که در بیشتر گروهها میبینم کمبود نمایشنامه و نویسنده خوب است. اگر قرار باشد اتفاق خوبی برای یک تئاتر بیفتد، باید پایه آن خوب باشد. ما در تئاتر مشهد مشکل نویسنده و متن خوب داریم. اگر این مشکل حل شود خیلی از مشکلات دیگرمان حل میشود.
میبینیم یک گروه کلی کار میکند و زحمت میکشد ولی روی متنی که اشتباه است و در نتیجه هم بازخورد خوبی نخواهد داشت و هم انرژی گروه هدر میشود. به نظر من بعد از همدلی، رفاقت و صمیمیت، مهمترین چیزی که هر گروه تئاتری بهش نیاز دارد متن است. ولی متأسفانه در تئاتر مشهد نویسنده خوب کم داریم. گروه نمایشی زیاد داریم ولی تعداد نویسندههای خوب ما کم است.
به نظرتان چطور میشود این مشکل را کمتر کرد؟
یک بخش آن به آموزش برمی گردد. ما در مشهد دانشگاههایی داریم که دارند ادبیات نمایشی درس میدهند ولی ماحصل آنها چیست؟ دست کم چهار تا نویسنده باید تحویل ما بدهند، ولی این اتفاق حتی در دانشگاه هایمان هم نمیافتد و انگشت شمار میتوانیم نویسنده خوب در مشهد ببینیم. من خودم با نویسندگی شروع کردم ولی متأسفانه در این شهر، نویسندهها به قول دوستی، یتیمان ابدی تاریخ اند. کارشان دیده نمیشود و من هم ترجیح دادم در بازیگری کارم را ادامه بدهم.
اگر مشکل متن حل شود تئاتر مشهد میتواند به دوران اوجش در دهه ۸۰ و ۹۰ برگردد. زمانی که کارهای مشهد در فجر میدرخشیدند و در هر جشنوارهای که یک گروه از مشهد حضور داشت، گروههای دیگر میترسیدند. اگر میبینید تئاتر مشهد الآن رو به افول است به خاطر کم بودن نویسنده خوب است.
پس تئاتر مشهد را رو به افول میبینید؟
رو به افول نه، بهتر است بگویم راکد میبینم. یعنی تئاتر مشهد، دچار تکرار شده است. ولی فکر میکنم شرایط درست شود. ما هنوز در دوران پساکرونا و درگیر رکود هستیم. خیلی از هنرم