یک شاهنامهخوان و نقال در چهارمحال و بختیاری گفت: شاهنامه فردوسی مهمترین و اصلیترین منبع نقالی در تاریخ این هنر مورد توجه بوده و هنر نقالی به انتقال مفاهیم والای این شاهکار است.
به نقل از مهر شاهنامه حکیم فردوسی شاهکار حماسی جهان و روایتکننده اسطورهها و افسانههای ایرانی، سند تاریخ و هویت و افتخار ایرانیان است. این شاهکار ادبیات فارسی با باز روایی قصه پهلوانی رستم یا فراز و نشیبهای حکومت جمشید و دیگر افسانههای کهن پهلوانان ایرانی خاطره جمعی ایرانیان بهشمار میرود.
این میراث گرانبها در قالبهای مختلف حفظ و حراست و نسل به نسل منتقل شده تا امروز به دست ما رسیده و نقالی و شاهنامهخوانی از جمله هنرهای دیرین ایرانی است که میراث شاهنامه را در طی قرون متمادی زنده نگه داشته تا جایی که این هنر فاخر امروز همچنان زنده و پویاست و در بین جوانان این مرز و بوم علاقهمندان و هنرمندان خاص خود را دارد.
پیوند دیرین هنر نقالی با شاهنامه بهانهای شد تا به مناسبت ۲۵ اردیبهشتماه روز پاسداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی به سراغ یک هنرمند جوان نقالخوان و شاهنامهخوان در استان چهارمحال و بختیاری برویم و با این هنر دیرپای ایرانی بیشتر آشنا شویم.
مهدی احمدی بِنی، نقالخوان و شاهنامهخوان برجسته ملی برخاسته از شهر بِن، دیار میرزا حبیب اصفهانی (دستان بنی) معروف به حسینیه چهارمحال و بختیاری است که در طی ۱۰ سال فعالیت در حوزه نمایشهای ایرانی توانسته دهها مقام برتر ملی و بینالمللی را در کارنامه هنری خود ثبت کند.
دیپلم افتخار بیستویکمین جشنواره بینالمللی نمایشهای آئینی سنتی، کسب مقام اول و دیپلم افتخار ششمین جشنواره نقالان علوی، بهترین نقال و تندیس جشنواره سراسری کفیشه آبادان، حضور و تجلیل در جشنواره بینالمللی میراث فرهنگی شیراز و رتبه سوم جشنواره سیلک کاشان بخشی از افتخارات مهدی احمدی بنی است.
*لطفاً خودتان را بیشتر معرفی کنید و بگویید چگونه وارد عرصه شاهنامهخوانی شدید.
بنده متولد ۱۳۷۳ در شهر بن هستم و از ۱۰ سال پیش وارد دنیای هنر بهویژه هنرهای نمایشی ایرانی و خاصه نقالی و روایتگری و شاهنامهخوانی شدم.
تحصیلات دانشگاهی بنده در حوزه موسیقی بوده است که به تدریج با تئاتر و هنرهای نمایشی نیز آشنا و به این رشته علاقهمند شدم و توجهم به نمایش ایرانی جلب شد که نقالی و روایت یکی از پایههای نمایش ایرانی به شمار میرود و قصههای شاهنامه را نیز دوست دارم.
*دنبال کردن هنر نقالی و نمایش در شهر بن باتوجه به کمبود امکانات و رسیدن به این افتخارات سخت نبود؟
به هر حال باید پذیرفت که شهر بن هنوز به توسعه یافتگی لازم نرسیده و طبیعتاً در حوزه فعالیتهای هنری هم محدودیت امکانات وجود دارد، با این حال بسیار تلاش کردم که این محدودیتها را بشکنم و سهمی در گسترش فعالیتهای این عرصه در شهرم داشته باشم لذا «آموزشگاه موسیقی دیدار» را با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این شهر راهاندازی کردم که به آموزش و تربیت هنرجو در رشتههایی همچون موسیقی ایرانی و هنرهای نمایشی شامل نقالی، پردهخوانی، سیاهبازی و خیمه شب بازی فعالیت دارد و به آموزش این رشتهها و اجرای برنامههای فرهنگی و هنری میپردازد.
اکثر هنرآموزان این آموزشگاه از قشر نوجوان هستند و از آنجا که یک مرکز تخصصی بوده و به صورت آکادمیک به ارائه آموزشها میپردازد، نه تنها از شهر بن و استان چهارمحال و بختیاری بلکه هنرجویانی از دیگر استانها نیز داریم که به ویژه جذب دورههای هنرهای نمایشی و نقالی میشوند.
