- فرهنگی

نمایش اصلی و کرم، روایتی فاخر که می توانست شاهکار هم باشد!

نصر: داستان اصلی و کرم داستان دلدادگی دو جوان است که نه در آن وابستگی به دین معنا دارد نه جغرافیا، جغرافیای این داستان دل هست و دینش دلدادگی…

هنر تئاتر فولکلور، این چنین تاریخ فرهنگ یک جامعه را شکل می‌دهد.
اصلی و کرم قهرمانان این قصه، خدا را در زیباترین آفرینش او یعنی عشق جستجو می‌کند و از منیت دور می‌شوند.
آن ها با هجرت از خود به خدا می‌رسند و این داستان بدین کیمیا، سال‌هاست سینه به سینه نقل محافل گشته و امروز به دست ما رسیده است.
در این میانه، شهرام احمدی کارگردان جوان تبریزی کاری کرد کارستان و با به صحنه بردن افسانه اصلی و کرم، یکی از آثار فاخر هنری در تئاتر آذربایجان را خلق نمود.
نمایش اصلی و کرم با بازی بازیگران با تجربه و به دور از تبلیغات‌های پرطمطراق توانسته است نزدیک به یک ماه در روی صحنه باشد و تماشاگران را به سالن‌های نمایش بکشاند. 
از نقاط قوت کار احمدی در این نمایش، بازی گرفتن از بازیگرانی است که توانسته‌اند تماشاگر را غرق در داستان این نمایش با خود همراه سازند. روایت عشق و دلدادگی اصلی و کرم، چراغ عشق را در دل تماشاگر باز می تاباند و بدین سان با کوچ خانواده اصلی از تبریز تا خوی و از خوی تا گردنه‌های ازمیر همراه می سازد.
بازی خوب بازیگران اصلی این نمایش تماشاگر را با خود در احساسات غرق می کند و با آنها از عشق و دلدادگی حرف می‌زد. سختی‌های هجران را با آنها در میان می‌گذارد و تماشاگران غرق در داستان  از ظلمی که به این دو جوان می‌شود، گونه خیس میکنند. تا بدانجا که گاه حتی بازیگر نقش قراملک، را به ناسزا می‌گیرند.
از دیگر نقاط قوت این داستان استفاده از حرکات موزون در نشان دادن تقابل خیر و شر، موانع و افکار زشت بود که به زیبایی و  استادانه نشان داده می شود.
مهمترین نقدی که به این نمایش وارد است، عدم تسلط بازیگر نقش کرم به موسیقی عاشقی بود که اگر خود می‌توانست بر تارهای ساز عاشقی چنگ بزند نمایش اصلی و کرم، شاهکار تئاتر آذربایجان می‌شد.
عدم استفاده به جا از دده عاشق یا همان راوی داستان از نقاط ضعف این نمایش به شمار می‌رفت.
در هر حال نمایش اصلی و کرم از آثار فاخر و زیبای نمایش در آذربایجان است که اغلب تماشاگران معتقدند که دیدن این نمایش برای چند بار هم می‌ارزد…