رنگ زندگی زرد است. مایع زردرنگی که از خون جدا میشود، همان «پلاکت» (Platelet) است؛ سلولی بیادعا که هر روز در بیمارستانها جان بیماران را از مرگ نجات میدهد.
در رگهای ما مایعی زردرنگ در جریان است که بیصدا و بیوقفه نگهبان زندگیمان است. پلاکتها، این ذرات کوچک و فروتن، هر بار که زخمی باز میشود یا جراحی بزرگی انجام میگیرد، نخستین نیروهایی هستند که به صحنه میرسند. امروز همین سلولهای کوچک به هزاران بیمار در سراسر جهان شانس دوبارهای برای زندگی میبخشند.
کشف نخستین جرقهها
سال ۱۸۸۲، پزشک ایتالیایی «جولیوس بیژوزرو» (Giulio Bizzozero) با میکروسکوپ به دنیای خون نگریست و چیزی را دید که تا آن زمان از چشمها پنهان مانده بود؛ ذرات کوچکی که هنگام خونریزی به هم میچسبیدند و جریان خون را متوقف میکردند. او این ذرات را «پلاکت» نامید. کشفی که آغازی شد برای شناخت یکی از حیاتیترین اجزای خون.
جولیوس بیژوزرو
دههها بعد و در میان آشوب جنگهای جهانی، اهمیت پلاکتها آشکارتر شد. بیمارستانها پر از سربازانی بود که با خونریزیهای شدید منتقل میشدند و پزشکان دریافتند تنها تزریق خون کامل کافی نیست؛ بسیاری از این بیماران به پلاکت نیاز داشتند تا زنده بمانند. همین تجربهها، زمینهساز پیشرفتهای بعدی در جداسازی و انتقال پلاکت شد.
آغاز راه اهدای پلاکت
تا نیمه قرن بیستم، اهدای خون تنها به صورت «خون کامل» انجام میشد و در شرایط اورژانسی همان را به بیماران تزریق میکردند. اما بهتدریج مشخص شد که همه بیماران به تمام اجزای خون نیاز ندارند؛ برخی فقط گلبول قرمز میخواستند، برخی پلاسما و گروهی تنها پلاکت.
دهه ۱۹۶۰ نقطه عطفی بود. با معرفی روش «آفرزیس» (Apheresis)، پزشکان توانستند خون اهداکننده را وارد دستگاهی کنند، پلاکتها را جدا سازند و بقیه اجزای خون را به بدن او بازگردانند. برای نخستین بار، امکان تهیه پلاکت خالص و آماده انتقال فراهم شد؛ دارویی زنده که میتوانست فوری جانها را نجات دهد.
نقش حیاتی پلاکتها
پزشکان دریافتند بدون پلاکتها ادامه حیات بسیاری از بیماران ممکن نیست: کودکانی که شیمیدرمانی مغز استخوانشان را از کار انداخته، بیمارانی که جراحیهای بزرگ انجام دادهاند، مادرانی که هنگام زایمان دچار خونریزی شدید میشوند و قربانیان تصادف که هر ثانیه برایشان حیاتی است.
پلاکتها برخلاف گلبولهای قرمز که هفتهها زنده میمانند، تنها ۵ تا ۷ روز عمر دارند. همین عمر کوتاه باعث میشود همیشه نیاز فوری به اهدای تازه وجود داشته باشد. یک اهداکننده میتواند هر دو تا چهار هفته پلاکت اهدا کند؛ بنابراین شبکهای مداوم از داوطلبان لازم است تا این زنجیره نجات جان قطع نشود.
تجربه اهدا؛ دو ساعت برای یک زندگی
فرآیند اهدای پلاکت طولانیتر از اهدای خون معمولی است، اما در خود روایتی انسانی دارد. اهداکننده روی تخت دراز میکشد، سوزنی به بازویش وصل میشود و دستگاه خون را میگیرد. پلاکتها همان لحظه جدا میشوند و بقیه خون دوباره به بدن بازمیگردد. دو ساعت بعد، کیسهای کوچک اما ارزشمند آماده است؛ مایعی زرد که شاید همان روز به بدن کودکی در بخش سرطان تزریق شود.
بسیاری از اهداکنندگان میگویند همین آگاهی و تصور از گیرنده ناشناس، دلیل بازگشت دوبارهشان است. آنها میدانند پلاکتشان ممکن است تنها امید یک بیمار باشد.
روز جهانی اهدای پلاکت؛ ۱۹ سپتامبر
برای قدردانی از این تلاشها و افزایش آگاهی عمومی، هر سال ۱۹ سپتامبر (۲۸ شهریور) به عنوان «روز جهانی اهدای پلاکت» برگزار میشود. در این روز، سازمانهای انتقال خون سراسر جهان تلاش میکنند اهمیت این کار را یادآوری کنند. پلاکتها قابل ذخیرهسازی طولانی نیستند و تنها با همت داوطلبان به بیماران میرسند.
تصویری از خون زیر میکروسکوپ و پلاکتها
چالشها و امیدها
با وجود پیشرفتهای چشمگیر، چالشهای زیادی در مسیر تأمین پلاکت وجود دارد. عمر کوتاه پلاکت، هزینههای نگهداری و ترس برخی افراد از فرآیند اهدا. همه اینها دسترسی بیماران به این درمان حیاتی را تهدید میکند.
پژوهشگران سالهاست روی راهحلهای تازه کار میکنند: از پروژههای تولید «پلاکتهای مصنوعی» گرفته تا «پلاکتهای مشتق از سلولهای بنیادی». امید آن است که در آینده بتوان پلاکتهایی آزمایشگاهی تولید کرد که عمر بیشتری داشته باشند و نیاز به اهدای مداوم کاهش یابد.
روایت انسانی پلاکتها
پشت هر کیسه پلاکت، داستانی نهفته است. نوجوانی که پس از تصادف دوباره به زندگی بازمیگردد، کودکی که شیمیدرمانی مغز استخوانش را خالی کرده و مادری که خونریزی زایمان جانش را تهدید میکند. در همه این داستانها، پلاکت همان حلقه نجاتی است که بیماران را به زندگی وصل میکند.
اهداکنندگان، بیآنکه گیرنده را بشناسند، در این زنجیره نجات شرکت میکنند و همین بینامونشانی ارزش انسانی این اقدام را دوچندان میکند.
نگاهی رو به فردا
با افزایش آگاهی عمومی، میتوان امید داشت شمار بیشتری از مردم به جمع اهداکنندگان بپیوندند. شاید روزی اهدای پلاکت همانقدر عادی شود که اهدای خون. در کنار این، علم نیز بیوقفه پیش میرود تا ذخیرهسازی و تولید پلاکت را بهبود دهد و روزی فرا برسد که هیچ بیماری به دلیل کمبود پلاکت جانش را از دست ندهد.
از کشف اولیه در قرن نوزدهم تا امروز، پلاکت مسیر طولانیای پیموده است. از یک ذره ناشناخته در خون به نقشی حیاتی در پزشکی مدرن بدل شده است. امروز اهدای پلاکت بخشی جدانشدنی از درمان بسیاری از بیماریها و جراحیهاست و فردا میتواند با پیشرفتهای علمی به افقی گستردهتر برسد.
روز جهانی اهدای پلاکت یادآور حقیقتی ساده است. گاهی کوچکترین چیزها یک سلول زردرنگ میتوانند بزرگترین تفاوت را بسازند