* تعریف شما از هنر نقالی و روایتگری چیست.
نقالی یک گونه از نمایشهای روایی است و کلیدواژههای «روایت» و «کلام» در نقالی بسیار موضوعیت دارد و مهم است.
نقالی در برههای از تاریخ در قهوهخانهها به عنوان مراکز انتقال مفاهیم فرهنگی و هنری پاگرفت و به اوج خود رسید و نقالی قهوهخانه بسیار رواج داشته است. در این نوع نقالی که با نصب یک پرده یا بدون آن انجام میشده مردم در قهوهخانه جمع میشدند و نقالان به بیان روایتها و داستانهای برگرفته از متون اسلامی یا ادبیات فارسی میپرداختند.
* چرا نقالی با شاهنامه فردوسی پیوند دارد؟
عاملی که باعث توجه بیشتر به روایت قصههای شاهنامه فردوسی در میان دیگر آثار ادبی فارسی شده این است که این شاهکار ادبی جهانی یک سند هویتی برای ما ایرانیان بوده و سرشار از آموزه و حکمت و درس است.
نقالخوان که نام دیگرش مرشد بوده همیشه در حال ارشاد مردم است و چه منبعی درسآموزتر و غنیتر از شاهنامه فردوسی که همه داستانهایش پیام و نکته برای مخاطب دارد لذا توجه نقالان به این منظومه بزرگ تاریخ ادبیات فارسی جلب شده است.
شاهنامه با بُنمایه حماسی همیشه برای مخاطبان جذاب بوده و مورد توجه طیفهای مختلف قرار گرفته و یک اثر بسیار محبوب و مردمی در ایران و دنیاست.
*خودتان نقالی در چه زمینهای را بیشتر دنبال میکنید؟
به سبب پیوند و علاقه عمیق به ساحت نورانی اهل بیت (ع) در روایتها و داستانهای دینی مذهبی فعالیتهای زیادی داشتهام که چندین نقل از امیرالمؤمنین امام علی (ع) را کار کردم و در جشنوارههای مختلف نیز حائز عناوین ملی شدم.
در زمینه نقالی قصههای شاهنامه نیز فعالیتم پررنگ بوده و توانستم در چندین جشنواره مهم ملی و بینالمللی افتخاراتی را به دست آوردم که از جمله در جشنوارههای بینالمللی رامهرمز و شیراز و نیز جشنوارههای ملی لردگان، آبادان و … برگزیده شدم.
* برداشت شما از اثر حماسی شاهنامه فردوسی چیست؟
در این خصوص باید بزرگان ادبی صحبت کنند اما طی مطالعاتی که از این کتاب دارم به تازگی به این نکته رسیدم که شاهنامه با اینکه یک کتاب عمدتاً تاریخی است اما حقیقتاً یک کتاب امروزی و بهروز است و به نظرم هر مسئله امروزی را میتوان در این کتاب نیز یافت. به عنوان نمونه همین امروز جستجویی در این کتاب برای یافتن نام جاودان و همیشگی «خلیج فارس» داشتم و متوجه شدم که خلیج فارس با عنوان درباری پارس در شاهنامه ذکر شده است.
شاهنامه نه فقط یک سند هویتی و تاریخی ایرانیان بلکه منظومهای سرشار از درس اخلاق، حکمت و خرد بوده و یک کتاب جامع و کامل است که حتی در خصوص مباحث اقتصادی و معیشتی و … نیز سخن دارد.
* شخصیت یا داستانی از شاهنامه که بیشتر توجه شما را جلب کرده و دوست دارید، کدام است؟
بیهوده نیست که شاهنامه را جزو معدود شاهکارهای ادبی دنیا دانستهاند و به نظرم هر چقدر انسان بیشتر با این کتاب آشنا و در داستانهای آن عمیق میشود، بیشتر جذبش میشود. به نظرم افسانه کرم هفتواد که در آن فردوسی به واژه «دریای پارس» اشاره دارد سراسر درس و حکمت است. حکیم فردوسی در این داستان وقتی میخواهد نشانی محلی را که این داستان اتفاق میافتد برای مخاطب روشن کند بیان زیبایی دارد و عظمت و پهنای خلیج فارس را نیز متذکر میشود:
ببین این شگفتی که دهقان چه گفت
بدانگه که بگشاد راز از نهفت
به شهر کجاران به دریای پارس
چه گوید ز بالا و پهنای پارس
شاهنامه حکیم فردوسی یک کتاب عادی نیست پس چه خوب است که همه مردم ایران سطر به سطر این کتاب را بخوانند و یاد بگیرند و به دیگران بیاموزند و برای خردورزی در زندگی استفاده کنند.
