- فیلم و سینما

پتک های پی در پی بر پیکر سینمای ایران

میزان فروش سینمای ایران در سال ۹۸ به بیش از ۳۰۰ میلیارد تومان رسید و با توجه به برنامه ریزی هایی که برای ترکیب بندی اکران و همچنین اکران فیلم های خارجی در آن زمان صورت گرفته بود، همه در انتظار فروش حداکثری بودند، اما دیری نپایید که همه امیدها به حسرت تبدیل شد.

 

 سال ۹۸ بود که با رشد محسوس فروش فیلم های سینمایی و استقبال خوب مردم از سینما، تهیه کنندگان و سینماداران به آغاز روند طلایی سینما و به تبع آن افزایش درآمدهای حاصل از آن امیدوار شدند.

میزان فروش سینمای ایران در سال ۹۸ به بیش از ۳۰۰ میلیارد تومان رسید و با توجه به برنامه ریزی هایی که برای ترکیب بندی اکران و همچنین اکران فیلم های خارجی در آن زمان صورت گرفته بود، همه در انتظار فروش حداکثری بودند، اما دیری نپایید که همه امیدها به حسرت تبدیل شد.

 ورود کرونا به کشور و در پی آن تعطیلی سالن های سینما اولین ضربه مهلکی بود که در اوج امیدواری، صنعت سینما و همه افراد زیر مجموعه سینما را تحت تاثیر قرار داد.

 

 از بازیگر و عوامل صحنه و تولید گرفته تا عوامل پخش و سینماداران، همه درگیر شرایط وحشتناکی شدند که قابل پیش بینی نبود چه زمانی مجددا به حالت عادی بازخواهدگشت. 

طبق سرانه جهانی به ازای هر 10 هزارنفر باید یک سالن سینما وجود داشته باشد که در آن زمان ۶۳۱ سالن وجود داشت که قرار بود حدود ۱۵۰ سالن دیگر ساخته شود که شرایط کرونا همه چیز را تغییر داد و حتی باعث تعطیلی تعداد زیادی از سالن های فعال هم شد. طبق گفته رئیس انجمن سینماداران کشور، در دوره کرونا تمامی سالن های سینما ورشکست شدند. 

هرچند که در آن دوره و در طلایی ترین دوران، فروش سینمای ایران سالانه ۱۵ میلیون دلار بود، اما ترکیه درآمدی ۷۵۰ میلیون دلاری را از اکران فیلم به دست آورد که این آمار خود نشان دهنده وضعیت اسفناک سینمای ایران در قیاس با کشور همسایه است.

 عوامل مختلفی ازجمله اکران فیلم های روزجهان در کنار فیلم های داخلی، اکران فیلم ها در ساعات پایانی شب و نیمه شب ها، برگزاری جشنواره های فیلم مختلف خارجی و تنوع محتوا و… در وقوع این اتفاق بزرگ برای سینمای ترکیه دخیل هستند و اینگونه سینمای ترکیه به یک صنعت پول ساز تبدیل شده و سینمای ایران از این موارد ساده غافل است. 

پس از کرونا و با بازگشایی مجدد سینماها انتظار می رفت با موجی از فیلم های در انتظار اکران مواجه باشیم و همراه با عطش مردم برای حضور دوباره در سینماها، شاهد رونق مجدد سینماها باشیم. 

سینماداران هم که با هر زحمت و سختی جلوی تعطیلی سینماها را گرفته بودند درانتظار جبران همه مشکلات دوران کرونا بودند اما همه چیز برخلاف انتظار پیش رفت.

 اکران ها با استقبال روبرو نمی شد و سالن ها همچنان خالی از تماشاچیان بود و سینما که در معرض نابودی قرار گرفت. هرچند که همه موارد بهداشتی و پیش گیرانه در سالن ها رعایت می شد اما شاید اولین و مهمترین عامل عدم استقبال از سینما ترس مردم از حضور در فضاهای سربسته و شوکی بود که کرونا به همه مردم وارد کرده بود و شرایط روانی جامعه را تحت تاثیر قرار داده بود و این شرایط تا مدت ها ادامه داشت.

