نام فیلم : آشغال های دوست داشتنی
کارگردان : محسن امیریوسفی
فیلمنامه : محسن امیریوسفی
تهیه کننده : محسن امیریوسفی
مدیر فیلمبرداری: تورج اصلانی
بازیگران :
شیرین یزدان بخش
اکبر عبدی
حبیب رضایی
شهاب حسینی
هدیه تهرانی
و…
خلاصه داستان:
منیر ( شیرین یزدان بخش ) پیرزنی است که تمام اعضای خانواده اش در یک قرن اخیر تاریخ ایران درگیر مبارزات سیاسی بوده اند و حالا او با چالشی بزرگ درباره اتفاقات سال 88 مواجه شده است.
کارگردان :
محسن امیریوسفی : متولد سال 1350 در شهر آبادان می باشد و تا به امروز 3 فیلم بلند سینمایی ساخته که هرکدام آنها چندین سال توقیف بوده است! نخستین اثر توقیف شده او « خواب تلخ » بود و پس از آن « آتشکار » را روانه سینما کرد و « آشغال های دوست داشتنی » سومین اثر سینمایی او محسوب می شود که با 6 سال تاخیر به سینما آمده.
نقد فیلم آشغال های دوست داشتنی؛ بحران هویت جامعهی ایرانی
در نقد فیلم آشغال های دوست داشتنی باید گفت که این فیلم سومین ساختهی بلند و داستانی محسن امیریوسفی پس از فیلمهای «خواب تلخ» و «آتشکار» میباشد. این فیلم که در سال ۱۳۹۱ ساخته شد، ۶ سال توقیف بود و از آنجایی که به قول رخشان بنی اعتماد هیچ فیلمی در کمد باقی نمیماند، سر انجام در زمستان ۹۷ رنگ پردهی نقرهای را بر خود دید. فیلمی که به دلایل سیاسی توقیف شده بود حالا که اکران شده است، بیش از آنکه جنبههای سیاسی آن مهم باشند، جنبههای اجتماعی و فرهنگی آن بسیار مهم تر هستند. در واقع فیلم بر بستری سیاسی، روایتی از وضعیت فرهنگی و اجتماعی ایران از پهلوی اول تا سال ۱۳۸۸ را بیان میکند.
یک جنبش سیاسی است که نیروی محرکه داستان میشود، اما در ادامه این فرهنگ و جامعه هستند که داستان را پیش میبرند.
در نقد فیلم آشغال های دوست داشتنی باید اشاره داشت که از منظر محتوا، مخاطب با فیلمی نمادین رو به رو است. اگر بخواهیم نگاهی اجتماعی به فیلم داشته باشیم، میتوان گفت که در حقیقت منیر خانم (شیرین یزدان بخش)؛ نمادی از مام وطن هست که در خانه او با اقشار مختلف فرهنگی جامعه زندگی میکند. همسرش محمدعلی خان (اکبر عبدی) که نمادی از قشر متوسط و معمولی جامعه میباشد. پسر شهیدش ناصر (صابر ابر) که نمادی از رویهی انقلابی و مذهبی جامعه است. پسر دومش رامین (حبیب رضایی) که نماد مردمی است که برای درس خواندن مهاجرت کرده اند و با توجه به آشغال های دوست داشتنی آن به گونهای نماد قشر جوان و نیمه روشنفکر ایرانی دهه ۸۰ میباشد.
برادرش منصور (شهاب حسینی) نیز نماد تفکر چپ ایرانی است که گویی دیگر امروز جایی برای این تفکر نمیباشد و جزو همان آشغال های دوست داشتنی است. و در نهایت دختر خاله او سیما (هدیه تهرانی) که نمادی از زنان همیشه مبارز ایرانی میباشد که از همان ابتدا تا به امروز بر عقاید خودش استوار است و در این میان ترسی هم از باتوم خوردن ندارد. هدیه تهرانی با توجه به سیمای سرد و سنگی و مصمم و شمایل زن مستقلی که اولین بار در سینمای پس از انقلاب در ایران از خود نشان داد، به راستی انتخاب مناسبی برای شخصیت سیما میباشد و با اینکه نقش کوتاهی را در فیلم ایفا میکند، شخصیت سیما را شکل میدهد. تنها شخصیتی که در فیلم حضور مییابد و کارکرد دراماتیکی هم ندارد، شخصیت نگار جواهریان است که بود و نبودش در نسخهای که اکران شده، تاثیری ندارد.
