شانزدهمین نشست ادبی تماشا به همت مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری و دبیری فریبا یوسفی، صبح یکشنبه، ۹ شهریورماه ۱۴۰۴، با حضور بیش از ۷۰ بانوی شاعر در سالن صفارزاده حوزه هنری برگزار شد
به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، وحید یامین پور که نخستین سخنران شانزدهمین جلسهٔ ادبی تماشا بود، امروز ۹ شهریورماه ۱۴۰۴ با حضور در سالن طاهره صفارزاده درباره کتاب «داستان فراموشی» گفت: بهانه این شیوه از ترتیب مباحثی که در کتاب آمده، یادداشت در باب هویت و حقیقت انسان شهید مرتضی آوینی است که در مقدمه هم به آن اشاره شده است. من این یادداشت را که شاید برجستهترین دغدغه آوینی بود زمینهای برای طرح بحث هنر قرار دادم . همچنین در این اثر به کتاب «فردایی دیگر» که فصل دوم آن به شعر اختصاص دارد، پرداخته شده است.
وی ادامه داد: در «داستان فراموشی» از کتاب «انفطار صورت» شهیدآوینی که خاص هنر نوشته شده و به هنرهای تجسمی میپردازد، نیز بهره گرفتهام البته باید متذکر شوم که «فردایی دیگر» و «انفطار صورت» به لحاظ نظم بحث و بنیادهای مباحث یکسان هستند.
این نویسنده تشریح کرد: در فصل دوم «داستان فراموشی» به «انفطار صورت» هم ارجاعاتی شده ولی به بحث هنرهای تجسمی چندان پرداخته نشده است. مقاله مفصل «انفطار صورت» که «داستان فراموشی» با آن به پایان میرسد و با عنوان «نقاشی برای نقاشی» چاپ شده یک کتاب آموزشی کامل از شهید آوینی است.
وی با معرفی «انفطار صورت» درباره عکس روی جلد «داستان فراموشی» و ارتباط این اثر با مارتین هایدگر (فیلسوف و اندیشمند قرن بیستم) عنوان کرد: این بخاطر ارتباطی است که مباحث شهیدآوینی با تفکر وی در باب یادداشت هویت و حقیقت انسان دارد. شهید آوینی خیلی از برخی مفاهیم هایدگر بهره میبرد. در کتاب «انفطار صورت» شهید آوینی جملهای دارد که میگوید شاید فقط بتوان با هایدگر از متافیزیک عبور کرد و این نشان میدهد که چرا وی در تمام مباحث با لحن و زبان چنین متفکری سخن میگوید.
وی در ادامه با اشاره به عصر ظلمت در دوره معاصر از نگاه آوینی به معرفی بخشهای مختلف از کتاب «داستان فراموشی»، پرداخت و گفت: ساز و کار بصیرت و تشخیص انسان شایست و ناشایست و خیر و شر همه در وجود انسان در هم آمیخته و من در بخش اول کتاب سعی کردم زمینه این بحث را در تاریخ تفکر پی بگیرم.
یامین پور افزود: مقاله آوینی در باب هویت و حقیقت انسان به این نکات اشاره کرده که کسانی که سنت را مقوله ایستا و متوقف در تاریخ میدانند چرا از نخستین ویژگی غربزدگی رنج میبرند و سنت چه هست و چه نیست و چرا ما سنت را ودیعهای میدانیم که به کل عالم معنابخشی میکند و به تعبیری سنت رودخانهای است که به سمت سرچشمه در جریان است؟ آوینی میگوید سنت ما را به نقاط آغازین میبرد و به یادمان میآورد چیزهایی را که فراموش کردهایم. آوینی این بحث را در مقاله آخرین دوران رنج بسط داده و در کتاب «فردایی دیگر» در باب معنای نیستانگاری و نهیلیسم صحبت کرده و به این میپردازد که چطور انسان همه چیز را تهی و پوچ میبیند و حقیقت پشت آن را به یاد نمیآورد. آوینی در این بحث به اینکه انسانی که همچنان سخن میگوید و زبان دارد چطور از زبان و استعاره تهی شده و به نیستانگاری رسیده، پرداخته است که تا گفتار چهارم کتاب «داستان فراموشی» را هم در بر میگیرد.
