زیبا صدایم کن بر اساس رمانی به همین نام، از نویسنده شهیر حوزه کودک و نوجوان، فرهاد حسن زاده، ساخته شده است. این رمان موفق به دریافت چندین جایزه شده است و در فهرست کتاب های کلاغ سفید کتابخانه بین المللی مونیخ آلمان قرار گرفته است.
زیبا صدایم کن بر اساس رمانی به همین نام، از نویسنده شهیر حوزه کودک و نوجوان، فرهاد حسن زاده، ساخته شده است. این رمان موفق به دریافت چندین جایزه شده است و در فهرست کتاب های کلاغ سفید کتابخانه بین المللی مونیخ آلمان قرار گرفته است.
فیلمنامه زیبا صدایم کن را میلاد و محمدرضا صدرعاملی و آرش صادق بیگی نوشته اند. آرش صادق بیگی علاوه بر فیلمنامه نویسی در حوزه داستان نیز بسیار فعال است. او سردبیر مجله همشهری داستان بوده و کتاب خاطرات یک سرتق را برای گروه سنی نوجوان نوشته است. همچنین مجموعه داستان بازار خوبان و قنادی ادوارد هم از او به چاپ رسیده است.
حضور چنین فردی در گروه فیلمنامه نویسان یک اثر اقتباسی بسیار قابل توجه است؛ چراکه هم فیلمنامه می نویسد و هم داستان. و به ظرائف و دقایق این حوزه آگاه است.
عجیب نیست که نتیجه ترکیب او و همینطور دقت و تجربه رسول صدر عاملی در مواجهه با سوژه نوجوان و متن دقیق و موفق کتاب فرهاد حسن زاده، چنین فیلم قابل قبول و زیبایی باشد.
زیبا صدایم کن داستان پدری است که سالهاست در بیمارستان روانی بستری است و حالا در ۱۶ سالگی دخترش به تکاپو افتاده تا مرخصی گرفته و روز تولد دخترش را در کنارش باشد. او از بیمارستان فرار می کند و یک صبح تا شب را با دخترش می گذراند. اصل روایت در چگونگی گذراندن صبح تا شب است.
اقتباس امر مغفول سینمای ایران است. برای اقتباس لازم نیست که یک اثر شاهکار باشد، داستان های خوب و معمولی هم می توانند منابع خوبی برای اقتباس باشند.اما تعداد فیلمنامه نویسان اقتباسی و کارگردانانی که بتوانند با دکوپاژ و میزانسن دقیق ما به ازاهای تصویری مناسب برای توصیفات کتاب بیافرینند، کم است.مرحوم داریوش مهرجویی و فرزاد موتمن از نمونه کارگردانانی هستند که اقتباس های خوبی در کارنامه خود دارند.
اینکه چه اثری به عنوان منبع اقتباس انتخاب شود، دقت خاصی می طلبد و بسته به مختصات رسانه ای که قرار است در آن عرضه شود، متفاوت است. برای یک اقتباس سینمایی، منبعی لازم است که قابلیت و ظرفیت تبدیل شدن به تصویر را داشته باشد. زیبا صدایم کن با قلم زیبای فرهاد حسن زاده، اثری کاملا متناسب با فضای فیلمسازی رسول صدر عاملی است. او نشان داده که نوجوان و ارتباطش با خانواده مخصوصا پدر از دغدغه های همیشگی اش است و در همین راستا کتاب حسن زاده را برای اقتباس انتخاب کرده است.
پس از انتخاب منبع مناسب اقتباس باید به چگونگی اقتباس از اثر ادبی فکر کرد.اقتباس می تواند آزاد یا وفادارانه یا لفظ به لفظ باشد. می توان یک اثر ادبی را انتخاب کرد و در حد برداشتی آزاد یا گرفتن یک ایده یا شخصیت از آن کمک گرفت و اثر جدیدی خلق کرد. می توان با وفاداری روح کلی اثر و تا جای ممکن هرچه که می شود را به سینما تبدیل کرد و یا می توان مثلا شاهکارهای هنری را بدون هیچ دخل و تصرف از قالبی به قالب دیگر آورد. زیبا صدایم کن یک اقتباس وفادار است که در آن سعی شده علاوه بر روح کلی اثر، شخصیت های اصلی، فضاها و خط اصلی داستان نیز در فیلم وجود داشته باشد. تیم سازنده فیلم به خوبی توانسته اند با تغییرات به جا، کتاب را به فیلم تبدیل کنند. طوری که حتی بهتر هم بشود.
در کتاب، خسرو با کمک زیبا از تیمارستان فرار می کند و زیبا در این فرار همدست پدرش می شود، اما در فیلم زیبا هیچ کار خطایی انجام نمی دهد و خسرو خودش پشت ماشین خانم آژیر پنهان شده و فرار می کند.این تفاوت کوچک نه تنها به ماجرا لطمه نزده بلکه به اثر کمک هم کرده است؛ چراکه با این تغییر، شخصیت نوجوان هیچ جرمی مرتکب نشده و تصویر سازنده تری از زیبا ارائه می شود. یکی دیگر از تفاوت های فیلم و کتاب، حضور مادر است. مادر در کتاب کلا غایب است و تنها از او یاد می شود. اما در فیلم حضور دارد. هم به صورت فیزیکی و هم به صورت توهمات ذهنی خسرو. او مانند دخترش آسیب دیده و نیاز دارد با یک دگردیسی و تحول به زندگی برگردد.
لحظه های پدر دختری خسرو و زیبا خوب از آب در آمده اند. پدری بیمار و مستاصل که همه تلاشش را می کند به خاطر دخترش هم که شده خوب باشد و دختری رنجیده و خشمگین که در ابتدا حتی جواب تماس های پدرش را هم نمی دهد. اما در ادامه می خواهد که در کنارش باشد. خسرو چند جایی به داد زیبا می رسد و حس زیبای پدر داشتن را به زیبا می چشاند. زیبا عمق احساس پدرش نسبت به خودش را درک می کند و از همه مهمتر خسرو احساساتش را صادقانه بازگو می کند و آن وقت است که زیبا می تواند بگذرد. می تواند گذشته اش را که چون کاغذ مچاله شده ای به دور انداخته پیدا کند، بازش کند و تا حد امکان چروک هایش را از بین ببرد. سرانجام بغضش می شکند و این آغازی دیگر برای زیباست.
در فیلم صدر عاملی، مادر، گناهکار نیست. او مسئول به باددادن و از دست رفتن خانه نیست و خانه زیبا اینها برای اعتماد بیش از اندازه خسرو به دوستش از دست می رود. زنِ فیلم صدر عاملی موجه تر از زنِ داستان حسن زاده است. حتی به طور غیر مستقیم در گره گشایی داستان و رفع مشکل مالی زیبا موثر است و همین اتفاق و اعتراف پدرش، ردی از مهر در قلب زیبا باقی می گذارد که بتواند مادر را ببخشد.
اندیشه معاصر