- فرهنگی

توضیحات رئیس سابق مؤسسه لغت‌نامه دهخدا درباره اظهارات رئیس دانشگاه تهران: «مُلک به انصاف توان یافتن»

محمود بیجن‌خان، رئیس سابق مؤسسه لغت‌نامه دهخدا، در یادداشتی که برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده، درباره اظهارات سیدمحمد مقیمی پیرامون عملکرد این نهاد فرهنگی توضیحاتی ارائه داد.

 روز 25 مردادماه 1401، مراسم معارفۀ رئیس جدید مؤسسۀ لغت‌نامۀ دهخدا با حضور ریاست دانشگاه تهران، دکتر سیّد محمد مقیمی، برگزار شد. رئیس دانشگاه تهران در این مراسم به ارائه سخنانی دربارۀ عملکرد مؤسسۀ دهخدا در دوره‌های پیشین پرداخت و نسبت به برخی از مسائل انتقاد کرد. دکتر محمود بیجن‌خان، رئیس سابق مؤسسه لغت‌نامه دهخدا که در جلسه معارفه حضور نداشت، در یادداشتی ملاحظات و نقدهای خود نسبت به این اظهارات را در 13 بند مطرح کرده است.

متن کامل یادداشت او که در آن، دکتر مقیمی را مخاطب خود قرار داده است و دکتر بیجن‌خان با اشاره به طرح سخنان دکتر مقیمی در محافل عمومی و انتشار آن در تسنیم، در موقیعتی برابر، خواستار انتشار توضیحات خود شد. تسنیم بدون دخل و تصرف توضیحات ایشان را منتشر می‌کند. 

به‌ نام خدا

رئیس دانشگاه تهران در جلسۀ معارفۀ رئیس جدید موسسۀ دهخدا در تاریخ 1401/5/25  در محل مؤسسه مطالبی را در جمع حاضران مطرح کردند که لازم بود به آن‌ها پاسخ­ داده شود. 13 مورد از سخنان ایشان که به این‌جانب مربوط بود، ابتدا نقل شده و به آنها پاسخ داده شده است.

سخن اول:در حوزه‌­های لغت­‌نامه و آموزش زبان فارسی، دو مأموریت اصلی مؤسسه، ظرفیت­‌هایی در مؤسسه هست که از آنها بهره‌­برداری مناسب نشده.

پاسخ من:منکر این سخن کلی نیستم. اما اولین کار بنده در مؤسسه تدوین برنامۀ راهبردی مؤسسه و ­فعالیت‌­های پنج ­سالۀ عملیاتی آن در بازۀ 1405-1400 برای افزایش استفاده از ظرفیت­‌های بالقوۀ مؤسسه بود که در اولین ملاقاتم برنامۀ پیشنهادی را به جناب­عالی دادم و خواستم نظرتان را در حوزۀ ساختار و محتوای مؤسسه بفرمایید؛ ولی هیچ پاسخی ندادید.

سخن دوم:به جای “آموزش زبان فارسی” گفته شود “آموزش و ترویج زبان فارسی”.

پاسخ من:مفهوم ترویج در دل آموزش هست؛ چراکه یکی از جنبه‌­های آموزش، وارد کردن مبانی فرهنگی، تمدنی و اعتقادیِ اهل زبان در محتوای آموزشی است که به آن کاربردشناسی زبان گفته می‌­شود؛ از این رو نباید یکی از جنبه‌­های آموزش را در کنار آموزش قرار داد. چنین چیزی در دانشگاه‌­ها و مؤسسات آموزش زبان مرسوم نیست. در ضمن، این گونه محتواها را در طرح سامانۀ فارسی‌­آموز دهخدا که شامل 54 درس الکترونیکی است، گنجانده‌­ایم. این طرح را در گزارش 28 فعالیت اصلی­‌ام در دو سال و یک ماه خدمت در مؤسسه به ­اختصار توصیف کرده‌­ام و برای جناب­عالی فرستاده‌ام. درخصوص آنچه ترویج زبان فارسی خوانده‌اید، مؤسسه در ادامۀ فعالیت­‌های فوق­ برنامۀ خود در دورۀ قبل ­از کرونا، از تابستان امسال با بازگشایی کلاس‌­های حضوری، دوره­‌های کوتاه‌­مدت بین­‌المللی را برای هم فارسی‌­زبانان وطنی و هم غیرفارسی‌­زبانان برگزار کرد که هم‌اکنون در حال اجراست.

