اندرزنامهنویسی در دوران اشکانیان نقش بسیاری داشته و در زمان ساسانیان و بهویژه در دوره انوشیروان به اوج خود رسیده است. حجم گسترده خداینامهها و اندرزهای بسیاری که از این دوران بر جای مانده، شاهدی گویا بر این مدعاست.
از مطالعه یک پند ارزی علاوه بر دریافت ماهیت پندگونه آن میتوان به اطلاعات تاریخی بسیاری از جمله محل زندگی مولف، مخاطبان مولف و موقعیتی که اندرز در آن آفریده شده دست یافت. اگر چه یک متن اندرزگونه هیچگاه به هدف ادبی و استفاده از فنون و آریههای ادبی آفریده نمیشود ولی گاهی به صورت ناآگاهانه حاوی این آرایههاست از جمله میتوان به استفاده از تمثیل، شعر و معما در برخی از این متون اشاره کرد.
اندرزها همیشه حاوی مطالب اخلاقی نیستند بلکه گاهی بیشتر از آن که به جنبه اخلاقی اشاره کنند به شیوه عمل مانند مهارتهای شغلی و رفتار حرفهای توصیه میکنند. در واقع گاهی اندرز فقط میکوشد تا روشهای تسهیل در عمل و کردار و ادب و نزاکت را آموزش دهد. بنابراین آثار اندرزگونه را میتوان از لحاظ موضوعی به دو دسته دینی و عملی ـ تجربی تقسیم کرد که غالب اندرزها در یکی از این دو دسته جای میگیرند.
با نگاهی به تاریخ ایران و حضور آریاییها و با تشکیل حکومتهای سیاسی میتوان دریافت که اندرزنامهنویسی دارای تاریخی به قدمت تشکیل حکومتهای سیاسی یا حتی آغاز اختراع خط بوده است. چنانکه در کتیبههای شاهان هخامنشی عبارات و جملات اندرزی، گاهی مستقیم و در بسیاری موراد غیرمستقیم به چشم میخورد. همچنین تمامی نصایح دینی و حتی عملی و تجربی که در گوشهگوشه اوستا آمده است، نشان از اهمیت اندرز و اندرزنامهنویسی در کتاب دینی زردشتیان دارد.
در دوران اشکانیان نیز این سنت کماکان ادامه داشته و در زمان ساسانیان و بهویژه در دوره انوشیروان به اوج خود رسیده است. حجم گسترده خداینامهها، آییننامهها و اندرزهای بسیاری که از این دوران بر جای مانده، شاهدی گویا بر این مدعاست. این نوشتهها بیشتر حاوی مطالبی در ستایش خردورزی، دانشاندوزی، پرهیزکاری و پرهیز از صفات ناپسندی چون پیمانشکنی، غرور و نظایر آن و نیز ناسپاسی خداوند است و به عنوان حکمت عملی و تجربی از آنها میتوان یاد کرد.
اندرز به معنی وصیت، توصیه، موعظه، پند و نصیحت است و اندرزنامهها در زمره ادبیات شفاهی به شمار میآیند که با کمی تغییرات از نسلی به نسل دیگر انتقال یافتهاند. از اینرو تعیین مؤلف و تاریخ تألیف برای این آثار کاری دشوار و تقریباً محال است. اجرای درست آداب و رسوم دینی، شیوه مملکتداری، راستگویی، درستکرداری و در نهایت روشهای درست زندگی از جمله پندهای اندرزنامههاست. اندرزها در اصل بایدها و نبایدهایی هستند که ریشه در تجارب پیشینیان دارند و از جهت ساختار ظاهری به تعالیم دینی بسیار شبیهاند. اندرزنامهها از لحاظ دستوری اغلب دارای سبک روان و ساده با جملاتی کوتاه و روشن هستند و گاه اگر ابهام زبانی در این متنها دیده میشود، معمولاً عامدانه و به منظور جلب توجه بیشتر خواننده به مفهوم پند ایجاد شده است.
آثار اندرزی را به لحاظ موضوعی به دو دسته دینی و حکمت عملی ـ تجربی میتوان تقسیم کرد و بیشتر اندرزها معمولاً در یکی از این دو دسته جای میگیرند. این کتاب در دو بخش به بررسی اوضاع اجتماعی سه دوره باستانی هخامنشی، اشکانی و ساسانی پرداخته و ادبیات و اندرزهای آن دوران، تفاوت در سبک نگارش اندرزها و تأثیر جامعه بر نوع آنها را مورد مطالعه قرار داده است.
این کتاب پس از مقدمه در دو بخش تنظیم شده است. بخش نخست با عنوان اوضاع کلی ایران باستان در سه دوره باستانی هخامنشی، اشکانی و ساسانی به این سه دوره تاریخی پرداخته است. بخش دوم کتاب به متون اندرزی اختصاص یافته است که در دو فصل به متون اندرزی در دوره باستان و متون اندرزی در دوره میانه پرداخته است.
در بخش نخست به اوضاع کلی ایران در سه دوره هخامنشی، اشکانی و ساسانی و در پنج حوزه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و دینی پرداخته شده و بر این اساس، ادبیات هر دوره مشتمل بر دو دوره زبانی باستان و میانه نیز مورد مطالعه قرار گرفته است.
در بخش دوم با عنوان متون اندرزی، ابتدا جملات، عبارات و اصطلاحات اندرزی هر دوره از میان تمامی متنهای برجایمانده از این دو دوره زبانی نظیر کتیبههای فارسی باستان، کتاب مقدس اوستا و متنهای فارسی میانه استخراج شده و ذیل دو فصل اندرزهای دینی و اندرزهای حکمت عملی و تجربی در این بخش گنجانده شده است. سپس با بهرهگیری از واژهنامههای مرتبط با زبانهای فارسی باستان، اوستا در دوره باستان و واژهنامههای فارسی میانه، مانوی و سغدی در دوره میانه، آوانویسی و ترجمه متنها صورت گرفته است.
در پایان کتاب نیز به یافتههای این پژوهش اشاره شده است؛ از قبیل تأثیر مستقیم اوضاع اجتماعی و مذهبی هر دوره بر مضمون اندرزهای آن دوره و نیز سبک نگارش خاص آن دوره با نگاهی ژرف، دقیق و علمی مورد بررسی قرار گرفته است.