 بعد از مدت ها آهسته آهسته شرایط درحال بازگشت به حالت نرمال بود، اما اتفاقات ریز و درشت دیگری سینمای ایران را همچنان با چالش مواجه می کرد.

 هر از گاهی فیلمی به عنوان توقیفی معرفی می شد و جلوی اکران آن گرفته می شد. اکران برخی فیلم ها حتی پس از آغاز تبلیغات به یکباره متوقف می شد. 

گاهی به دلیل ممنوعیت فعالیت بازیگر یا عوامل، گاهی به دلیل دخالت یک ارگان یا نهادی که فیلم را برعلیه خود می‌دانست و عوامل متعدد دیگر، جلوی اکران فیلم ها گرفته می شد و سینمای نحیف هرروز ضعیف تر می شد و متاسفانه برخی از این شرایط همچنان هم ادامه دارد. 

از طرف دیگر سانسور و ممیزی هایی که به برخی از فیلم ها وارد می شد و روز به روز بیشتر می شود سبب شده که تعداد زیادی از کارگردانان و تهیه کنندگان قید تولید کارهایی با موضوعات روز اجتماعی را بزنند. پروژه هایی که معمولا فاخرترین فیلم ها از دل همین موضوعات خارج می شود و این اتفاقات منجر به ساخت آن فیلم در کشوری دیگر و یا سبب ساخت آن  صرفا برای جشنواره های خارجی می شود و پس از ساخت برای اکران آن حتی درخواست پروانه نمایش هم نمی شود. 

با کاهش این نوع فیلم های اجتماعی یا شاید به زعم برخی مسئولان، سیاه نما در سینمای ایران و تمایل اکثر تهیه کنندگان به ساخت فیلم های طنزی که فروش خوبی دارند و متاسفانه معمولا محتوای نازل و سخیفی دارند که به فیلم های گیشه ای مشهورند؛ کم کم سلیقه مردم به سمت این نوع فیلم ها سوق پیدا کرده و فیلم های اجتماعی یا مورد غضب مسئولین قرار می گیرند و به حاشیه می روند یا اگر به اکران برسند مورد استقبال قرار نمی گیرند؛ به حدی که حتی هزینه های تولید فیلم هم جبران نمی شود. 

این تغییر ذائقه مردم که بزرگترین دلیل آن اشتباهات مدیریتی بوده شاید تا سال ها قابل جبران و تغییر نباشد و در مسیر آینده سینمای ایران تاثیر منفی شگرفی خواهد داشت. 

شرایط به گونه ایست که سینمای سیاست زده و دستوری ایران به مرحله ای رسیده که سه راه پیش روی سینماگران قرارداده: 
راه اول ساخت یک فیلم عامه پسند و گیشه ای که بتواند درآمدی نصیب تولیدکنندگان کند که البته شرایط به نحوی شده که تار و پود این فیلم ها با محتوای سخیف عجین شده و همین عامل باعث فاصله گرفتن هنرمندان اصیل و بزرگ شده است. 

راه دوم دریافت کمک هزینه ساخت از یک ارگان خاص یا ساخت سفارشی برای آن هاست .معمولا بازگشت سرمایه و سودآوری و میزان اعتبار هنری بازیگران و عوامل برای این ارگان ها اهمیتی ندارد و در واقع نگاه به این فیلم ها هنری و سینمایی نیست. 

در این حالت قطعا سازنده مجبور است به ساز سرمایه گذار برقصد و این خود عامل دیگری است که هنرمندان و کارگردانان زیادی از سینما دور شده اند. 

اما راه سوم کناره گیری از سینمای ایران است که تعداد زیادی از سینماگران به این مرحله رسیدند و عطای کارکردن در این سینما را به لقایش بخشیده اند. برخی فیلم های خود را برای جشنواره های خارجی می سازند و برخی دیگر حداقل درحال حاضر، سینما را بوسیده و کنار گذاشته اند. 