سخن سوم: یک رابطۀ ساختاری و محتوایی بین مؤسسه و دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی وجود ندارد.

پاسخ من: آنچه الآن در اساسنامه وجود دارد که مصوب سال 1395 است، و بنده موظف به اجرای آن بوده‌­ام، این است که مؤسسه به‌طور مستقیم از نظر ساختاری و سازمانی به ریاست دانشگاه مرتبط باشد نه دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی. درست هم همین است تا رئیس مؤسسه در برنامه‌­­ریزی‌های خود مستقل باشد. اگر جناب­عالی انتظار داشته­‌اید بنده با رئیس دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی ارتباط ساختاری و محتوایی داشته باشم، اول باید اساسنامه را تغییر دهید و در هیأت رئیسۀ دانشگاه به تصویب برسانید و بعد چنین انتظاری از بنده داشته باشید. در ضمن وقتی در تنها جلسه‌ای که با جناب­عالی داشتم، عرض کردم مؤسسه مشکل ساختاری دارد و در برنامۀ راهبردی پیشنهادهای خود را آورده‌­ام، به ­صراحت فرمودید مؤسسه مشکل ساختاری ندارد. تعداد دانشجویان شما خیلی کم است و بر درآمد مؤسسه از دانشجویان تأکید کردید؛ در حالی ­که دورۀ مدیریت بنده با شیوع کرونا و کاهش تعداد فارسی‌آموزان به یک‌­ششم به نسبت سال قبل‌تر و افزایش تحریم‌ها و ناممکن بودن دریافت عادی شهریه‌ها همراه بود. در این مدت نه‌­تنها امور جاری مؤسسه به‌­درستی انجام شده است، چندین کار توسعه‌ای و بنیادی نیز انجام شده است که در گزارش عملکردم آن‌ها را بیان کرده‌ام. به دلیل مسائل ساختاری و انگیزشی، استفاده از استادان و دانشجویان دانشکده ادبیات در بخش تألیف لغت‌نامه به صورت مستمر ادامه پیدا نکرده، همان­طور که چندبار در گذشته این موضوع ارزیابی شده است.

سخن چهارم: اگر قرار بود جایگاه­‌های مدیریتی تغییر نکند هیچ­ وقت نوبت به دیگران نمی­‌رسد.

پاسخ من:جناب­عالی با استناد به سخنان دکتر علی افخمی عقدا، که مدیریت‌­ها همواره باید در حال تغییر باشند، به حضار جلسه چنین وانمود می‌کنید که علت اصلی عدم حضور من در جلسه برای تودیع، اعتراض به برکناری من بوده است. این کمال بی‌­انصافی و ناحق‌­گویی از یک استاد در شرف بازنشستگی و نیز رئیس دانشگاه است. علت حضور نیافتن من، علاوه بر تأخیر زیاد (بیش از یک ماه) در برگزاری این مراسم، سه اتفاق زیر بوده است:

1. مشاجرۀ سیف با بنده جلوی ساختمان دانشکده در ملأ عام، هفتۀ قبل ­از برکناری من و اهانت به یکی از کارمندان صدیق، درست­کار، فداکار، عالم و بسیار محترم مؤسسه و دانشگاه، خانم اکرم سلطانی، و همچنین اهانت به بنده با الفاظ تند و زشت.

2. اخراج چهار نفر از همکاران مؤسسه از جمله خانم اکرم سلطانی و آقای مهدی تجلی از مؤسسه توسط رئیس جدید مؤسسه و مرکز یک هفته پس از شروع ریاست‌­شان. خانم سلطانی قبل ­از دوره جناب­عالی کارمند نمونه دانشگاه شدند و آقای تجلی نیز برگزیدۀ اداره‌­های روابط­ عمومی دانشگاه بود که از طرف شخص شما تقدیر شدند.

3. بی‌­حرمتی به اعضای بخش تألیف به خصوص استادان انوری، شایسته و نجفی اسداللهی.

 سخن پنجم:از نظر محتوایی، یعنی استفاده از استادان و دانشجویان ارشد و دکتری، رابطه شایسته‌­ای بین مؤسسه و دانشکدۀ ادبیات برقرار نشده است.

