خورخه لوئیس بورخس، مبدء سبک رئالیسم جادویی در ادبیات است که علاقه شدید او به خیام از دوران کودکی اش آغاز شده است.
خورخه لوئیس بورخس، نویسنده، شاعر و مقالهنویس آرژانتینی تبار است که بهعنوان یک چهره شاخص ادبی، بهویژه در عرصه داستان کوتاه میدرخشد.
علاقه بورخس به خیام، آنچنان است که بسیاری از منتقدین باور دارند روح اشعار خیام در آثار خورخه لوئیس بورخس حلول کرده است!
زندگینامه
بیوگرافی خورخه لوئیس بورخس نشان میدهد که او شهرت خود را وامدار آغاز جنبشی به نام رئالیسم جادویی است که بهعنوان یکی از مهمترین اتفاقات ادبی قرن بیستم شناخته شده است.
وبسایت کتابانه با افتخار میزبان بهترین کتاب خورخه لوئیس بورخس است و از آنجایی که میزبانی آدابی دارد، تصمیم گرفتیم میهمان عزیزمان را به شما مخاطبان ادبدوست، به طور مفصل، معرفی کنیم؛
اگر از مخاطبین داستان های کوتاه خارجی و یا کتاب شعر خارجی هستید، مطلب این صفحه برایتان جذاب خواهد بود. با کتابانه همراه باشید.
زندگینامه خورخه لوئیس بورخس
اندیشه نویسندهها و شاعران بزرگ دستنیافتنی است؛ اما میتوان برای درک آگاهی و شکلگیری این اندیشهها راهی یافت؛ مرور آثار خورخه لوئیس بورخس یکی از همان راهها است!
البته بیایید کمی به عقب برگردیم؛ به بیوگرافی خورخه لوئیس بورخس که میتواند چراغهای بسیاری را درباره روند نگارش آثار او برای مخاطبان روشن کند!
دوران کودکی بورخس
خورخه لوئیس بورخس (Jorge Luis Borges) در سال ۱۸۹۹ در کشور آرژانتین به دنیا آمد. پدر او وکیلی بود که قصد داشت نویسنده شود و ازقضا قلم خوبی هم داشت. مادر بورخس یک مترجم تمام عیار بود!
بورخس در خانوادهای رشد یافت که ادب، هنر و البته ثروت به میزان کافی وجود داشت!
تحصیلات بورخس
خورخه لوئیس بورخس تا سن ۱۱ سالگی دو استاد برجسته برای تحصیل در خانه داشت؛ پدر و مادرش! بنابراین فرصت خوبی برای آموزشهای اولیه او به وجود آمد که در پناهِ آن، فرصت آموختن دو زبان اسپانیایی و انگلیسی هم مهیا شد.
بورخس در سال ۱۹۱۴ به خاطر درمان مشکل بینایی پدرش که مشکلی موروثی بود، به سوئیس مهاجرت کرد و تا پایان این دهه به همراه خانواده درشهر ژنو اقامت داشتند.
زیستن در اروپا باعث شد خورخه لوئیس بورخس زبانهای آلمانی و فرانسوی را بیاموزد.
درنهایت پس از گذراندن دوران نوجوانی، بورخس توانست مدتی به عنوان کارمند کتابخانهای در شهر آیرس آرژانتین مشغول شود و بعدها به سِمَت مدیریت کتابخانه ملی آرژانتین دست یافت.
شروع نویسندگی بورخس
پدر بورخس آرشیو و یا بهتر بگوییم، گنجینهای از آثار ادبی ارزشمند داشت که انواع و اقسام کتابها تقریبا از همه جای دنیا در آن دیده میشد.
بورخس عاشق این کتابخانه بود و طبق گفته اطرافیان، بهترین ساعات کودکی و نوجوانیاش را در آنجا گذراند. بعداز مرگ پدر و بازگشت به آرژانتین، بورخس فرصت کار در یک کتابخانه را از دست نداد و آغاز این کار، آغاز ایدهپردازیهای خلاقانه ذهن او بود!
