سعید نجفیان از فعالان عرصه تئاتر و تئاتر دفاع مقدس معتقد است مدیرانی که نگاه کارمندی به کار خود دارند برای تئاتر عملکرد مؤثری ندارند و نمیتوانند برای هنرمندان ایجاد انگیزه کنند.
سعید نجفیان از جمله فعالان عرصه تئاتر و تئاتر دفاع مقدس که دبیری جشنواره تئاتر بسیج «سودای عشق» را هم بر عهده داشت، در نشستی نقطهنظرات خود را درباره چرایی شکلگیری روند نزولی تئاتر دفاع مقدس نسبت به دوران طلایی آن در دهههای ۷۰ و ۸۰ ارائه داد.
وی در بخش اول گفتگوی خود به نکات مختلفی از جمله تعطیلی جشنواره تئاتر دفاع مقدس و جشنواره تئاتر بسیج در مقاطعی از سالهای گذشته، اهمیت نداشتن تئاتر در نگاه مدیران و مسئولان نهادهای مختلف، فقدان مدیران دغدغهمند نسبت به هنر و به ویژه تئاتر در شهرهای مختلف و استفاده تبلیغاتی از هنر و هنرمند توسط مسئولان اشاره کرد.
نجفیان در بخش دوم این گفتگو هم درباره نکات دیگر نظیر نیاز به دیدهشدن گروههای تئاتری مقیم شهرهای مختلف و اهمیت حمایت مالی از آنها برای اجرای آثار خود و همچنین نیاز به برنامهریزی برای افزایش زیرساختهای تئاتری در استانهای کشور صحبت کرد.
در ذیل بخش دوم این گفتگو آمده است:
* از نگاه ما در تهران تعداد جشنوارههای موضوعی بسیار زیاد است و برگزاری بسیاری از آنها ضرورت ندارد ولی در شهرستان برای گروههای تئاتری این جشنواره فرصتی است برای دریافت کمکهزینه، تولید و اجرای تئاتر و تنها فرصتهایی است که میتوانند خود را نشان دهند. از سوی دیگر نهادهایی که متولی برگزاری این جشنوارههای موضوعی هستند نگاهشان صرفاً برگزاری جشنواره و ارائه آمار است و توجهی به انجام کار کیفی ندارند. در واقع دغدغه و برنامهریزی لازم در این نهادها درباره تئاتر وجود ندارد در غیر این صورت هنرمندان مقیم شهرستانها را در طول سال رها نمیکنند و تولید و فعالیتهای تئاتری در طول سال تداوم خواهد داشت. چرا به این مهم توجه نمیشود؟
مشکل ما این است که مدیر دلسوز کم داریم. مشکل این است که وقتی جشنوارهای دولتی و مناسبتی باشد آدمهای تئاتریاش هم دولتی و مناسبتی هستند. با احترام به همه دوستانی که فعالیت میکنند ولی وقتی فردی شغلش این است که صبح بیاید در اداره بنشیند و عصر محل کار خود را ترک کند و سر ماه هم حقوقش را دریافت کند، اتفاق قابل توجهی رخ نمیدهدسعید نجفیان: در هر شهری که مدیری دلسوز در رأس کار قرار میگیرد تحولی در فعالیتهای فرهنگی و هنری ایجاد میکند. دیده میشود که از فلان شهرستان کوچک نمایشی تولید میشود که میتواند در جشنوارههای کشوری بدرخشد پس مدیر دغدغهمند میتواند تأثیرگذار باشد. مشکل ما این است که مدیر دلسوز کم داریم. مشکل این است که وقتی جشنوارهای دولتی و مناسبتی باشد آدمهای تئاتریاش هم دولتی و مناسبتی هستند. با احترام به همه دوستانی که فعالیت میکنند ولی وقتی فردی شغلش این است که صبح بیاید در اداره بنشیند و عصر محل کار خود را ترک کند و سر ماه هم حقوقش را دریافت کند، اتفاق قابل توجهی رخ نمیدهد. در عین حال اگر در همان اداره فردی دغدغهمند نسبت به حوزه فعالیت آن اداره حضور داشته باشد، اتفاقات خوبی رخ میدهد.
