کتاب «حکومت نظامی» اثر «خوسه دونوسو» سال 1986 منتشر شده است. این کتاب داستان خوانندهای به نام «مانونگو ورا» اهل شیلی است که پس از سالها دوری از وطن به کشورش بازمیگردد.
زمانی که شخصیت اصلی «حکومت نظامی»؛ این خواننده و ترانهسرا به سفر میرود کودتایی در کشور رخ میدهد و او مجبور میشود با بیهویتی در کشورهای دیگر زندگی را پیش بگیرد. او در ژانویهی سال 1985 میلادی برای لمس دوبارهی کشورش و حضور در مراسم درگذشت همسر «پابلو نرودا» به شیلی بازمیگردد ولی خلاف تصورش با شهری متفاوت از آن چیزی که در آن میزیسته است روبهرو میشود. کتاب «حکومت نظامی» به تأثیر از زندگی نویسنده است؛ زیرا او نیز سالها بهدوراز کشورش زندگی کرده است و پس از حدود بیست سال به کشورش بازمیگردد. «خوسه دونوسو» روان و تجربیاتش را در قالب شخصیت انقلابی «مانونگو ورا» آفریده است. شخصیتی که پس از ورود دوبارهاش به کشور با جامعهای استبدادزده و فضایی سیاه و خاکستری روبهرو میشود. این شخصیت در ارتباط با مردم و لایههای مختلف زندگیشان قرار میگیرد و آنها را باظرافت و جزئیات برای خواننده بیان میکند.
«حکومت نظامی» در یک دوره زمانی بیست و چهار ساعته در ژانویه 1985 (سالهای پس از کودتای پینوشه) می گذرد. در منطقه ای بین رئالیسم مستند مانند و گروتسک، خوزه دونوسو فضای خفقان آور یک کشور تحت دیکتاتوری را برانگیخته و تأثیرات مخرب آن را بر عملکرد کسانی که در آنجا زندگی می کنند نشان می دهد.
بخشهایی از کتاب:
دیگر وقت آن بود که مانونگو ورا آدم دیگری بشود. اما چطور؟ او که نمی توانست با توسل به جادو و جنبل عهد عتیق بدل به جغد ظلمت نشینی شود که هر شب مثل طالع نحس بالای برجی ویران می گردد و بال وپر می کوبد، یا به جلد ماری برود و پاشنه آدمی را بگزد که فریادهای شبانه اش در گلو خفه شده. پس ناچار بود هرطور که شده دست به تغییر وضعیتی بزند که سبب شده بود با خود احساس غریبگی بکند. شکلش، قواره اش باید عوض می شد. مثل سبلان آرام مهی که جزیره ای را بدل به کوه، دریاچه ای را بدل به دریا و رود یا بدل به کشتی می کند. یا از قایقی پارویی گاوی یا جیپی می سازد، مهی که سرانجام یخ می بندد و به هیئت باران سیاه درمی آید و گاه چند هفته می بارد و شهرها و دهکده ها را می روبد و می برد.
برنا