افزایش هزینه های تولید هم از دیگر عواملی است که رفته رفته باعث کناره گیری تهیه کنندگان از ساخت فیلم های اجتماعی شده است. زیرا با توجه به هزینه های چند ده میلیاردی تولید یک فیلم، میزان فروش آن در این شرایط قطعا باعث بازگشت سرمایه نیز نخواهد شد چه رسد به سودآوری. 

به همه این موارد، این را هم اضافه کنیم که برای پخش هم مشکلات متعددی دارند. همین اواخر بود که تهیه کننده یک فیلم اجتماعی  که جوایز زیادی از جشنواره های بین المللی گرفته اعلام کرد به او اعلام شده برای تبلیغات محیطی فیلم نمی تواند از عکس بازیگر نقش اول فیلم و اسم کارگردان استفاده کند!

 مدت هاست که فیلم‌ها از تبلیغات تلویزیونی هم محرومند. بگذریم که گاه شب قبل از اکران فیلم در سینماهای کشور، نسخه قاچاق فیلم با بالاترین کیفیت ممکن در کانال های تلگرامی پخش می شود و ضربه سنگینی به فیلم می‌زند. 

شبکه های ماهواره ای هم که بدون هیچ محدودیتی به راحتی اقدام به پخش فیلم ها می کنند. اینکه این فیلم ها با کیفیت بالا لو می روند نیز از آن اتفاقات عجیب و غریبی است که فقط در ایران می توان شاهد آن بود. حال آنکه دلیل این اتفاق و عامل این ماجرا چیست نیز خود از عجایب چندگانه سینمای ایران است. 

از طرفی دیگر با افزایش مشکلات اقتصادی و معیشتی برای مردم، سینما تقریبا از سبد هزینه های خانوارها حذف شده و به صورت بسیار محدود به عنوان تفریح و آن هم چندماه یکبار به آن نگاه می شود و دیگر جزو اولویت های اکثر خانوارها نیست. اتفاقی که تاثیرات آن در آینده گریبانگیر جامعه ایران خواهد شد. زیرا سینما در همه جای دنیا و حتی در گذشته نه چندان دور در ایران، یک دانشگاه برای آموزش فرهنگ و زندگی به نسل کودک و نوجوان بوده و هست و ما فرزندان خود را از حضور در این دانشگاه محروم کرده ایم و تنها هر از گاهی، آن هم برای یک فیلم طنز بی محتوا آن ها را به سینما می بریم. 

هرچند که عوامل مختلف و متعدد دیگری در بروز این شرایط برای سینمای ایران دخیل هستند اما نکته بسیار مهم دیگری که باید بدانیم این است که هرگاه طی دو دهه گذشته جشنواره فجر پربار و پر رونقی داشته ایم، سینمای ایران سال خوبی را پشت سر گذاشته و متاسفانه طی چندسال اخیر و علی الخصوص سال گذشته ،ضعیف ترین جشنواره ها را شاهد هستیم و به تبع آن وضعیت سینمای ایران روبه نابودی حرکت می کند و اگر این شیوه مدیریت دستوری بر سینما، به حاشیه راندن هنرمندان، سانسورهای سلیقه ای و توقیف های زیاد و عدم فرهنگ سازی درست برای سینما ادامه پیدا کند،به زودی باید شاهد اکران های سخیف تر که هیچ نشان و بویی از سینما در آن ها نیست باشیم  و اگر هرچه سریعتر جلوی ضربه های مهلکی که به پیکر بی جان سینمای سیاست زده ایران زده می شود و همه ما از مسئولین، سینماگران و مردم در آن سهیم هستیم را نگیریم، باید رخت سیاه سینمای ایران را به تن کنیم و بر پیکرش گریه کنیم. 

عصر ایران

دیدگاهتان را بنویسید