نویسنده «داستان فراموشی» بیان کرد: من در این کتاب سیری در ادبیات جدید غرب داشتهام که شامل ادبیات داستانی، رمان و فلسفی است. همچنین فصل دوم کتاب هم خاص شعر است.
یامینپور در ادامه سخنانش به بررسی مفهوم دیدار انسان با جهان و نحوه ادراک اشیاء پرداخت و عنوان کرد: دیدار واقعی با جهان، زمانی اتفاق میافتد که انسان به صورت شاعرانه به اشیا نگاه کند؛ منظور از شاعرانه نگاه کردن، نه صرفاً کلام منظوم، بلکه گفتاری اصیل است که در کنار اشیاء و همراه با آنها شکل میگیرد.
این نویسنده و فعال رسانهای، مثالهایی از مفاهیمی مانند باران، بهار، نان، مادر و نمک آورد و عنوان کرد: در زندگی روزمره ما، معنای این مفاهیم از طریق زبان و درک شاعرانه شکل میگیرد، اما امروزه انسان معاصر اغلب از این نوع نگاه فاصله گرفته و بیشتر به جنبههای علمی و تکنیکی این مفاهیم توجه دارد؛ مانند نمک که به صورت شیمیایی (NaCl) تعریف میشود اما نمیتواند حامل بار معنایی شاعرانه باشد.
یامینپور همچنین به تفاوت تعظیم در زمان قدیم و تعجب در عصر امروز اشاره کرد و گفت: انسان امروز به جای تعظیم، به آنچه ساخته خود میداند تعجب میکند؛ در حالی که خداوند در قرآن میفرماید که نباید چیزی را که خود ساختهایم تسبیح کنیم، بلکه باید تسبیح آنچه را که عادات روزمره از دیدنش غافلمان کردهاند، مانند آب، به جا آوریم.
حس نزدیکی به پدر و مادر
وی به اهمیت زبان به عنوان خانه هستی اشاره کرد و گفت: زبان، جهان هستی است و ما در زبان متولد میشویم، نه اینکه زبان محصول ما باشد. به همین دلیل امکان تولد دوباره در زبان دیگر برای انسان وجود ندارد.
یامینپور به بحران جدایی انسان جدید از ریشههای خانوادگی و بیتوجهی به والدین اشاره کرد و خواستار خلق آثاری شد که یاد و حس نزدیکی به پدر و مادر را در انسانها زنده کند. وی این امر را مقدمهای برای آشکارسازی جهان و ایجاد مفهوم دینی خواند که به بازشناسی رابطه انسان با والدین و ریشههایش کمک میکند.
مفهوم سبک
در ادامه این نشست، سید وحید سمنانی به بررسی مؤلفههای سبک هندی در شعر امروز پرداخت و نکاتی را درباره مفهوم سبک در ادبیات و جایگاه آن مطرح کرد.
وی با اشاره به اینکه سبک یکی از تعابیر ادبی است که تعریف مطلقی ندارد، گفت: سبک، مانند مفاهیمی چون «سعادت» امری نسبی و مبتنی بر تفسیرهای متفاوت است. در ادبیات، سبک به نحوی تعریف میشود که شاعران یک دوره به صورت نانوشته و نامعلوم به سمتی سوق مییابند که در آن انتخاب کلمات، معنا و چینش آنها به شکل واحدی درمیآید، همانند معماری که معماران با مشاهده بناها قدمت و سبک آنها را تشخیص میدهند.
مکتب، فراتر از یک هنر
این شاعر و پژوهشگر در ادامه افزود: در شعر فارسی چند سبک شناخته شده وجود دارد که از آن جمله میتوان به سبک عراقی، خراسانی، هندی و دوره پس از نیما اشاره کرد و سایر سبکها را بیشتر در قالب مکتب میتوان بررسی کرد.
سمنانی به دو جبهه شعری پس از فروپاشی تیموریان اشاره کرد؛ جبههای که بر اساس مذهب شیعه و دیگری بر اساس مذهب سنی شکل گرفت. وی همچنین توضیح داد: مکتب، مفهومی فراتر از یک هنر است و همزمان در چند هنر از جمله خطاطی، نقاشی و شعر تأثیرگذار است، اما در شعر به این شکل همواره صادق نیست.