* از دیدگاه شما نقالی چه کمکی به معرفی شاهنامه فردوسی کرده است؟
نقالی هنری است که از دیرباز با روح ایرانیان پیوند داشته و نسل به نسل مفاهیم و ارزشها را انتقال داده و باعث حفظ و گسترش فرهنگ ناب ایرانی و اسلامی شده است. شاهنامه فردوسی مهمترین و اصلیترین منبع نقالی در تاریخ این هنر مورد توجه بوده و طبیعی است که این هنر فاخر به حفظ و انتقال مفاهیم ارزشمند این شاهکار ادبی کمک کرده و نسل به نسل انتقال داده است.
* آشنایی فرزندان این سرزمین با شاهکار ادبی شاهنامه چقدر ضرورت دارد؟
قطعاً لازم است و باید به آن پرداخته شود، البته در عرصه آشنایی کودکان با شاهنامه یک آسیب وجود دارد که باید دقت شود با این توضیح که برخی افسانههای شاهنامه که بُنمایه حماسی و بلکه جنگاورانه دارند شاید برای کودکان سنگین باشد و مفاهیمی چون کشتن و قلع و قمع کردن و نظیر اینها مناسب این قشر نیست. اما داستانهای فراوانی هم در شاهنامه وجود دارد که مناسب کودکان است که باید با زبان و بیان کودکانه برای این قشر بازنقل شود و البته کارهای خوبی هم از سوی هنرمندان و نویسندگان در این زمینه انجام شده است.
هم در حوزه آموزش ادبیات و هم آموزش نقالی برای کودکان و نوجوانان باید آنها را با داستانهایی از شاهنامه آشنا کنیم که مناسب سن و دریافت آنها باشد تا مفاهیم والایی چون جرأت و شجاعت و رشادت، حفظ خاک وطن پاسداشت ارزشهای میهن به آنان منتقل شود.
نکته دیگر اینکه نقالی لزوماً بیان و لحن حماسی نداشته باشد، خاصه نقالی برای کودکان و نوجوانان میتواند بیان و لحنی متناسب با روحیه آنها داشته باشد که این مهم در آموزش نقالی به کودکان و نوجوانان نیز باید مورد دقت قرار گیرد. نقال حتی میتواند با لهجه منطقه خودش به روایتگری بپردازد که البته باید بر روایت و پرداخت داستان مسلط باشد.
در حیطه آموزش نقالی به کودکان به بیان صرفاً حماسی پرداخته میشود که به نظرم اشتباه است چرا که یک نقالی میتواند بختیاری یا کُردی و … هم باشد.
* آیا نقالی را باید یک هنر ایرانی اسلامی بدانیم؟
بله همینطور است. اگرچه خیلیها هنر نقالی را یک هنر صرفاً ملی میدانند حال آنکه یک هنر ملی مذهبی است و ساختار و چارچوبی دینی دارد یعنی مرشد حتماً باید با «بسمالله الرحمن الرحیم» فتح باب کند و سپس رخصت بگیرد و در ادامه تسبیح و حمد الهی و پند و موعظه را در روایت خود مدنظر داشته باشد. لذا نقالی جدای از مفاهیم مذهبی نیست همچنان که فردوسی نیز در شاهنامه به مضامین و موضوعات، تعابیر و اسامی دینی پرداخته است.
* ویژگیهای نقالخوان از دیدگاه شما چیست؟
یک نقال در وهله نخست باید در زندگی خودش از داستانی که نقل میکند و آموزه و پیامی که میخواهد به مخاطب انتقال دهد، تأثیر گرفته و تربیت یافته باشد و این بسیار مهم است. بنابراین نقال را با واژه مقدس مرشد نیز صدا میزنند، مرشد کسی است که به ارشاد و راهنمایی دیگران میپردازد و آنها به رشد و تعالی میرساند. کسی که چنین رسالت سنگینی دارد باید خودساخته و پرورش یافته باشد تا بتواند دیگران را هدایت کند. نقال باید عاقل و خردورز باشد، از دیگران دستگیری کند و دلسوز بینوایان باشد و دهها صفت پسندیده انسانی داشته باشد تا در جایگاه ارشاد و هدایت بتواند قرار گیرد.
یک نقال موفق کسی است که بتواند از چارچوب نقالی را کاملاً پیروی کند و از حد و مرزها رد نشود، امری که امروز متأسفانه شاهدیم.
* در خصوص چارچوب نقالی بیشتر توضیح دهید.
