ناشر، مترجم و مولف بسیار مهم هستند اما کتابدار خوب باید با کار این بخشها آشنایی کامل داشته باشد. ما یک کتابخانه تخصصی هستیم. کتابخانههای سازمانها تخصصی محسوب میشوند. کتابدار باید در ابتدا سازمان مربوطه را بشناسد، مخاطب خود و نیازهایش را شناسایی کند و با ناشری که در وهله اول کتابهای تخصصی چاپ میکند، ارتباط بگیرد. ما در قدم اول موظف هستیم کتابهایی که در رابطه با سازمان و رادیو و تلویزیون، خبرنگاری، تدوین، عکاسی و فیلمبرداری است را تهیه کنیم و در کنارش کتابهایی مثل رمان، ادبیات و شعر برای اوقات فراغت همکاران تهیه میشود. حتی تابستان که میشود برای نوجوانان از ما کتاب میگیرند و معمولا کتابهای نشر سروش، هوپا و پرتقال کتابهای خوبی است. هم پدران و مادران و هم بچههایی که میآیند، کتاب میگیرند.
کتابخانه مرکزی سازمان صداوسیما چهزمانی تاسیس شده و روند رشدش چگونه بوده است؟
کتابخانه مرکزی درسال۱۳۵۲ درهمین مکان فعلی ودر نیمطبقه هفتم ساختمان سیمابهمنظور خدمات به گروههای تولیدی و برنامهساز افتتاح شد. آن زمان سه اتاق در طبقه ششم داشت که برای کارهای پشتپرده کتابخانه از جمله آمادهسازی کتاب و… بود. اینجا تا سال ۸۱سالن مطالعه ومخزن کتاب بود.درسال۸۱اتاقها راگرفتند وکل کتابخانه مرکزی درسالن۱۵۰متری متمرکز است ومنابع ارزشمندی دارد. بهخصوص در زمینه تخصصی تلویزیون، کتابهای ارزشمندی داریم. امروز از تمام کارمندان سازمان که در تهران مشغول هستند، به غیر از کارکنان شرکتی و تبصره چهار، عضو میگیریم و خدمات میدهیم. علت عدم عضویت آن دو گروه این است که آنها با ما تسویه ندارند. هر کارمندی که با ما تسویهحساب دارد، حتی خرید خدمات، میتواند بهطور رایگان عضو شود و ما کارتش را میبینیم؛ تنها یک قطعه عکس میگیریم و میتواند از امکانات ما استفاده کند. همه همکاران میتوانند مطالعه در محل داشته باشند، حتی همکاران شرکتی و تبصره چهار.
از چه نرمافزاری برای مدیریت منابع کتابخانه استفاده میکنید؟
در سال ۸۹ به همت اداره کل آرشیو و معاونت توسعه فناوری، نرمافزار جامع سیمرغ که سیستم یکپارچه کتابخانههای سازمان است را تهیه کردند. همکاران میتوانند حتی از خارج از سازمان با مراجعه به سایت، کتاب مورد نظر خود را جستجو کنند و چه تهران و چه مراکز اگر آن کتاب را داشته باشند، نشان میدهند و کاربر میتواند در ملاحظه موجودی ببیند که کتاب در امانت یا موجود است. این بهترین نرمافزار کتابخانه است و بسیاری از کتابخانههای مطرح ایران از جمله آستان قدس رضوی و دانشگاههای دولتی از نرمافزار سیمرغ استفاده میکنند.
آیا سیستم عضویت هم یکپارچه است؟ عضو میتواند از کتابخانههای دیگر سازمان هم کتاب بگیرد یا نه؟
این سیستم یکپارچه فقط برای جستوجو است ولی سیستم امانت جداست چون مراکز جدا هستند. در تهران امانت بینکتابخانهای داریم و ممکن است کتابی در کتابخانه مرکز تحقیقات وجود داشته باشد و مراجع ما به آن کتاب نیاز داشته باشد و ما او را به آن کتابخانه ارجاع میدهیم. یعنی همکاری بینکتابخانهای داریم بهشرطی که عضو ما خوشحساب باشد و کتاب را برای مدتی طولانی نبرده باشد یا کتاب گم نکرده باشد. اگر عضو را به خوشقولی بشناسیم، معرفی میکنیم.