در ادامهی نقد فیلم آشغال های دوست داشتنی از دیدگاه فرهنگی نیز میتوان گفت که در این بخش هم محسن امیریوسفی در گذر از پاکسازی ابژههای فرهنگی و تاریخی که روزمره هستند و هویتهای فردی هر انسانی را تشکیل میدهند، به پاکسازی هویت ایرانی در طی تاریخ معاصر اشاره میکند. ابژههای فرهنگی مثل کتاب، فیلم، موسیقی، پوستر، عکس و… که هویت فرهنگی هر فرد را نشان میدهند تا ابژه هایی تاریخی مثل پولهای قدیمی، کراواتهای تشریفاتی و… بخشی از تاریخ این سرزمین را شامل میشوند و به راحتی نمیتوان آنها را راهی زباله دان تاریخ کرد. شاید بتوان موجودیت فیزیکالش را از بین برد اما وجودیت ذهنی آن را نمیتوان به دور انداخت. هر انسانی دارای گذشتهای است که هویت وی محسوب میشود. با نادیده انگاشتن و سعی بر از بین بردنش، بخشی از هویت شخصیت وی مخدوش میشود و از بین میرود. نتیجه انسان بی هویت، جامعهای بی هویت است که بی شباهت به جامعهی امروزی ایران در دهه ۹۰ نیست. این بحران هویتی و تعارض خود را در طراحی صحنه نیز نشان میدهد.
لوکیشن اصلی فیلم آشغال های دوست داشتنی یک خانه قدیمی است و مبلمان و برخی تزئیناتش نیز مانند چراغ گردسوز و بشقابهای روی دیوار و… نیز اشیایی عتیقه هستند. اما در عین حال ابژه هایی مدرن مانند ماهواره، کامپیوتر و اینترنت و مواردی از این دست در این خانه قرار دارد. و منیر خانم به عنوان جامعه ایران در گذار بین این سنت و مدرنیته و بحران میباشد. در واقع وقتی هویتمان را از دست بدهیم، دچار بیماری روانی نیز میشویم. وقتی ارزش ها، ضد ارزش میشوند، دچار تعارض میشوند، انسان با بحران هویتی مواجه خواهد شد.
اتفاقی که خود را در قالب دیالوگهای ناصر و منصور که هر دو از انقلابیون بودند، اما اکنون یکی قدرت بیشتر دارد نشان میدهد. تنها یک جاست که این خانواده به آرامشی نسبی میرسد و آن خواندن سرود انقلابی است. متحد شدن برای هدفی مشترک. در ادامه نقد فیلم آشغال های دوست داشتنی باید گفت که در واقع منیر خانم، به عنوان جامعه ایران، دچار این تعارضها و بحران هویتی شده و اکنون بیماری روانی است. چرا که با قابها صحبت میکند و دچار توهم است. نشانه هایی از حادترین بیماری روانی که اسکیزوفرنی نام دارد. البته که در نقد فیلم آشغال های دوست داشتنی باید گفت که این شاخصه، به عنوان فرم بدیع و جالب توجه فیلم قرار گرفته است و امتیازی ویژه برای آن محسوب میشود. و به فیلم فرمی سورئالیستی بخشیده است.
جان گرفتن قاب عکسها بسیار یادآور جان بخشی به قاب عکسها در کتاب شازده احتجاب نوشته هوشنگ گلشیری است. که در آن داستان هم شازده که بیماری روانی است، در گذر از سخن با قابها به گذشته و شناخت دیگری از خویش میرسید. البته که در کتاب مخاطب با فضایی موهوم و مالیخولیایی رو به روست و در آشغال های دوست داشتنی این فضا به فضایی طنز بدل میشود. طنزی که البته تلخ است. چرا که یادآور این التهاب و بحران در تمام اعصار معاصر ایران از پهلوی تا به امروز میشود. در نقد فیلم آشغال های دوست داشتنی باید گفت این طنز تلخ البته به شاخصهی سینمای امیریوسفی تبدیل شده است. چرا که در فیلم نخست او «خواب تلخ» نیز ما شاهد چنین طنازی بودیم.
همچنین وی یکی از معدود کارگردان هایی است که فرم را میشناسد و فیلم هایش به لحاظ فرمی، متفاوت از جریان رایج سینمای ایران میباشد. امید است که فیلمهای محسن امیریوسفی به موقع اکران شوند. گرچه هنوز هم پس از گذشت ۶ سال از ساخت فیلم آشغال های دوست داشتنی هنوز هم فیلمی سرزنده و به روز تلقی میشود.
نویسنده:آرش منادی
منبع:netnevesht.com