پاسخ من:واقعیت این است که بالاتر از حد توانِ بودجه‌­ایِ مؤسسه از دانشجویان و دانش‌آموختگان دانشگاه برای تألیف لغت­‌نامه و آموزش زبان فارسی (آزفا) استفاده شده است. حوزۀ آزفا در مؤسسه به یاری دانشجویان و دانش‌­آموختگان ارشد و دکتری دانشگاه تهران و دانشگاه­‌های دیگر در رشته­‌های آموزش زبان فارسی به غیرفارسی­‌زبانان، زبان‌­شناسی و زبان و ادبیات فارسی دایر و فعال است. برای فعال کردن استادان گروه زبان و ادبیات فارسی در بخش تألیف، هم با مدیر این گروه جناب آقای دکتر هادی مکاتبه رسمی کردم و هم در اولین ملاقاتم با رئیس جدید دانشکده، مشکلات مؤسسه از جمله ارتباط با گروه زبان و ادبیات فارسی را در میان گذاشتم. اگرچه این موارد را در برنامۀ راهبردی پیش­‌بینی کرده‌­ام، اما در این مدت اقدامی از طرف مسئولان محترم در بررسی و همکاری برای اجرای مواد این برنامه نشد. آیا استادان گروه زبان و ادبیات فارسی حاضرند مجانی برای بخش تألیف وقت بگذارند؟ تاکنون هیچ راهکار ساختاری برای ایجاد این ارتباط پیشنهاد نشده که البته بنده پیشنهادی برای این ارتباط داشتم اما شما هیچ‌گاه اجازه ملاقات برای طرح مشکلات ساختاری و محتوایی مؤسسه را به من ندادید. پاسخِ نامه‌­هایم را ندادید و تلفن­‌هایم را بی‌جواب گذاشتید. متأسفم که دانشگاه فقط از مؤسسه بالاسری شهریه‌­ها را طلب کرد و لا غیر.

سخن ششم:وضعیت لغت­‌نامه (بزرگ فارسی) از نظر تعداد لغت­‌هایی که در بخش تألیف کار شده با وضع مطلوب فاصلۀ زیادی دارد.

پاسخ من:این یک سخن کلی و درستی است. راه ­حل آن در برنامه‌­ریزی کوتاه‌مدت و بلندمدت با کمک حوزۀ تخصصی زبان­شناسی رایانه‌ای، زبان‌شناسی پیکره‌­ای، زبان و ادبیات فارسی و مهندسی نرم­‌افزار است. اگر آقای رئیس محترم به خود زحمت مطالعۀ برنامه راهبردی مؤسسه را داده بودند، در آنجا سیاهۀ فعالیت‌­های عملیاتی مورد نظر من و معاونت محترم علمی آورده شده است. آیا شما واقعاً انتظار داشتید افزایش حجم لغات را در کنار مشکلات بخش آزفا و  بی‌پولی در این 25 ماه انجام می‌­دادیم؟ علاوه­ بر آن، تدوین معانی مختلف یک لغت، پس­ از انجام امور رایانه‌ای با توجه به غنای معنایی لغات در متون، بر اساس یک شیوه­‌نامۀ مدون، نیاز به مداقۀ زبانی، آوایی و ادبی دارد.

نوشتن لغت‌­نامه بسیار مبنایی‌­تر و پیچیده­‌تر از نوشتن دانشنامه است. در فرهنگ‌­نویسی جدید استفاده از هستان­‌شناسی و روابط معنایی لغات کار لغت‌­­نامه را بسیار تخصصی و بین‌­رشته‌ای کرده است. همچنین پیکرۀ متون تصحیح‌شدۀ فراوانی وجود دارد که نشانه­‌گذاری نشده‌­اند و پیکرۀ متون زیادی وجود دارد که تصحیح نشده­‌اند. به فرآیند لغت‌­نامه باید به‌صورت یک طرح تحقیقاتی درازمدت نگاه کرد که برون‌دادهای مقطعی کوتاه‌­مدت داشته باشد. همان­طور که فرهنگ لغت زبان انگلیسی کوبیلد در دانشگاه بیرمنگام انگلیس سال‌هاست که طراحی شده و کارش را همچنان ادامه می‌دهد.

