آلیسون جاگر در کتاب «سیاستهای فمینیستی و سرشت انسان» به مفهوم «از خود بیگانگی» در سه بخش میل جنسی، مادریت و قابلیت فکری پرداخته است. او یکی از نظریهپردازان موثر حوزه فمینیسم سوسیالیستی است و نظریه سیستمهای وحدتیافته را دنبال میکند.
آلیسون جاگر نویسنده کتاب «سیاستهای فمینیستی و سرشت انسان» یکی از نظریهپردازان مؤثر حوزه فمینیسم سوسیالیستی است و نظریه سیستمهای وحدتیافته را دنبال میکند.
او در این کتاب به مفهوم «از خود بیگانگی» در سه بخش میل جنسی، مادریت و قابلیت فکری پرداخته است و در فصل نخست کتاب نیز به این موضوع اشاره میکند که فمینیسم همیشه وجود داشته است و مادامی که زنان تحت سلطه بودهاند، در برابر آن مقاومت کردهاند. گاهی اوقات این مقاومت، جمعی و آگاهانه بوده است و در مواقع دیگر انفرادی و نیمهآگاه؛ مثل وقتهایی که زنان از طریق بیماری، اعتیاد به مواد مخدر و الکل و حتی جنون، از نقشهای اجتماعی تجویزشدهشان گریختهاند.
جاگر در فصل نخست کتاب «فمینیسم به مثابه فلسفه سیاسی» به تاریخ شکلگیری فمینیسم اشاره میکند که در انگلیس قرن 17 صورت میگیرد. 200 سال بعد نیز اعتراضات بیشتری به صورت هماهنگ پدیدار میشوند و فرانسه و آمریکا نیز شاهد فمینیسم میشوند. رفته رفته پس از شروع کاپیتالیسم صنعتی، تغییرات اقتصادی و سیاسی، وضعیت زنان و برداشت آنان از موقعیتشان را تغییر میدهد. این موضوع به دلیل اهمیتی بود که خانواده برای پیشرفت جوامع صنعتی داشت.
کتاب در فصل دوم موضوع فلسفه سیاسی را پیش میکشد و در رابطه با ارتباطش با سرشت انسان صحبت میکند. در این بخش به این موضوع اشاره میشود که هدف از فلسفه سیاسی ارائه چشماندازی از یک جامعه خوب است. جاگر فلسفه سیاسی را اساسا یک نهاد هنجاری معرفی میکند که به دنبال تعیین ایدهآلها و اصولیست که به یک سازمان اجتماعی اطلاق میشود.
در فصل سوم کتاب «سیاستهای فمینیستی و سرشت انسان» اینطور آمده است: «طرفداران مکتب فمینیسم لیبرال در سراسر تاریخ 300 ساله نظریه سیاسی لیبرال همواره اعتراضات خود را با صدای بلند مطرح کردهاند اگرچه این اعتراضات غالبا با بیتوجهی نهادهای دیگر روبهرو میشد». این فصل به تاریخچه شکلگیری فلسفه لیبرالیسم اشاره میکند که با رشد سرمایهداری در جهان پدیدار شد. در نتیجه این پدیداری، دموکراسیخواهی و آزادیخواهی ایجاد میشود و اعتقادات اخلاقی عمیقی درباره سرشت انسان مطرح میَشود.
در بخشی از همین فصل کتاب آمده است: «زنان در قرن 18 ام مدعی شدند که آنان نیز همانند مردان دارای حقوق طبیعی هستند، در قرن 19 ام نیز با استفاده از استدلالهای فایدهباور از تعیین حقوق برابر برای زنان در قانون حمایت کردند و فمینیستگرایان لیبرال نیز پس از پیدایش نظریه لیبرال دولت رفاهی در قرن 20 ام خواستار اجرای اصلاحات اجتماعی خاصی در دولت شدند که همانند مردان فرصتهای برابری را برای زنان تضمین میکردند.»
در فصول بعدی کتاب موضوعاتی همچون «مارکسیسم سنتی و سرشت انسان»، «فمینیسم رادیکال و سرشت انسان»، فمینیسم سوسیالیست، ارزشهای سیاسی فمینیسم رادیکال، فمینیسم لیبرال و رفع تعصب، مارکسیستم سنتی و علم پرولتاریا و از خودبیگانگی و تحلیل فمینیسم سوسیالیستی ظلم به زنان مطرح میشود.
کتاب «سیاستهای فمینیستی و سرشت انسان» توسط لیلا فرهاد و غلامرضا خلعتبری عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد واحد تنکابن ترجمه شده و انتشارات آموزشی تالیفی ارشدان آن را در 702 صفحه روانه بازار نشر کرده است.
ایبنا