فضای کتابخانه محدود است و قفسهها بههمچسبیده هستند؛ در این فضا چندعنوان کتاب دارید؟
کتابهای فارسی کتابخانه ما ۲۱ هزار عنوان و لاتین ۴ هزار عنوان است ولی تعداد جلد، بیشتر از تعداد عنوان است. ما نزدیک به ۳۰ هزار جلد کتاب فارسی و لاتین داریم. حدود ۱۰۰۰ عنوان پژوهش داریم و تعدادی نشریات و فیلمنامه هم موجود است. فیلمنامهها چاپی نیستند و در سیستم موجود است. سالهای زیادی است که فیلمنامهها تحویل شبکه اول شده است و حدود ۱۰۰۰ عنوان در سیستم سیمرغ به شکل اطلاعات وجود دارد. اعضا برای استفاده از فیلمنامهها باید به آرشیو شبکه اول مراجعه کنند. شبکه اول فیلمنامهها را در قطع بزرگ تحویل کتابخانه میداد و قدیم اینجا نگهداری میشد ولی وقتی طبقه ششم را گرفتند و همه موارد به این مکان منتقل شد، مشکل کمبود فضا وجود داشت و فیلمنامهها اسکن شد و بهصورت دیجیتال در سیستم قرار گرفت. من نمیدانم فیلمنامههای چاپی دردهه۸۰ به کجا رفته است چون از مرداد ۹۶ آمدهام. مادرم کتابدار انتشارات علمی و فرهنگی بودند و قبل از من خانم تاجدینی اینجا بودند و بعد از بازنشستگی ایشان من به این مجموعه آمدم.
منابع و کتابهای جدید چطور به کتابخانه سازمان اضافه میشود؟
برای علاقهمندکردن اعضا به مطالعه باید مدام خرید و تهیه کتاب داشته باشیم نه اینکه سالی یکبار بهروزرسانی شود؛ بهایندلیل که اینجا آرشیو نیست تا بایگانی شود. ممکن است امروز یک تهیهکننده یا ارزیاب به من بگوید که این کتاب را برای برنامهام نیاز دارم و ما باید همیشه بودجه داشته باشیم و حداقل دو ماه یکبار خرید کنیم نه آنقدر که به سازمان فشار بیاید. کتابخانه باید بودجهای بهعنوان تنخواه برای خریدهای فوریتی از این جنس داشته باشد یا در بدترین شرایط باید سالی دو بار خرید کند. من معمولا یک بار در اردیبهشت (نمایشگاه کتاب) و یک بار در نیمه دوم سال این کار را انجام میدهم چون برخی از کتابها بعد از نمایشگاه چاپ میشود و به اردیبهشت نمیرسد.ما کتابخانهها معمولا در چارت نیستیم و قدرت نداریم ولی اگر در چارت بودیم میشد با ناشرها ارتباط گرفت و از آن دسته که در حوزه هنر و رسانه حرفی برای گفتن دارند، دعوت کرد تا با نویسندههای خود برای برگزاری جلساتی به یکی از سالنهای سازمان بیایند. اگر سازمان بخواهد این گردهماییها تأثیرگذار است.
