فیلم «قیف» با داستانی فانتزی، شوخیهای جذاب و اجرای بازیگران توانمند، تازهترین نمونه از کمدی-فانتزی ایرانی است که با وجود ضعف در جلوههای ویژه، تجربهای متفاوتی برای مخاطبان سینما دارد.
به گزارش فیلمنت نیوز، در سینمای ایران که پر از اشکال مختلف سینمای کمدی است؛ کمدی-فانتزی کمتر ساخته شده و اندک نمونههای موجود هم کیفیت بصری لازم را ندارند. بخشی از این امر به سلیقه تماشاگر وطنی و بخش دیگر به بنیه اقتصادی لاغر و نحیف سینمای ایران بازمیگردد. این گونه آثار بسیار متکی بر جلوههای ویژه غیرمیدانی بوده و هزینه بسیار بالایی را میطلبند به همین دلیل کارگردانهایی که در ایران سراغ قالب کمدی فانتزی رفتهاند، اغلب عمده تمرکز خود را داستانپردازی گذاشته و جای خالی ویژوال افکت را با آن پر کردهاند. محمدرضا هنرمند از شاخصترین آنها است که فیلمهایی همچون مرد عوضی و مومیایی ۳ را در کارنامه خود دارد. سفر غیرزمینیها به زمین و قرار گرفتن در موقعیتهایی که با آن آشنایی ندارند، سوژه جذابی برای فیلمنامه نویسها به حساب میآید که دست آنها را برای خلق شوخیهای فراوان بازمیگذارد. ابوالحسن داودی در «من زمین را دوست دارم» با فیلمنامهای از پیمان قاسمخانی که پایان نامه دوره فیلمنامه نویسیاش به حساب میآمد، یک کمدی فانتزی تمام عیار با بازی علیرضا خمسه ساخت. فیلمی که از ناحیه پست پروداکشن آسیب زیادی دیده و قصه فانتزیاش نیز آنچنان که باید به تصویر کشیده نشد.
فیلم سینمایی«قیف» ساخته محسن امیریوسفی که به تازگی در فهرست اکران آنلاین فیلمنت قرار گرفته، تازهترین نمونه در این رابطه به حساب میآید که بلافاصله پس از اکران عمومی به مخاطبان این پلتفرم عرضه شده است. فیلم درباره خسرو است که شب عروسیاش با ملوک غیب شده و حال پس از چهل و پنج سال بار دیگر سراغ ملوک بازنشسته آموزش و پرورش می آید. قیف شروع خوب و سرضربی داشته و حادثه محرک پرده نخست فیلمنامه نیز خیلی زود اتفاق میافتد. جایی که خسرو سرسفره عقد میخواهد رازی را با ملوک در میان بگذارد اما پیش از گفتن آن ناپدید میشود! قلابی که به خوبی به تماشاگر وصل شده و کنجکاو تماشای ادامه آن میکند. ورود دوباره خسرو به زندگی ملوک در حالی که همان هیبت چهل و چند سال پیش را دارد، فانتزی قصه را کامل میکند به ویژه جایی که چشمهای خسرو با برق گرفتگی عمدی، شکل آپارات به خود گرفته و فیلم جوانیهای خود و ملوک را پخش میکند!
با ورود دکتر به داستان در مقام رمال، قصه با ریتم خوبی پیش رفته و شوخیهای بامزهای هم خلق میشود. در عین حال در خلال این شوخیها، اطلاعاتی هم به تماشاگر بابت گذشته خسرو خانوادهاش در سیاره هیرکان و دشمنان آنها در هیرکین داده میشود. شوخیهای زیادی را عطاران و امیریوسفی در مقام نویسندگان فیلمنامه برای این بخش طراحی کرده و وجوه فانتزی آن را پررنگتر کردهاند. از قضیه ازدواج پدر خسرو با زنی از زمین که برای آوردناش به سیاره هیرکان مشکلات زیادی داشتهاند تا ماجرای مردی به نام ژاله که برای پایین کشیدن پدر خسرو از تخت فرمانروایی دست به هر کاری می زند. تلاش خسرو برای راضی کردن ملوک برای ازدواج نیمه کارهشان، موتور حرکت فیلم در نیمه میانی است که به یک نقطه عطف پیوند میخورد. اینکه اگر خسرو تا بیست و چهار ساعت آینده ازدواج نکند، طلسم سیاه فعال میشود. اینجا است که امیریوسفی سراغ فیلم مشهور شیرینی شانس باستر کیتن رفته و فصلی نسبتا طولانی را به آن اختصاص داده تا تماشاگر خود را بخنداند. «قیف»در همین بخش است که تا حدودی تغییر لحن داده و وجه فانتزی آن کمرنگ میشود. هر چند که در یک ربع پایانی دوباره به همان مدل قبلی بازگشته و پایانی کاملا متناسب با فضای کلی کار خلق میشود. امیریوسفی تعدادی از مولفههای سایر آثارش را وارد آخرین ساخته خود کرده که کشف آن برای تماشاگر جذابیتهای خاص خود را دارد مثل استفاده از آینه و دیالوگ گفتن بازیگر در آن و نیز شوخیهای گزندهای که به خطوط قرمز هم نزدیک میشود.
فیلمهایی از این جنس، پس از فیلمنامه و جلوههای ویژه بسیار به بازیگران خود متکی هستند که «قیف» هم از آن مستثنی نیست. رضا عطاران که یکی از نویسندگان فیلم هم به حساب میآید، ستاره اصلی آن است که همان کاراکتر محبوب خود را وارد شخصیت خسرو کرده و یکی از ستونهای کار به حساب میآید. عباس جمشیدیفر نیز همان بازیگر مکمل محبوب این روزهای سریالها و فیلمهای وطنی است که در اجرای شوخیها عموما موفق نشان داده است. همینطور فریده سپاه منصور در نقش پیری ملوک که ملاحت و شیرینی خاص خود را دارد.
«قیف» به عنوان یک کمدی فانتزی میتواند گزینه مناسبی برای پر کردن اوقات فراغت به ویژه برای علاقمندان سینمای کمدی باشد.