میخواستم ماشینم را بفروشم و برگردم؛ کسی به رانندههای ماشین سنگین اهمیت نمیدهد
ملوان روز پنجشنبه آماده بود تا جام قهرمانی را به انزلی ببرد اما در شبی که چهرههای آشنایی روی سکوها و بین طرفداران ملوان نشسته بودند، این تیم با گل آخرین دقایق روزبه چشمی جام حذفی را به استقلال داد. یکی از کسانی که این بازی را از نزدیک تماشا میکرد، محمد احمدزاده بود. او در اواسط دهه 90 و در حالیکه هنوز میتوانست بهعنوان سرمربی در فوتبال ایران کار کند، ناگهان تغییر شغل داد و بهطور حرفهای مشغول رانندگی با ماشین سنگین شد.
هرچند گویی کار روی ماشین سنگین هم خوب پیش نرفت؛ بهطوریکه در آن زمان که ملوان درحال برگزاری فینال برابر استقلال بود، بسیاری از همکاران احمدزاده در جادهها، در اعتراض به مشکلات عدیدهشان دست از کار کشیده و کامیونهایشان را خاموش کرده بودند. ملوان بازی را به استقلال باخت و احمدزاده در حالی دوباره به دل جاده زد که قبل از آن تصمیم گرفته بود ماشین سنگین را بفروشد و دوباره به فوتبال بازگردد. اما وقتی داور سوت پایان بازی را زد، او هم از این تصمیم پشیمان شده بود. گفتوگوی احمدزاده را با «هفتصبح» در زیر میخوانید:
بازگشت به جاده
«اعتصابات تمام شد و من بعد از 12 روز که ماشین را خوابانده بودم، بارگیری کردم و دوباره زدم به جاده. الان هم در مرز عراق هستم و منتظرم تا باری که دارم را تخلیه کنم.» احمدزاده از سال 1364 و درست در اوج فوتبالش گواهینامه پایه یک را گرفت و میتوانست با ماشین سنگین رانندگی کند. اینکه کار در فوتبال سختتر است یا روی ماشین را او باید جواب بدهد. خودش در این رابطه میگوید: «کار در جاده خیلی کار سختی است. کاری پردردسر و پراتفاق است که قابل پیشبینی نیست. حمایتی هم نمیشود. متاسفانه کسی به این قشری که در این شغل سخت زحمت میکشند، اهمیتی نمیدهد. در حالی که خیلی شغل پراهمیتی است و بهنوعی یک شریان حیاتی بهحساب میآید. اما نه تسهیلاتی وجود دارد و نه امکاناتی….»
اهمیت رانندگی ماشین سنگین
این خیلی شغل مهمی برای اقتصاد کشور است. باید خیلی بیشتر از این به رانندههای ماشین سنگین برسند اما در عوض شاهدیم که بیمه ما را پارسال دو برابر کردند و جالبتر اینکه امسال همان هم دو برابر شد. هیچ تسهیلاتی برای ما قائل نیستند. مثلا برای یک آزمایش که 600 هزار تومان است، فقط 100هزار تومان را بیمه میپردازد. جادهها کاملا خراب و افتضاح هستند. هیچ امکاناتی برای رانندهها در جادهها وجود ندارد. در اروپا هر 80 تا 100 کیلومتر امکانات استراحت هست.
راننده باید روزی 8 ساعت فقط رانندگی کند اما آیا امکانات دوش گرفتن و استراحت در بیابان وجود دارد؟! امکانات که نگذاشتهاند جریمه هم میکنند. اجبار میکنند که باید فلان ساعت در ماشین باشیم. اصلا اهمیتی به این قشر نمیدهند که بتواند بازدهی مناسبی داشته باشد. یک روغن عوض میکنیم 20 میلیون تومان، 5 تا فیلتر 12 میلیون تومان، 8 ماه پیش لاستیک گرفتم 60 میلیون الان شده 145 میلیون تومان. از هفت هشت ماه قبل تا الان بیشتر از دو برابر گرانتر شده در حالی که اجرت اوستا کار هم چند برابر شده است.