هویت تاریخی کتابخانه مهم است؛ ما درکتابخانه مرکزی پارک شهر این حس را داریم. اگرچه این فضاها بازسازی شدهاند،ولی این حس که چه افرادی اینجا آمده وکتاب خواندهاند، احساس میشود…درمورد فضای این کتابخانه هم چنینحسی وجود دارد.الان دارم تصورمیکنم کدام کارگردانان،فیلمنامهنویسان،بازیگران ومجریان وگویندگان آمدهاند وپشت این میزهانشستهاند و کتاب خواندهاند…
وقتی بین این لاینها حرکت میکنم و برای آوردن و بردن کتابی میروم و میآیم فکر میکنم چه آدمهای بزرگی اینها را نوشتهاند و زحمت کشیدهاند و چه بزرگوارانی اینها را از ما گرفتهاند و خواندهاند. به تاریخ و کاغذهای کتاب که نگاه میکنم میبینم یک نفر در سال ۱۳۵۹ این کتاب را امانت برده است. هنوز هم بازنشستهها میآیند و از ما خواهش میکنند تا باز هم کتاب بگیرند. آنها بیشتر اهل مطالعه هستند و حتی کتابهای لاتین ما در دوره آنها بیشتر امانت میرفته و امروز کمتر میرود. در برخی بازهها از جمله در تابستان میزان مطالعه بالا میرود. بسیاری میگویند وقت بیشتری داریم. قبل از عید نوروز هم کتابهای بیشتری از ما امانت گرفته میشود تا در تعطیلات بخوانند. چون ما کتابخانه مرکزی هستیم باید همهچیز را لحاظ کنیم. یعنی هم کتاب تخصصی بخریم و هم کتاب عمومی و داستان بگیریم و همه جوره پوشش بدهیم. تمام این عرصهها برای برنامهسازان نیاز است. ادبیات همان اندازه مهم است که کتاب در موضوع عکاسی اهمیت دارد. اگر چه کتابهای حوزه تدوین، عکاسی، فیلمبرداری، تهیه کنندگی و تلوزیون و… برای ما اولویت بیشتری دارد.
وقتی لابهلای قفسهها قدم میزدم متوجه شدم اینجا کتابهایی وجود دارد که در هیچجای دیگری نیست و حتی در کتابخانههای قدیمی هم وجود ندارند. فارغ از کتابخانه مجلس یا کتابخانه ملی که ممکن است چاپ اول برخی از کتابهای خاص را داشته باشند اما در هیچ سازمانی، کتابخانهای با این ویژگی و این قدمت را سراغ نداریم. موضوع مهم دیگر شرایط نگهداری کتابهای قدیمی است. آیا این فضا استانداردهای نگهداری چنین کتابهایی را دارد؟
کتابخانهها باید به لحاظ نور و دما شرایط مناسبی داشته باشند. شرایط اینجا از این نظر بد نیست. وقتی کسی برای مطالعه میآید باید نور و دما مناسب باشد. به طور مثال اینجا به لحاظ صدا مناسب نیست چون طبقه فوقانی آمفیتئاتر است و وقتی برنامه دارند، صدا در کتابخانه هم میپیچد. همه این موارد مهم است ولی امکانات ما کمی محدود است. اینجا به لحاظ بصری خوب است و از پنجره و نور طبیعی بهرهمند است؛ البته همین ویژگی باعث شده همه به این فضا چشم داشته باشند و بخواهند اینجا را از ما بگیرند!
البته همین فضا هم برای کتابهای شما کم و محدود است.
در مورد نگهداری کتاب باید یکسوم طبقه خالی باشد تا به کتاب فشار نیاید. فشار زیاد به کتاب باعث جداشدن شیرازه کتاب میشود. متأسفانه جای ما بسیار محدود و تمام طبقات پر شده است. باید جایی برای گسترش داشته باشیم که ما نداریم وقتی من به اینجا امدم مخزن بسته بود، قفسه کمتر بود و امروز بهترین مدل نگهداری قفسه باز است. اعضا باید خود کتاب را ورق بزنند و انتخاب کنند. قبلا کتابها را به صحافی میفرستادیم اماآخرین بار به ما گفتند بودجه نیست و من از خیابان ظهیرالاسلام چسب صحافی و قلم خریدم و چیزهایی یاد گرفتم و امروز خودم تا جایی که بتوانم کتابها را ترمیم میکنم. متأسفانه کتابهای جدید زودتر خراب میشوند و کیفیت صحافی آنها پایینتر است.
بهلحاظ تشکیلاتی زیرمجموعه کدام بخش هستید؟
ما زیر مجموعه اداره کل آرشیو هستیم و آقای نصرآبادی مدیر کل آرشیو، مدیر ما هستند. در حقیقت زیرمجموعه حوزه ریاست هستیم. البته در قدیم این کتابخانه زیرمجموعه معاونت سیما بود و بعد به حوزه ریاست منتقل شد.