خورخه لوئیس بورخس یکی از مهمترین آثار خود را در همین دوران از زندگیاش نوشت که بعدها باعث محبوبیت جهانی او شد.
او در کنار چاپ اشعارش، مشارکت در کارهای فرهنگی و کمک به راهاندازی مجلات ادبی را فراموش نکرد.
اگرچه باتوجه به کتاب های خورخه لوئیس بورخس، میتوان او را در ابتدای کار نویسندگی، پیرو سبک نویسندگان کلاسیک اسپانیا بدانیم، منکر نمیشویم که فرهنگ و ادبیات آرژانتین هم در تک به تک کلمات او رسوخ کرده است.
بورخس و آشنایی با ادبیات ایران
آشنایی بورخس با ادبیات کهن ایران به همان دورانی برمیگردد که کتابخانه پدر پناهگاه همیشگیِ او بود! پدر او روایت انگلیسی شعرهای خیام را به اسپانیایی ترجمه کرده و به چاپ رسانده بود. علاقه بورخس به خیام، آنچنان است که بسیاری از منتقدین باور دارند روح اشعار خیام در آثار خورخه لوئیس بورخس حلول کرده است!
نوشتن در سالهای بیماری
پیش از رسیدن به سِمَت ریاست کتابخانه ملی، مشکل بینایی خورخس شدت گرفت و به همین دلیل، نوشتن برای او دشوار شد.
او در این بازه زمانی برای نوشتن از منشی و دوستانش کمک می گرفت. زمانی که به ریاست کتابخانه ملی آرژانتین منصوب شد، یک نویسنده نابینا بود اما هرگز از نوشتن دست نکشید.
ازدواج بورخس
خورخه لوئیس بورخس اندکی پیش از مرگ، با همسر دوم خود، ماریاکوداما، ازدواج کرد. ماریاکوداما دوست دوران نوجوانی او بود که سالهای بسیاری را پیش از ازدواج با یکدیگر سپری کرده بودند.
بورخس در نهایت همه اموالش را هم به نام ماریا کرد که تعجب اطرافیان را برانگیخت.
مرگ بورخس
بورخس سرانجام در سال 1986 در شهر ژنو سوئیس درگذشت. او پیش از مرگ نابینایی کامل را تجربه کرد اما این مشکل هم بهانهای برای وداع با قلم، کاغذ و ایدههای خلاقانهاش نشد!
در بخشی از کتاب بیوه چینگ، دزد دریایی میخوانیم
بورخس در یکی از مصاحبههایش اعتراف میکند که خواندن داستان کوتاه را در تمام عمر به رمانهای طولانی ترجیح داده است. او صادقانه اعتراف تاکید کرده است که حتی صفحات انتهایی رمانهای مختلف را از سر اجبار و وظیفه به پایان رسانده است، نه عطش و شیفتگی در قبال مطالعه آن رمان!
اما وقتی سخن از داستان کوتاه باشد، بهترین کتاب خورخه لوئیس بورخس نشان میدهد که با نویسنده ماهری روبهرو هستیم؛ نویسندهای که به گفته خود، کاملا خودآگاهانه و مردانه جنگیده است تا به نگارش و چاپ نخستین داستان کوتاهش برسد.
داستانهای کوتاه او نهتنها برای ادبیات لاتین (و جهانی) به عنوان تجربههایی چشمگیر بود، بلکه درها را به روی نوعِ کاملاً جدیدی از داستانهای تخیلی باز کرد.
بورخس در داستانهای کوتاهش تمرکز خود را به درونیات شخصیتهای انسانی معطوف میکرد و تفسیرهای مختلفی از واقعیت ارائه میداد.
او همچنین با بیان موضوعات جهانی، بر اهمیت ارائه هنری و اغلب غیرمتعارفِ داستان تأکید میکرد.
این «روایت جدید» بدون داستانهای سنتشکن بورخس غیرممکن بود. طول دهه 1940، بورخس به جای استفاده از داستان برای مستندسازی واقعیت روزمره، از آن برای ابداع واقعیتهای جدید، بازی با مفاهیم فلسفی و در این فرآیند برای خلق جهانهای واقعاً تخیلی استفاده کرد که بر اساس قوانین خودشان اداره میشوند.