قسطهای پرداخت نشده
احمدزاده در ادامه میگوید: «من ماشین مال خودم است، راننده هم ندارم و خودم میرانم اما باز هم به پرداخت قسطهایم نمیرسم. قیمت ماشینم 14 میلیارد است اما نمیتواند اقساط خودش را دربیاورد. با این حال دیروز سندیکا اطلاعیهای در فضای مجازی ارسال کرد که در آن گفته شده بود حرفهای کامیونداران را انتقال داده و از ما وقت خواستند تا در اسرع وقت مشکلات را حل کنند. امیدوارم این اتفاق بیفتد.»
فوتبال فاسد است
احمدزاده اما بعد از مدتها برای دیدن بازی تیم محبوبش ملوان به ورزشگاه رفت و فینال جام حذفی را از نزدیک تماشا کرد. او درباره بازگشتش به فوتبال گفت: «فوتبال خیلی فاسد است. فوتبال شرایط خوبی ندارد وگرنه من مریض نبودم که از فوتبال بروم و کار پرخطر رانندگی را انجام بدهم. باور کنید خیلی از رانندههای ماشین سنگین به این فکر هستند که از این شغل فرار کنند.»
دوران معصومیت
فساد همه جای فوتبال را گرفته و ما دیگر جایی در این فوتبال نداریم. ما به عصر معصومیت فوتبال تعلق داریم؛ همان زمان هم پول قراردادهایی که بستیم را ندادند و نه میتوانستیم پنجره را ببندیم و نه کار دیگری کنیم. فقط پول بابت شکایت میدادیم و به جایی هم نمیرسیدیم و مالیات پولهایی که نگرفتیم را هم دادهایم. باور کنید به پول آن زمان من دو میلیارد طلبکارم و کاری هم نمیتوانم بکنم.
شکست در فینال
احمدزاده اما هنوز عاشق ملوان است. مهاجم سابق این تیم در دهه شصت و هفتاد درباره شکست در فینال میگوید: «تا آن لحظه آخر همه چیز نرمال بود اما گل برخلاف جریان بازی به ثمر رسید. آن هم در حالیکه هر دوتیم دلشان میخواست بازی به پنالتی کشیده شود. متاسفانه داوری این بازی مشکل داشت و داور به جای اعلام خطا به سود ملوان ادامه بازی داد.
درواقع باعث شد ملوان خودش یک فرصت را به استقلال تقدیم کرد و همان هم گل شد. بازی باید به پنالتی کشیده میشد. در نیمه اول داور باید صددرصد بازیکن استقلال را اخراج میکرد اما همه آن صحنه را دیدند جز داور…در این 120 دقیقه حتی یکبار هم به ویایآر نرفت. چه اسمی میتوان روی آن گذاشت. مگر میشود همه اتفاقات به سود یک تیم رقم بخورد.
بازگشت به ورزشگاه
زمانی که فوتبال بازی میکردم هرگاه مصدوم میشدم میآمدم بازیها را در ورزشگاه تماشا میکردم. از آن زمان به ورزشگاه نرفته بودم تا این بازی فینال…حس فوقالعادهای بود و واقعا خوشحال شدم.
پشیمان شدم
«قبل از بازی قصد داشتم ماشینم را بفروشم و یکجورایی بتوانم برای بچهها و نوجوانان کارهایی در فوتبال بکنم. اما صحنههایی را که دیدم، پشیمان شدم. باعث شد که قید فروش ماشین را بزنم، رفتم ماشین را بارگیری کردم و زدم به جاده. فوتبال ایران لیاقت ندارد. بگذارید آدمهای ناسالم و کج و کوله بزنند و بخورند و حالش را ببرند. کسانی که فوتبال بلدند مجبور شدهاند کار دیگری بکنند. من خودم کار دیگری بلد نبودم و کارم فوتبال بود، عاشق فوتبال بودم اما خب در این فضا جایی برای خودم نمیبینم. »
ملوان
ملوان سالمترین باشگاه ایران است. روزهای خوش زیادی را با او گذراندم. تیم از نظر اخلاق و فنی شرایط خیلی خوبی دارد.