دورنمایی از انتقال کتابخانه به فضایی وسیعتر وجود دارد؟
خیلی خوب بود اگر در قلب سازمان و جایی که دسترسی تمام همکاران وجود داشت، جایی بزرگتر اختصاص داده میشد و کتابخانهها یکی میشدند. بهعنوان یک کتابدار با ۲۵ سال سابقه میگویم این بهتر بود چون اولا به چارت برمی گشتیم و قدرت میگرفتیم و منابع کتابخانه ما با بقیه کتابخانهها یکی میشد. در این صورت سازمان دو کتابخانه داشت؛ یکی در دانشگاه که رسالت مشخصی دارد و دیگری در دل سازمان که دسترسی همکاران به آن ساده و آسان بود. امروز ما کتابی را نداریم و مرکز تحقیقات یا معاونت صدا دارد و مرتبا باید ارجاع بدهیم یا آنها به این سمت میفرستند. کتابخانههای فعال ما در تهران، کتابخانه مرکزی، مرکز تحقیقات، معاونت صدا، برونمرزی، دانشگاه صداوسیما و کتابخانه شبکه سه است. بهترین کار ادغام کتابخانههایی است که در داخل مجموعه جامجم قرار دارند. این برنامه، زمانبر، سنگین و سخت است ولی باید روزی انجام شود. با این کار مشکل بودجه و نیرو حل میشود. امروز ما کتابی را میخریم و آنها هم میخرند. بودجه هدر میشود و مشکل نیرو هم داریم که با یکیشدن کتابخانهها حل میشود. برخی کتابها مشترک هستند؛ مثلا دایرهالمعارفها که در تمام کتابخانهها وجود دارد. یک وجین اساسی انجام میشود تا نسخههای سالم نگهداری شوند و این به همفکری نیاز دارد. مسئولان کتابخانهها باید با هم جلسه داشته باشند و از کتابخانههای هم بازدید داشته باشند تا کتابخانه شستهورفتهای برای سالهای آینده ارائه شود. رسالت ما این است که اگر این کتابخانه از ۵۰ سال پیش وجود داشت، ۵۰ سال بعد هم باشد، نهاینکه تا روزی که ما اینجا کار میکنیم باشد؛ باید به فکر آینده کتابخانهها باشیم.
آیا وجین سالانه هم دارید؟
بله، برخی کتابها از جمله کتابهای علمی، مربوط به علوم کامپیوتر یا کتابهای آماری و آن کتابهایی که استفاده نمیشوند بهمرور میتوانند وجین شوند اما کتابهای حوزه رادیو و تلوزیون یا کتابهای ادبی وجین نمیشود مگر اینکه کتابی بسیار کهنه و پاره شده باشد و امکان درستکردنش وجود نداشته باشد و به آن صورت ارزشی نداشته باشد. وجین شرایط خودش را دارد اگر وجین نکنیم بازیابی سخت میشود چون امکان ورود کتابهای جدید به قفسهها نیست.
اعضای سازمان میتوانند منابع خود را به کتابخانه مرکزی اهدا کنند؟
بله این امکان وجود دارد و اتفاقا از میان این کتابها عناوین خوبی بیرون آمده چون بعضی از کتابها تجدیدچاپ نمیشود. برخی ناشرین دیگر کار نمیکنند و دوران حیات برخی از کتابهای خوب تمام شده است. اگر کتابی باشد که نداشته باشیم و بهکارمان بیاید، وارد مخزن میکنیم و ورود اطلاعات انجام میشود ولی گاهی کتابها تکراری است. مثلا دو سری دایرهالمعارف جهان اسلام داشتیم. بهترین کار این بود که اینها را به کتابخانه ملی ارسال میکردیم. من با راننده میبردم و در بخش مبادله و اهدا تحویل میدادیم و آنها تصمیم میگرفتند این کتاب به کجا برود؟ بعدها نامههای تشکر هم برای ما آمد. من تازه آمده بودم و یکسری کتاب کودک بالای قفسهها جمع شده بود. تصویر بدی داشت و دیدم نمیشود با این کتابها کاری کرد. یک روحانی از یاسوج پیدا کردم که کتابها را به روستاها میبردند. با مدیر وقت صحبت کردم و گفتند اشکالی ندارد کتابها را برای ایشان بفرستید ولی هزینه پست را باید خودتان بدهید؛ با خودم گفتم باقیاتوصالحاتی میشود.