چارچوب و شاکله نقالی این است که فرد در بدو ورودش نام و یاد خدا را بر زبان بیاورد، سپس باید رخصت بگیرد و پرداخت داستانش را آغاز کند و در دل روایتگریها حتماً باید یک گریز و سپس پندیات داشته باشد. اگر نقال بتواند اشعار را با صوت بخواند کار او تأثیرگذارتر و موفقتر خواهد بود.
اکتهای بازیگری در هنر نقالی باید رعایت شود و نقال هنر اجرا و بازیگری داشته باشد تا از این چارچوب خارج نشود. به نظرم نقال موفق کسی است که مخاطب خود را به خوبی درگیر داستان و روایت کند و او را تا حد زیادی به فضای روایت ببرد.
* آیا قائل به بهروزسازی نقالی هستید؟
اگر منظورتان شاکله آن است، خیر. نقالی یک هنر ریشهدار ایرانی است که چارچوب و ساختار آن باید با دقت حفظ شود و همانطور که گفتم نقال نباید از حد و مرزهای آن عبور کند.
اما شیوه ارائه و قالب نمایش نقالی طبیعتاً نیاز به بهرهگیری از ابزارهای نوین و امکانات امروزی است. مثلاً نقالخوانهای قدیم در قهوهخانهها به ارائه نمایش خودشان میپرداختند امروز اما میتوان از بسترها و فضاهای نوین و نیز امکانات صوتی و تصویری استفاده کنند.
همچنین در مقوله گریز در درون داستان، نقالخوان میتواند با ابتکار و خلاقیت خودش، گریزی به یک مسئله مبتلابه جامعه داشته باشد و توجه مخاطب را به آن موضوع جلب کند.
بنده در یکی از نقلهایم که حائز رتبه برتر کشوری شد در حالی که به روایتگری داستانی از جنگ رستم میپرداختم که باوجود زخمی بودن، مبارزه را ادامه میداد گریزی به یکی از قهرمانان استان خودمان چهارمحال و بختیاری زدم و «شهید دریاقلی سورانی» را به عنوان رستم زمانه در دوران جنگ تحمیلی معرفی کردم. این شهید والامقام در بدو حمله رژیم بعث به آبادان، در حالی که زخمی بود با زحمت رکاب زد و با دوچرخه خودش را به نیروهای خودی رساند تا آنها را از حمله غافلگیرانه دشمن بعثی آگاه کند.
اینها نوآوری در نقالی است اما نقال نمیتواند در ساختار و شاکله این هنر فاخر دیرین را دخل و تصرفی داشته باشد.
* در خصوص مشکلاتی که احیاناً برای فعالیت در عرصه نقالی با آن روبرو هستید، توضیح دهید.
مردم نه فقط به نقالی بلکه نسبت به هنرهای نمایشی کممهر هستند و غالباً میبینید که سالنهای تئاتر خالی یا کمجمعیت است و عده اندکی از نمایش استقبال میکنند، درواقع هنرهای نمایشی در مقایسه با سایر هنرها، مخاطبان کمتری دارند.
در این راستا به نظرم رسانهها باید بیشتر کار کنند و به اهمیت هنرهای نمایشی و نمایش ایرانی بپردازند. رسانهها این قدرت را دارند که ذائقه مردم را تغییر دهند و میبینیم که سالنهای کنسرت یک خواننده حتی شاید اگر او آثار قوی و محتوای غنی هم نداشته باشد، اما خیلی سریع پُر میشوند چرا که تبلیغات تأثیر گذاشته و مردم میآیند.
تبلیغات و اطلاعرسانی برای نمایشها نیز باید قوی و کارآمد باشد و نه فقط قشری خاص بلکه همه اقشار مردم را پوشش دهد. همچنین اخبار و گزارشهای جذاب در مورد تئاتر و نمایش باید تهیه و منتشر شود تا مردم بخوانند و ببینند و علاقهمند شوند.
* کمک و همراهی مسئولان نهادهای فرهنگی مرتبط را چگونه ارزیابی میکنید؟
بخش عمدهای از رسالت این نهادها حمایت از هنرمندان و اهالی فرهنگ و هنر است که انصافاً این حمایت را در مواردی شاهد بودیم و بنده در این سالها همکاریهای خوبی با فرهنگ و ارشاد و حوزه هنری در زمینه هنر نقالی داشتهام.
اما در حوزه آموزش متأسفانه هیچ همکاری و حمایتی صورت نگرفت یعنی انتظار داشتیم در زمینه اعلام فراخوانها و حمایت از دورههای آموزشی نقالی و پردهخوانی و دیگر هنرهای نمایشی ایرانی ما را کمک کنند که این اتفاق نیفتاده است.