برخی مدیران از برخی شهرستانها با هنرمندان تماس میگیرند و میگویند که قصد برگزاری فلان ورکشاپ یا فعالیت را دارند و این امر باعث میشود که خیلی از هنرمندان تهران وقتی میبینند مدیری دغدغه تئاتر و تئاتریها را در شهر خود دارد، برای همکاری پاسخ مثبت بدهند. برنامهریزی و حمایت از تئاتر منوط به حضور مدیران دغدغهمند است و ما از این مدیران کم داریم. مقاطعی شاهد حضور مدیرانی در تئاتر بودیم که قصد انجام کارهای اصولی را داشتند. چرا وقتی از مدیران خوب صحبت میکنیم همه از علی منتظری نام میبریم؟ ولی با احترام به همه دوستان، از بین ۵ یا ۶ مدیر اخیر ادارهکل هنرهای نمایشی کدام نام را میتوانید ذکر کنید که برای تئاتر کشور برنامه داشته است؟
وقتی یک مدیر از استقرار گروههای نمایشی صحبت میکند چرا مدیران بعدی این موضوع را رها میکنند و اجرای آن را تداوم نمیدهند؟ چون کسی حوصله حمایت از گروهها را ندارد زیرا هزینهبر است. چند نفر در ایران واقعاً گروه دارند و اعضای گروه را خودشان تربیت کردهاند؟ وقتی گروه معنی ندارد پس فعالیت گروهی هم معنا ندارد. وقتی این قاعده وجود ندارد پس قاعدههای دیگر هم وجود نخواهد داشت. میتوانیم در شهرستانها ورکشاپ برگزار کنیم ولی تأثیرگذاری این فعالیت نیازمند این است که مکملهای آن هم وجود داشته باشد. مگر چقدر میتوان ورکشاپ برگزار کرد تا تأثیرگذار باشد؟ ساختار در هنر ما معنی ندارد. هنرمندان با سابقهای که داریم محصول ما و آموزشدیده دوران ما نیستند. زیرا در گذشته هنر دارای ساختار بوده و افراد پله به پله بالا میرفتند و آموزش و تجربه درست داشتند.
بهترین سالنی که استفاده میکنیم متعلق قبل از انقلاب است و مدیران و مسئولان در دوران بعد از انقلاب دغدغه ساخت فضاهای و سختافزارهای تئاتری نداشتهاند. وقتی ساختار از بین برود پرورش، آموزش و ساخت زیرساخت هم از بین میرود.
متأسفانه برای انجام امور نیازسنجی نمیشود و صرفاً برخی مدیران فکر میکنند با برگزاری ورکشاپ در شهرهای دیگر فعالیت تأثیرگذاری انجام میدهند در حالیکه اینگونه نیست. مهمترین نکته برای هنرمندان تئاتری این است که تجربه کنند و کار خود را به اجرا برسانند. ما در جشنواره «سودای عشق» یکی از جوایز اصلیمان این بود که شرایط اجرای عمومی را برای گروههای برگزیده فراهم کنیم تا هم اثرشان دیده شود و هم بازگشت سرمایه را تجربه کنند.
یک فیلم میتواند تا دهههای مختلف در فستیوالهای مختلف شرکت و جایزه دریافت کند ولی وقتی یک تئاتر ۲ یا ۳ دوره اجرا میشود برخی اعتراض میکنند در حالیکه در دنیا رپرتوآرهای تئاتری وجود دارد و یک اثر ماهها و حتی سالهای روی صحنه میرود و مخاطب دارد. مگر یک اثر پرمخاطب در بهترین حالت بیشتر از ۲ یا ۳ میلیون مخاطب دارد؟ این تعداد مخاطب در مقایسه با جمعیت حدود ۸۵ میلیون نفری ایران عدد بالایی است؟ گاهی حسادت و گاهی عدم آگاهی باعث میشود که مانع فعالیت و دیدهشدن هنرمندان و گروههای تئاتری شویم.
من در جشنواره «سودای عشق» سازمان بسیج هنرمندان معتقد بودم به جای برگزاری ورکشاپ برای هنرمندان مقیم شهرستانها، باید فرصتی را فراهم کنیم که آثارشان دیده شود.
* یعنی برای اجرای عمومی از گروهها حمایت کنید.
واقعیت این است که فقط با برگزار کردن ورکشاپ نمیتوان سطح کیفی آثار در شهرستانها را بالا برد بلکه باید با تجربه و کار عملی آموزشهای لازم را داد. آموزش وقتی مناسب است که بتواند دغدغه ایجاد کند اگر این اتفاق نیافتد من ترجیح میدهم فرصت را برای دیده شدن گروهها و اجراهای شهرستانی فراهم کنمبله. یک بار از گروهها حمایت میکنیم تا در جشنواره حضور پیدا کنند و ضمن دیدهشدن اثرشان با گروهها و آثار دیگران آشنا شوند و هم آثارشان را برای عموم اجرا کنند. باید اثرشان در مواجهه با مخاطب و هنرمندان دیده و درباره آن صحبت شود. برخی از چهرههای شناختهشده تئاتر نظیر قطبالدین صادقی، فرهاد مهندسپور، فرهاد ناظرزاده کرمانی، نادر برهانیمرند و عزیزان دیگر هستند که وقتی به تماشای یک کار مینشینند به جای به رخ کشیدن معلومات خود، درباره اثری که دیدهاند صحبت و به گروه و کارگردان کمک میکنند تا نقاط ضعف کار را برطرف کنند. با احترام به تمام عزیزان منتقد متأسفانه این اتفاق در عرصه نقد تئاتر رخ نمیدهد. باید از چهرههای دغدغهمند برای کمک به گروههای تئاتر شهرستان بهره برد تا این عزیزان با مشورت و پیشنهادهایی که میدهند سطح کیفی آثار را بالا ببرند.