دورنمای کتابخانه مرکزی را چگونه میبینید؟با توجه به نزدیکبودن موعدبازنشستگی شما، آیا کسی را بهجای خود تربیت کردهاید؟
دیگر در سازمان، کتابدار نداریم. مسئول کتابخانه مرکز تحقیقات هم همین چندماه گذشته بازنشسته شدند. درحوزه کتابخانه و آرشیو بهشدت مشکل کمبود نیرو داریم. سالها پیش غیرازخودمان که کارمیکردیم ازکتابخانهها کارورز هم میگرفتیم. من اولینبار که وارد کتابخانه سازمان شدم دانشجو بودم و برای کارورزی آمده بودم. به نظر من باید از فارغالتحصیلان رشته علم اطلاعات نیرو بگیرند و تربیت شوند تا ۲۵ تا ۳۰ سال برای سازمان کار کنند و با علم روز پیش بروند.کتابداری تغییر کرده و دیگر در معنای قدیم نیست. این نیاز وجود دارد. این کار به صبر و حوصله و علاقهمندی نیاز دارد اگر علاقه نباشد نمیتوان کار کرد. باید برای ارتباط گرفتن با مخاطبین کتابخانه، ناشرین، به ویژه ناشرین تخصصی و مولفین و مترجمین رابشناسیم.کتابخانهها آنطور که باید مورد توجه مسئولان نیستند. آنقدر مشکلات دیگر وجود دارد که کتابخانهها مورد بیمهری قرار گرفتهاند. کتابخانه یک سرمایه است. خروج کتابخانه از چارت،قدرت مجموعه را میگیرد.ما الان درالگوی سازمانی نیستیم. در زمان مدیران قبلی، برخی مشاغل را حذف کردند. امروز عنوان شغلی من کتابدار نیست و آرشیویست است؛ یعنی فقط آرشیو اولویت دارد، درحالیکه اگر نمودار را مورد توجه قرار بدهید ابتدا کتابخانه بهعنوان منبع اطلاعات اولویت دارد. تهیهکننده باید به ما مراجعه کند و منبع را از ما بخواهد و کار خود را پیادهسازی کند وسپس اثر به آرشیو تحویل داده شود اما امروز فقط آرشیو اهمیت دارد و گام اول دیده نشده است. درحالیکه مهمترین بخش کتابخانه است و بدون این منبع تولید رسانه صورت نمیگیرد.
مجری قدیمی میگفت «مگر سازمان کتابخانه دارد؟!»
چند عضو دارید و استقبال اعضای سازمان بهویژه کسانی که مشغول برنامهسازی هستند از کتابخانه چطور است؟ برای بیشترکردن استقبال چه باید کرد؟ آیا کسانی هستند که از این ظرفیت بیاطلاع باشند؟
چندوقت پیش یکی از مجریان قدیمی سازمان را دیدم و به ایشان گفتم به کتابخانه مرکزی تشریف بیاورید. به من گفتند مگر اینجا کتابخانه دارد؟ این کتابخانه ۵۱سال قدمت دارد و از سال۵۲ فعال است ولی ایشان نمیدانست اما کتابخوان حرفهای وجود دارد. تعداد اعضا زیاد است چون تمام کسانی که رسمی، پیمانی و خدمات هستند میتوانند عضو کتابخانه ما بشوند و شماره عضویت آنها برای ما شماره کارمندیشان است. ما شماره کارمندی را بهعنوان شماره عضویت از آنها میگیریم و با ما تسویه دارند. هرکسی که بازنشسته سازمان میشود یا جابهجا میشود، باید تسویه ما را داشته باشد. ممکن است عضو اینجا هم نباشد یا عضو کتابخانه دیگری باشد. مثلا خانمی میخواست بازنشسته شود و من در سیستم متوجه شدم ایشان ازسال۸۸هم به مرکز تحقیقات بدهکار بود هم به دانشگاه سازمان، به همین دلیل تأیید نکردم و پیغام دادم که بهدلیل بدهی به این دو کتابخانه تأیید نمیشوید. ایشان کتابهایی تحویل گرفته و پس نداده بودند. ایشان بعد از ۱۲سال کتابهای این دو مرکز را تحویل دادند.