عصر سه شنبه نشست تخصصی «آذربایجان در دوران مشروطیت با حضور جمعی از پژوهشگران تاریخی در بنیاد ایران شناسی تبریز برگزار شد. در این نشست، رمان «گل نصرانی» در ارتباط با زندگی «هوارد باسکرویل» شهید راه مشروطه در آذربایجان به تالیف «مجید واعظی» رونمایی شد.
وی افزود: در نتیجه این رقابت میسی0ونرها، در سال ۱۳۰۱ قمری، مدرسه مموریال در تبریز افتتاح شد و «هوارد باسکرویل» به دعوت مدرسه به تبریز آمد و درس تاریخ عمومی جهان و حقوق تدریس کرد.
وی با تاکید بر مطالعه تاریخ گفت: اینکه بگوییم دوران قاجار همیشه بی ثمر بوده، اشتباه است. ما مردان بزرگی را در دوران قاجار داشتیم که پرورش یافته همین دوران بودند. باید از تاریخ درس گرفت.
محمد سلماسی زاده، متخصص تاریخ در خصوص تاریخ ایران در دوران قاجار، پرسشی مطرح کرد و گفت: آیا تاریخ تکرار می شود و چراغ راه آینده است؟ بنا به اینکه مشروطیت، جنبش تغییر است، باید پرسید چه عواملی در کشور، احساس نیاز به تغییر را ایجاد کردند؟
وی افزود: در واقع ساز و کار حاکمیت قاجار پاسخگوی مشکلات آن دوران نبود. راه حل مشکل با حفظ وضع موجود برآورده نمی شد و مشروطه خواهان به این نتیجه رسیدند که تغییر ایجاد کنند. جامعه ایران در دوران مشروطه، فقیر و واپس مانده از نظر اقتصادی و سرشار از خرافات بود. قاجار در پی اصلاحات بود ولی برای بقای حکومتش، نه برای رفاه عمومی که همین موضوع، به توسعه پایدار منجر نمی شد. دلیل مخالفت شریعت خواهان با مشروطه بنا به اسناد و به تعبیر شیخ فضل الله نوری این بود که مشروطه خواهان آمده اند تا غل و زنجیر شریعت را از گردن مردم ناپاک بی باک باز کنند. اما در نهایت با تغییر در افکار و سبک زندگی، مشروطه بر آورده شد.
چرا جامعه در دوران قاجار مستعد انقلاب شد؟
نصرت الله نجفی، پژوهشگر تاریخ خود را سند پژوه خواند و در این خصوص گفت: ما دو نوع تاریخ داریم. یکی در دل جامعه و به عنوان سند ثبت می شود و دیگری را حاکمیت ها می نگارند. من حکایت های اسناد را چندین سال است که گردآوری می کنم. در دوران قاجار، تریبون آگاهی بخشی مردم دست روحانیون بود. طبق اسناد، ۷۸ درصد جمعیت ایران را روستاییان تشکیل می دادند و در سیستم فئودالی آن دوران، زمین ها با مردمانشان به فروش می رسیدند که نشانگر عدم وجود تمدن در زندگی روستایی است. حال اینکه طبق اسناد، طرز تفکر روحانیون نسبت به روستاییان، بر عدم آگاهی بخشی و قدرت تفکر مردم تکیه داشت. مشروطه خواهان تنها مردمانی بودند که تفکر می کردند و اکثرا در زندان ها بودند.
وی در معرفی «میرزا یوسف خان مستشارالدوله» به عنوان یکی از این مشروطه خواهان افزود: این مرد بعد از گمنامی و زندان، اسنادی را برجای گذاشت که نشانگر وحشت و بسته بودن آن دوران اند. تحولاتی که در زیست این مرد رخ می دهد، موجبات آگاهی او را فراهم می کند و او بیانیه ۶۹ صفحه ای خود را می نویسد که این باعث می شود، او را با عنوان بنیانگذار اندیشه مشروطه بخوانیم. وی قانون اساسی فرانسه را با آیات قرآن کریم مقایسه کرد و طبق رساله ای که نوشت، قانون را علاج ایران خواند.
گل نصرانی؛ یک رمان تاریخی
در ادامه نشست «باقری حمیدی» منتقد ادبی به تحلیل کتاب گل نصرانی، تالیف مجید واعظی پرداخت. وی در درجه اول، شگفتی زاویه دید این رمان را مطرح کرد: در این کتاب شاهدیم که ۹۰ صفحه اول، زاویه دید خنثی و بی طرف دارد که با نمایشنامه ها برابری می کند. داستان صادق رضازاده شفق را می خوانیم که داستان باسکرویل را روایت می کند و ما با عواطف راوی در ارتباطیم. بعد از نود صفحه، زاویه دید داستان به نرمی تغییر می کند. همچنین این رمان تاریخی، آغاز و پایان بسیار خوبی دارد. مطمئنا اگر اشکالات صفحه آرایی و تایپی کتاب حل شود، لذت آن دوچندان خواهد شد.
سعید کریمی، استاد دانشگاه، در تحلیل کتاب گل نصرانی، آن را رمان نوجوان موفقی خواند: معلم بودن جناب واعظی موجب شناخت وی از دنیای نوجوانان شده است و می توان گفت این کتاب با روایت حس و حال روحی یک نوجوان، بسیار همدلی بر انگیز است. دو محور عاشقانه در این کتاب روایت می شود که رمان تاریخی را از تاریخ سرایی صرف نجات داده است.
این کتاب رمان موفقی است چون فضای ایران را به زیبایی با توصیفات ساده و تحلیل های هنری موقعیت ها توصیف می کند.
در پایان، «مجید واعظی» نویسنده کتاب گفت: من بر مسائلی غیر از شهادت باسکرویل توجه کردم. کار من قلقلک یک موضوع با طرح یک پرسش است. در این داستان سعی کردم به خانم ها بپردازم. همچنین قالی ایرانی هم عنصر مهمی در این رمان است.
وی افزود: با توجه به اینکه منابع من برای گردآوری واقعیت های زندگی باسکرویل محدود بود، می توان گفت موتیفی در دست داشتم که با قوه تخیل به آن پرداختم. ای کاش اینگونه جلسات بیشتر برگزار شده و اطلاع رسانی شوند چراکه با حضور در جمع پژوهشگران تاریخ و گردآوری مطالب، قدرت یک اثر با ژانر تاریخی بیشتر می شود.