دانشگاه تهران باید به خود ببالد که در زمره معدود دانشگاه­‌ها در جهان است که دارای فرهنگ لغت اختصاصی در مؤسسه است. روح مرحوم دهخدا و یارانش شاد. دانشگاه باید برای بخش تألیف بودجۀ سالانه اختصاص دهد تا بتواند روی پای خود بایستد و درآمدزا شود؛ نه اینکه دستش به عایدی بخش آموزش و مدرسان آزفا دراز باشد.

بیشتر بخوانید

 سخن هفتم:در یکی دو جلسه که با دکتر بی­جن­‌خان داشتم …

پاسخ من: جناب­عالی در خصوص مسائل ساختاری و محتوایی مؤسسه فقط یک جلسه با من داشتید که آن هم عمدتاً دربارۀ کمک به مؤسسه برای وصول شهریه‌­های فارسی‌­آموزانی بود که به صورت برخط در کلاس‌­ها شرکت می‌­کردند و در ایران حضور نداشتند و کسی را هم در ایران نداشتند تا شهریه­‌های­شان را بپردازد. در پایان همین جلسه از جناب­عالی دعوت کردم در مراسم جایزه علی‌­اکبر دهخدا شرکت کنید که فرمودید استاد شفیعی تشریف بیاورند، می‌­آیم. از اوایل امسال تا زمان برکناری بنده دوبار با جناب­عالی مکاتبه کردم، که در کارتابل شما موجود است و از شما استدعا کردم برای بررسی مسائل مؤسسه وقت بگذارید؛ ولی دریغ از هیچ پاسخی. آقای رئیس در کمتر از یک سالی که شما ریاست دانشگاه را داشته‌­اید، هیچ اعتنایی به مؤسسه و بنده نکردید.

سخن هشتم:برای بخش تألیف ما باید یک سیستم شاگردپروری داشته باشیم.

پاسخ من:اتفاقاً بخش تالیف از پشتوانه سه تن از یاران دهخدا: استادان شایسته، انوری و نجفی اسداللهی برخوردار است به همراه شش محقق ادیب دیگر که از شاگردان استادان زبان و ادب فارسی هستند. بخش تألیف لغت‌­نامه همیشه به روی عاشقان لغت، از رشته‌­های مختلف، باز بوده است و همکاران زیادی از آن بهره برده‌­اند. بنده افتخار این را داشتم که هر شنبه اگر جلسه نداشتم، دور میز تاریخی بخش تألیف بنشینم و بیاموزم. اما بخش تألیف به‌خاطر نداشتن اعتبار پژوهشی، موفق به جذب بسیاری از علاقه‌مندان نشده است و افرادی که هم همکاری‌شان را شروع کرده‌اند، به همین دلیل بعد از مدتی نتوانسته‌اند ادامه دهند. حتی این اواخر سعی کردیم با تصویب بخش تألیف و تأیید استادان این بخش، یکی از استادیاران فاضل زبان و ادبیات فارسی را از دانشگاه پیام نور به مؤسسه مأمور کنیم؛ ولی با مخالفت هیأت رئیسۀ دانشکدۀ ادبیات مواجه شدیم و یکی از مضرات وابستگی مؤسسه به دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی را تجربه کردیم.

در حوزۀ فرهنگ‌نویسی قطعاً نظر تخصصی اعضای بخش تألیف اولی بر نظر دانشکده است. برای رفع این مشکل در برنامۀ راهبردی مؤسسه پیشنهاد داده‌­ایم بخش تألیف مؤسسه از نظر ساختاری به یک گروه پژوهشی تبدیل شود و چند پست سازمانی به مؤسسه برای این منظور تخصیص یابد تا مشکلات مالی بخش تألیف مرتفع شود و وابسته به درآمد مرکز بین‌­المللی آزفا نباشد.

سخن نهم:از دکتر سیف خواسته‌­ام عملکرد مؤسسه بررسی شود و کاستی‌­های آن مشخص شود.

