جرمیا لانگبریک ۹ ساله هر روز هفته با اتوبوس از مدرسه ابتدایی خود به خانه روستایی مادربزرگش در اورگان میرود. او در یک روز از ماه آوریل، برای بازی و تخلیهی انرژی از خانه بیرون میزند. اول روی ترامپولین میپرد. سپس روی یک تاب تاب میخورد و از روی آن میپرد. بعد در حالی که هیچ کار خاصی برای انجام دادن نداشته است، تصمیم میگیرد نهری را دنبال کند که از میان حیاط خلوت ۴ هکتاری مادربزرگش میگذرد و یک جنگل پر درخت اطراف آن است.
جرمیا همانطور که با تکه چوبی در دست مشغول جستجو در نهر بوده چیزی توجهش را جلب میکند: «فکر کردم یک ظرف پلاستیکی در نهر شناور است. بعد آن را برداشتم و به خانه برگشتم تا آن را به مادرم نشان دهم.»
مگان جانسون، مادر جرمیا تازه از سر کار برگشته بود که جرمیا با عجله وارد خانه شد تا چیزی را که یافته به او نشان دهد. مگان به عنوان یک کانیشناس مبتدی با خود فکر کرد چیزی که پسرش یافته، چیزی بیش از یک ظرف است. مگان تصاویری از این یافته را در فیس بوک خود منتشر کرد به این امید که دوستانش که بسیاری از آنها نیز کانیشناس هستند، پاسخی برای این یافته داشته باشند.
مگان میگوید: «نصف روز بعد، نظرات بسیار زیادی دریافت کردم. بسیاری از افراد عقیده داشتند شبیه دندان است. حتی برخی گفتند شبیه دندان ماموت است!» مگان که مات و مبهوت شده بود، تصمیم گرفت نظر یک کارشناس را جویا شود.
مگان پس از تعداد انگشتشماری ارجاعات، تماس و ایمیل، توانست با پاتریک اوگریدی، باستانشناس موزه تاریخ طبیعی و فرهنگی دانشگاه اورگان گفتگو کند. اوگریدی میگوید مردم مرتباً دربارهی یافتههایشان با او گفتگو میکنند اما چیزهایی که پیدا میکنند در بیشتر مواقع باارزش نیست، اما یافته جرمیا با بقیه فرق دارد.
اوگریدی درباره یافته جرمیا میگوید: «واقعاً یک یافته تمامعیار است! جرمیا چیزی را پیدا کرده که من وقتی کوچک بودم رویای پیدا کردنش را داشتم.»
اوگریدی با دیدن عکسهایی که مگان گرفته بود، تشخیص داد این یافته قطعهای از دندان ماموت است. تشخیص اوگریدی بر اساس ویژگیهای مشخصی از جمله شکل آن و ردیفهای روکش مینایی بود.
جرمیا درباره پی بردن به اهمیت یافتهاش میگوید: «من خیلی هیجانزده شدم.» او میگوید اول هیچ کدام از دوستانش باور نمیکردند چه چیز باارزشی پیدا کرده است. به همین دلیل، تصمیم میگیرد آن را به همراه مقالهی چاپشده دربارهاش با خود به مدرسه ببرد.
فرادید