وی با اشاره به تغییرات تاریخی افزود که پس از فروپاشی تیموریان، «بابور» کابل را فتح کرد و گورکانیان شبه قاره هند را به تصرف درآوردند. در همین دوره زبان فارسی با حمایت گورکانیان در هند جان دوبارهای گرفت و روابط فرهنگی بین صفویه و گورکانیان نیز رابطهای مناسب بود. به عنوان مثال، همایون دومین پادشاه گورکانی هنرمندانی را به هند برد و زبان فارسی در این منطقه رونق یافت. در دورهای از اواخر شاه سلطان حسین صفوی تا فتحعلی شاه قاجار نیز، تقریباً ۵۰ سال شاعر برجستهای در شعر فارسی دیده نمیشود.
شعر انقلاب متصل به سبک هندی است
سمنانی در ادامه به شرایط امروز ادبیات فارسی اشاره کرد و گفت: به دلیل گستردگی رسانههای جمعی و تنوع زبانها، احتمالاً هیچگاه شاهد شکلگیری یک سبک مشخص در شعر فارسی نخواهیم بود، چرا که برای شکلگیری سبک نیاز به گذشت زمان و رسوب فکری است. در بازه زمانی میان سبک هندی و مکتب شعر انقلاب، شعرهای کلاسیک سروده شده چندان به زبان حال و زمانه خود توجه نداشتهاند.
وی در ادامه گفت: شعر انقلاب اسلامی به نوعی متصل به سبک هندی است و تأثیرات این سبک در شعر امروز دیده میشود، زیرا از نظر فکری به دوره هندی نزدیکتر هستیم و ترکیببندی شاعران معاصر به سبک هندی شباهت دارد.
سمنانی در پایان به ویژگیهای بارز سبک هندی اشاره کرد که شامل پل زدن بین ذهنیات و عینیت، تمایل به بیان نمادین مضامین، بازتاب تجربههای اجتماعی و کاربرد عبارات عامیانه، ضربالمثلبازی و تمثیلسازی، توجه افراطی به لفظ و غفلت از معنا، مهندسی ابیات بر اساس ارتباط ثانویه کلمات، فقدان جهانبینی مشخص، سلیقهمحوری مخاطب و افول زبان، و حکمتسرایی است.
سنگری که دیگر سخنران نشست ادبی تماشا بود به تکمیل مبحثی از جلسهٔ گذشته در موضوع واقعه عاشورا همچون وضعیت نابسامان کوفه و خطبههای مهم فاطمه صغری و امام سجاد (ع)، مراحل زندانی شدن اسرا و مسیر حرکت آنان از کوفه به شام و سپس مدینه، همچنین حضور حضرت رقیه و اهمیتش در کربلا پرداخت و اشاره کرد: این موضوعات میتواند سوژه خوبی برای منظومهسرایی باشد.
در بخش بعدی شانزدهمین جلسهٔ ادبی تماشا، محمد رودگر به بررسی جایگاه شعر فارسی در ادبیات جهان و نقش زن، شهود و استعاره پرداخت.
وی با اشاره به دیدگاه مستشرقین که شعر فارسی را بیهمتا و به مثابه اثر انگشت شاعر ایرانی توصیف کردهاند، گفت: این موقعیت ممتاز شعر فارسی در جهان به دلیل ترکیب خاصی از مضمون و ساختار است که آن را از ادبیات غربی متمایز میکند.
این نویسنده در پایان تأکید کرد: یکی از ویژگیهای برجسته شعر فارسی، به ویژه در غزل، زبان استعاری زنانه است که با تصاویر و اصطلاحاتی مانند گیسو، زلف، خط، خال و ابرو جلوهگر میشود. این زبان استعاری به حدی ریشهدار و فراگیر است که حتی شخصیتهایی بزرگ که عموماً در حوزه فقاهت فعالیت میکردند، هنگام سرودن شعر از این زبان بهره میگرفتند و از چارچوبهای معمول خود خارج میشدند. ایشان با اشاراتی به ریشههای شعر عارفانه و سوانحالعشاق از احمد غزالی، مباحث بنیادین شعر عرفانی را شرح دادند.