پاسخ من: ایشان چه بررسی‌­ای انجام داده و چه کاستی‌­هایی گزارش کرده­؟ آیا نباید بنده به عنوان رئیس مؤسسه از این بررسی و کاستی‌­ها مطلع شوم و پاسخ آنها را بدهم تا جناب­عالی بتوانید تصمیم درست بگیرید. اگر ایشان صلاحیت بررسی دارند، بنده که در هر دو حوزۀ فرهنگ‌­نویسی و آزفا سال‌هاست کار می‌­کنم، کتاب، طرح کاربردی، مقالۀ ملی و بین‌­المللی دارم و رشته‌­ام مرتبط با موضوع است، صلاحیت انجام این بررسی و کاستی‌­ها را ندارم؟ اصلاً جنابعالی برنامه راهبردی مؤسسه را که بنده برحسب وظیفه در شورای موسسه مطرح و تصویب کردم، مطالعه کردید؟ بنده اولی به این بررسی هستم یا سیف؟

خواهشمند است دستور فرمایید یکی از کارشناسان دانشگاه کارنامک علمی بنده و سیف و حتی سایر همکارانی را که در حوزه­‌های تخصصی موسسه فعالیت دارند، در پایگاه­‌های علم‌­سنجی داخلی و خارجی جستجو کنند تا واقعیت بر جناب­عالی آشکار شود. آقای رئیس! قصد داشتید رفقای خود را بر مسند مؤسسه بگذارید و عملکرد و کاستی‌­های بنده را در مؤسسه بهانه کرده‌­اید. بنده که در اواسط مردادماه، گزارش 28 فعالیت اصلی‌­ام را در دو سال و یک ماه خدمت در مؤسسه برای جناب­عالی ارسال کردم، ای کاش از دانش مدیریتی خود در جهت صلاح استفاده می‌­کردید.

سخن دهم:حق انتخاب زیرمجموعه سیستم در اختیار مدیریت ارشد سیستم است.

پاسخ من:طبق اساسنامه فعلی، مدیریت ارشد مؤسسه، رئیس دانشگاه است نه رئیس دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی. بر همین اساس، جنابعالی در اولین جلسۀ شورای دانشگاه از من خواستید از طریق معاونت بین­‌الملل با ریاست دانشگاه مرتبط باشم. اگر شما ریاست بلاواسطۀ خود را بر مؤسسه به دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی تفویض کرده­‌اید، باید این موضوع را کتباً به من اطلاع می‌­دادید و از من می‌­خواستید تا با رئیس دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی هماهنگ باشم. مسلم بدانید در این صورت استعفا می‌­کردم تا جناب­عالی مجبور نشوید بنده را تحمل کنید و 11 ماه مانده به پایان دورۀ مدیریتم، برکنارم کنید و این مشکلات و اتلاف وقت را برای بنده و مؤسسه و دانشگاه پیش بیاورید و مجبور شوید برای مراسم معارفه رئیس جدید مؤسسه بر خلاف روال معمول، خودتان شخصاً شرکت کنید. در انجام تکالیف مدیریتی متأسفانه درست عمل نکردید. آمرانه عمل کردید و توجه نداشتید که با صنف هیات علمی سروکار دارید.

سخن یازدهم:بر اساس آمار شش سال اخیر، وضعیت مرکز بین‌­المللی آزفا از نظر تعداد فارسی‌­آموزان خارجی با وضع مطلوب فاصلۀ زیادی دارد.

پاسخ من:اولاً اندکی از فارسی‌­آموزان مؤسسۀ دهخدا دانشجو هستند و بیشتر آنان از محققان، گردشگران، دیپلمات‌­ها و اعضای خانوادۀ آنها و علاقه‌مندان به زبان و ادب فارسی هستند. سازمان دانشجویان وزارت علوم نیز، برخلاف دانشگاه‌­های دیگر، هیچ‌گاه به‌طور مستقیم به مؤسسه دانشجو نمی‌­دهد. دانشکدگان‌­ها و دانشکده­‌های دانشگاه تهران هم علی‌رغم مکاتبات، پیگیری‌­ها و تماس‌­های بنده با آنها از دادن دانشجوی خارجی به مؤسسه اجتناب می­‌کنند چون از نظر مالی برای­شان به‌صرفه است خودشان کار آزفا را انجام دهند، مثال بارزش مرکز آموزش زبان و ادب فارسی دانشکدگان فنی که خود مستقل عمل می­‌کند.