واقعیت این است که فقط با برگزار کردن ورکشاپ نمیتوان سطح کیفی آثار در شهرستانها را بالا برد بلکه باید با تجربه و کار عملی آموزشهای لازم را داد. آموزش وقتی مناسب است که بتواند دغدغه ایجاد کند اگر این اتفاق نیافتد من ترجیح میدهم فرصت را برای دیده شدن گروهها و اجراهای شهرستانی فراهم کنم، میتوانیم ارزشگذاری را روی تولید آثارشان بگذاریم. در یکی از شهرهای جنوبی ایران و در تابستانی گرم شاهد بودم که سالن تئاتر آن شهر کولر نداشت، به جای برگزار کردن ورکشاپ برای هنرمندان آن شهر بهتر است برای سالن تئاترشان سیستم خنککننده نصب شود تا بتوانند کار کنند.
ما در کلانشهر تبریز در حال حاضر یک بلکباکس استاندارد و مناسب برای گروههای تئاتری تبریز به عنوان یکی از مهمترین شهرهای فرهنگی و هنری ایران نداریم. با صراحت تمام میگویم حتی یک سالن نیمه استاندارد در حد برخی سالنهای خصوصی تهران در اکثر شهرهای دیگر کشور نداریم. خیلی از استانها حداقل امکانات تئاتری را ندارند. در حال حاضر مدیران ما به دنبال این هستند که در جشنوارهها حضور پیدا کنند. این نشان میدهد که مدیران ما به دنبال مدیریت تئاتر کشور نیستند بلکه آنقدر وقت دارند که چند روز در جشنوارههای مختلف حضور پیدا میکنند. مدیران ما طرح مهندسی برای تئاتر کشور ندارند و صرفاً کارهای اداری را انجام میدهند که هر کارمند اداری میتواند انجام دهد.
به بهانه برگزاری جشنواره میتوان بودجهای را دریافت کرد و در اختیار گروههای تئاتری شهرستانها قرار داد تا کارشان را تولید و اجرا کنند و دیده شوند اما اگر به هر نهاد و سازمان طرح برگزاری ورکشاپهای آموزشی را ارائه دهید ریالی بودجه در اختیارتان نمیگذارند. به همین خاطر است که موافق برگزاری جشنوارهها در ایران هستم زیرا حداقل ایجاد انگیزه میکند و چند گروه شهرستانی کار تولید و اجرا میکنند و از همین جشنوارهها امکان معرفی به تئاتر حرفهای را پیدا میکنند. جشنوارهها حداقلهایی که در اختیار گروههای تئاتر شهرستانها میگذارند بیشتر از حداکثرهایی است که روی کاغذها نوشته شده است. معتقدم این کورسوی جشنوارهها باید باشد و به بهانه همین جشنوارهها ریالی هزینه تئاتر شود.
* شما جشنواره تئاتر «سودای عشق» را برگزار کردید. چه روندی را پیش گرفتید که این جشنواره از حالت تکراری خارج شود؟ اینکه هر جشنوارهای با نام مقاومت و بسیج برگزار میشود میزبان موضوعها و آثار تکراری است که تأثیر فرهنگی آنچنانی هم ندارند.
سعی کردیم این جشنواره را از تئاتر مقاومت جدا کنیم و در سازمان بسیج گستره موضوعی و نگاهمان گستردهتر باشد. به این نتیجه رسیدیم که به گروهها بگوییم دیگر نیازی نیست در آثار تولید شده خود یک شخصیت بسیجی نیز حضور داشته باشد زیرا معتقدیم اگر کار فرهنگی انجام میشود یعنی حرکتی بسیجی یا اگر برای کشور کاری انجام میشود یعنی حرکتی بسیجی انجام شده است. آدمهای بزرگی داریم که در موقعیتهایی کارهای بسیار بزرگ و قهرمانانه انجام دادهاند، سعی کردیم در جشنواره بازتعریفی از قهرمان و حرکت قهرمانانه داشته باشیم و پرترهنگاریها در این خصوص شکل بگیرند.
در جشنواره سعی کردیم کارها امیدآفرین و نشاطبخش باشد زیرا تمام جنگ عجز و ناله نبوده است. امسال کارهای شاد با کیفیت در جشنواره اجرا شدند. طی ۳ سال اخیر اجازه ندادم فراخوان جشنواره «سودای عشق» تغییر پیدا کند. خدا را شکر کارها به سوی پرداختهای متفاوتتر سوق پیدا کردند. گستردگی طیفهای شرکتکننده در جشنواره نیز قابل توجه شده است.
قصد ما در جشنواره تئاتر «سودای عشق» این است از شعار دوری کنیم و در خدمت تئاتر باشیم.