بارزترین ویژگی ادبیات اقلیمی را چه میدانید؟
یکی از مهمترین ویژگیهای ادبیات اقلیمی توجه کردن به جغرافیای یک منطقه خاص و فرهنگ، آداب و رسوم، زبان و اعتقادات اهالی آن خطه در اثر ادبی است. ادبیات اقلیمی، کاملا رئالیستی است ولی نویسنده با کمک عنصر تخیل به موضوع موردنظر خود که محل وقوع آن در یک منطقه و اقلیم خاص است بال و پر میدهد. نویسنده این نوع ادبی باید حتما آن مکان و اقلیم را از نزدیک دیده و لمس کرده باشد و بدون تجربه زیستی نمیتواند اثر خوبی را خلق کند. در ادبیات اقلیمی اثر طبیعت و جغرافیا بر رویدادها مشهود است و با نشانههایی که نوینسده میدهد، خواننده میتواند دریابد وقایع در کدام منطقه جغرافیایی رخ داده است.
نخستین کتاب منتشر شده شما به نام «دهکده پرملال» یکی از شاخصترین آثار در حوزه ادبیات اقلیمی است، لطفا درباره این اثر توضیح دهید.
این اثر بازتابی از دیدهها و دریافتهایم از مدارس نقاط دورافتاده فارس و کرمان است. زمانی که به عنوان سپاهی دانش راهی یکی از روستاهای جیرفت شدم و سالهایی که پس از آن تجربه معلمی در روستاهای فارس را یافتم، با دیدن فقر و گرسنگی، وضعیت نابسامان اجتماعی و مصایب پایانناپذیر مردم ستمدیده و رنجکشیده روستایی از جمله بیسوادی، نبود بهداشت، گرفتاری در خرافات، تصمیم گرفتم دست به قلم ببرم و به روایت داستانی دیدههایم بپردازم. این اثر را در 23 سالگی نوشتم ولی صمیمیت و رئالیستی بودن آن باعث شد مورد توجه قرار گیرد و بارها به چاپ برسد.
آیا ادبیات اقلیمی امتیازهایی بر سایر آثار ادبی دارد؟
بله در ادبیات اقلیمی نویسنده به طبیعت دسترسی دارد که تنوع بیشتری نسبت به زندگی آپارتمانی دارد و میتواند از کلیشه دوری کند و خلاقترین داستانها را بیافریند. نویسنده ادبیات اقلیمی باید تجربه عمیقی از حضور در روستا و طبیعت داشته باشد و با یک سفر چند روزه به یک منطقه نمیتواند خالق این نوع ادبیات شد. روستانشینان و ساکنان اقلیمهای خارج از شهر مناسبتترین افراد برای خلق این نوع آثار ادبی هستند و خود من اگر ماهها تجربه زندگی در روستاهای فارس و کرمان را نداشتم نمیتوانستم اثر موفقی خلق کنم.
چشمانداز ادبیات روستایی و اقلیمی ایران را چگونه میدانید؟
چراغ ادبیات روستایی و اقلیمی رو به خاموشی است. در دهه 40 ادبیات روستایی از اقبال خوبی برخوردار بود؛ اما سال به سال شانس ادبیات روستایی کمتر شد. نویسندهها از طبیعت قهر کردهاند و بیشتر وقتشان در فضای آپارتمانی پر میشود و داستانشان را به کوه و طبیعت نمیبرند. با اینکه نویسندگان متولد روستا از محیط خودشان مینویسند، ولی متاسفانه شکوه و جلال قبلی را ندارند. از نویسندگان شهری هم انتظار نوشتن فضای روستایی را نباید داشته باشیم چون آنها در مکان و زیستی که زنگی میکنند، با همان ژانر مینویسند. کم شدن جمعیت روستاها و فاصله گرفتن نویسندگان از اقلیمهای طبیعی و روستایی در این امر موثر بوده است و اگر امکانات فرهنگی روستاها از جمله کلاسهای آموزش داستاننویسی و کتابخانه افزایش یابد میتوانیم امیدوار شویم آثار بیشتری طی سالهای آینده در این حوزه پدید میآیند.
راز توفیق یک نویسنده ادبیات اقلیمی چیست؟
صمیمیت و بیان ماهرانه و در عین حال ساده و بیپیرایه رکن اصلی برای موفقیت یک اثر در حوزه ادبیات اقلیمی است. برای دست یافتن به این نوع سادگی و صمیمیت تلاش کردهام در انتخاب شخصیتها به سراغ مردم عادی و شخصیتهای فقیری بروم که طبیعیترین عبارات را در گفتوگوهای خود به کار میبرند و به گویش بومی خود پایبندی دارند. نویسنده ادبیات اقلیمی باید بتواند با چیرهدستی و ظرافت خاصی به بیان داستانهایش بپردازد، گویی که در تمام صحنههای داستان حضور دارد.
…
امین فقیری که سال 1376 به همراه محمود دولتآبادی برنده لوح زرین بهترین نویسنده بیست سال داستاننویسی ایران شده، همواره در کنار شغل معلمی به روزنامهنگاری و خلق آثار ارزشمند داستانی پرداخته و نزدیک به نیم قرن است که همواره قلم به دست دارد و رمان جدیدش در حوزه رمان طنزی شهری تا پایان امسال منتشر خواهد شد. از جمله کتابهای وی میتوان به مجموعه داستانهای دهکده پرملال، کوفیان و زمستان پشت پنجره و رمانهای پلنگهای کوهستان و رقصندگان اشاره کرد.