در تنها جلسه­‌ای که با جناب­عالی داشتم این موضوع را به اطلاع شما رساندم. به معاونت محترم بین‌­الملل جناب آقای دکتر مرندی هم در یک جلسه عرض کردم. هرچند تلاش‌ها و پیگیری‌های گذشته در این موضوع هم چندان بی‌تأثیر نبوده و در آیین‌نامۀ جدید معاونت بین‌الملل مورخه 1400/04/26 در مورد جذب دانشجو، به صورت مشخص مسئولیت آموزش زبان فارسی به دانشجویان بین‌المللی دانشگاه، به مؤسسه واگذار شده است (بند 8-3).

در تفاهمی که با هیئت عراقی در خردادماه امسال داشتیم، قرار شد 300 زبان‌آموز در تابستان امسال برای یادگیری فارسی به مؤسسه بیایند. پیش‌بینی می‌شود که از این به بعد دانشگاه دانشجویان بیشتری را در اختیار مؤسسه قرار دهد.

سخن دوازدهم:یکی دو نفر که خودشان را متعلق به مؤسسه دهخدا می­‌دانند، منفعت شخصی­‌شان بر همه چیز اولویت دارد و حاضرند پا روی حیثیت مؤسسه بگذارند و حتی استفادۀ ابزاری از استادان انجام بدهند تا به منفعتی برسند.

پاسخ من:این یک اتهام است و باید اثبات شود. اگر منظور جناب­عالی از این دو نفر خانم سلطانی و آقای تجلی است، باید عرض کنم این را باید از رؤسای پیشین و مؤلفان و استادان بزرگ بپرسید. بنده در طول جریان کاری‌­ام نه‌­تنها منفعت شخصی ندیدم؛ بلکه شاهد پشتکار، گذشت و وفاداری این دو عزیز بودم. بیشترین بازده کاری را داشتند، بدون اینکه چشم‌داشت مالی داشته باشند. خانم سلطانی بیشتر عمرش را خالصانه در خدمت مؤسسه بوده‌ است. امثال جناب­عالی و بنده باید به وجود این دو عزیز در دانشگاه تهران افتخار کنیم و تمام ­قد به احترام­شان بایستیم.

سخن سیزدهم:ذیل پارک علم و فناوری دانشگاه تهران، شرکت‌­های دانش­‌بنیان و شتاب­‌دهنده‌­ها در حوزۀ زبان و ادب فارسی شکل بگیرد.

پاسخ من:این یکی از محورهای اصلی پیش‌بینی‌­شده در برنامۀ راهبردی مؤسسه بوده که با توجه به تجربه و دانش کاملاً مرتبط معاون علمی مؤسسه، جناب آقای دکتر ویسی، در زمینۀ راه‌اندازی استارت‌اپ‌ها و کسب­‌وکارهای دانش‌بنیان و مدیریت مرکز نوآوری، برنامۀ مشخصی پیشنهاد شده بود که برای اجرایی کردن آن در خرداد 1400 از رئیس وقت پارک علم و فناوری دانشگاه و همکارانشان دعوت شد و در جلسه‌ای در مورد مدل‌های همکاری و ایجاد یک مرکز نوآوری و شتاب‌دهنده در محل مؤسسه مذاکره شد که با توجه به مدل پیشنهادی پارک، که سهم قابل ‌توجهی از کار را متعلق به خود می‌دانست، این موضوع با همکاری پارک محقق نشد. در دوران مدیریت جناب­عالی با معاون پژوهشی و مدیر وقت پارک در اردیبهشت 1401 جلسه‌ای برگزار شد و در این‌باره توافق اولیه حاصل شد که فرصت اجرای آن فراهم نشد.

ای کاش به درخواست­‌های مکتوب و شفاهی‌­ام برای برگزاری جلسه و بازدید از مؤسسه جهت بررسی و رفع مشکلات ساختاری و محتوایی مؤسسه یک‌بار هم که شده پاسخ مثبت می­‌دادید و در سخنرانی معارفه رئیس جدید مؤسسه، به‌جای ارائۀ اطلاعات و آمار افراد غیرمتخصص و مغرض، با آگاهی از مسائل و فعالیت‌­های بنده، سخن می‌­گفتید تا بنده مجبور نشوم حرف­‌هایم را رسانه­‌ای کنم.

محمود بی­جن‌­خان
استاد دانشگاه تهران
1401/5/27

دیدگاهتان را بنویسید