او همچنین ترجیح داد به جای اینکه منحصراً در مورد لاتین تبارها بنویسد، عمدتاً در مورد انسانهای جهانی بنویسد. برای مثال شخصیتهای او گاهی اروپایی یا چینی هستند و اغلب اوقات ملیت مشخصی ندارند.
کتاب های خورخه لوئیس بورخس سبکی جدید با تکیه بر رئالیسم جادویی بود، ژانری در ادبیات که در ادامه بیشتر از آن خواهیم گفت.
سبک نوشته های بورخس
بنیانگذار مکتب رئالیسم جادویی
«رئالیسم جادویی» یک مکتب ادبی مشهور است که بسیاری از منتقدین، بورخس را آغازگر آن میدانند. البته جالب است بدانید که نویسندگان محبوب دیگری مانند گابریل گارسیا مارکز هم از پیروان این مکتب بودهاند.
رئالیسم جادویی در آثار بورخس باعث میشود که ارتباطات، اتفاقات و شخصیتهایی که عموما دور از ذهن و تخیلی تلقی میشوند، کاملا باورپذیر به نظر برسند!
قلمرو ادبی و دانش بورخس
آثار خورخه لوئیس بورخس نشان میدهد که او خالق شگفتیها است؛ بورخس هم از واقعیتها مینویسد و هم رئالیسم جادویی را در کلماتش میپروراند.
او همانقدر که فلسفه را میفهمد، از تاریخ هم به آسانی عبور نمیکند.
بورخس استاد تکنیکهای خلاقانه در نگارش داستان کوتاه است. او معتقد است که رمان بیش از دستان کوتاه به واقعیت پایبند است و واقعگراییِ صرف، چیزی نیست که بورخس را راضی نگه دارد!
دانش ادبی بورخس همواره در حال احیا بوده است و اگر بخواهیم واقعبین باشیم، واقعبین نبودنِ او یک مزیت فوقالعاده بهشمار میرود!
بنابراین آثار ادبی بورخس به لحاظ دانش اساطیری، فلسفی و زبانی نویسنده بسیار غنی هستند اما، حذف عنصر خیال از آنها ممکن نیست؛
خیال، عنصر حیات بخش قلمرو ادبی خورخه لوئیس بورخس است.
تونایی بورخس در سرودن شعر
بورخس سرودن شعر را از دوره نوجوانی و گذراندن وقت در پناه کتابخانه پدر به یادگار دارد.
اشعار و حتی بهترین کتاب خورخه لوئیس بورخس رگههایی از خیال و واقعیت را به صورت توامان دارند که به همین دلیل، مورد توجه مخاطبان بسیاری قرار میگیرند.
شعر خورخه لوئیس بورخس جهانی را به تصویر میکشد که در آن، زمان و مکان الزاما و همیشه در یک خط قرار نمیگیرند؛ جهانی که ویتمن، شاعر بزرگ آمریکایی، با تاکید بر ایدهآلیسم، آرزو داشت تا در آن همه چیز برای همه مردم باشد.
داستان های کوتاه بورخس
گزارشهای زندانیان فراری، حاکی از آن است که غذای دزدان دریایی، شامل نوعی بیسکوییت سفت، موشهای صحرایی پرواربندیشده و برنج پخته است. در روزهای جنگ، خدمهی کشتی، باروت را با نوشیدنیشان مخلوط میکردند و با کارتهای علامتگذاریشده و جامهای لبالب از نوشیدنی و فنِ تن و دودکردن با چراغ موشی، اوقاتِ بطالتشان را میگذراندند. دو شمشیری که بهطور همزمان به کار میگرفتند، سلاح محبوبشان بود. قبل از سوارشدن بر کشتی، به صورت و بدنشان آب سیر میپاشیدند؛ این طلسم مطمئنی بود که آنها را در برابر بخاری که از دهانهی تفنگ استنشاق میکردند، محافظت میکرد.
صداوسیما