خیلیها از این نهاد خاطره دارند و با آن رشد کرده و پیشرفت نمودهاند، نهادی که کودکان و نوجوانان کشور را در دورههای گوناگون پرورش داده و با فرهنگ و ادب و هنر ایران آشنا ساخته است.
اکنون نیز پس از انقلاب همچنان به فعالیت خود ادامه میدهد اما مدتی است که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چراغش سو سو میزند، چرایی آن هم روشن است بی توجهی، کم توجهی و ضعف مدیریتی، این کانون را به مرحله سکون و سکوت و سپس تعطیلی خواهد کشاند.
وزارت آموزش و پرورش باید از داشتههای خود حمایت کند. قدیمیترها همچون من که این کلمات را به نگارش در آوردهام، با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بزرگ شدهاند. دهه ۴۰، ۵۰، شصتیها و حتی پس از آن هم با تولیدات و برنامههای آن آشنا هستند و خاطرات زیادی دارند و ذعن فرهنگی و هنری آنها با کانون رشد پیدا کرده و بسیاری هستند هم اکنون که اگر دستی بر قلم دارند از همین کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است.
همین من که اینها را برای شما نوشتهام، کتابخوانی را با کانون آغاز کردم زمانی که نوجوانی بیش نبودم، کتابهایی چون ماهی سیاه کوچولو، گرد آفرید، آهوی گردن دراز و… که برای هر یک از آنها باید خلاصهای از داستان و برداشتی از آن برای زنگ کتاب و کتاب خوانی مینوشتم و مینوشتیم.
با تئاتر عروسکی کودکان و نوجوانان کانون سرگرم میشدیم و با کتابهای صوتی که در آن زمان همان نوارهای کاست بود دورانی سپری کردیم و تاکنون هم هر آنچه که در زمینه نگارش و ادبیات برای امثال ما بجا مانده از آن زمان است و هر گاه از خیابانی که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در آن قرار دارد گذر میکنم و چشمم به آن میافتد به یاد آن دورانی میافتم که از کانون آموزهها فرا گرفتم.
اکنون هم باید نوع کارکرد کانون برای کودکان و نوجوانان و جوانان همانگونه باشد که پیش از این بود البته با آرایههایی امروزی تر.
کتابخانه کانون نباید واگذار شود که این پیش درآمدی است برای واگذاری و تعطیلی کانونی که ۵۷ سال عمر دارد و ۴۳ سال آن پس از انقلاب بوده است.
خیلی ها ازاتفاقاتی که برای کانون افتاده و قرار است بیفتد ناخرسندند مانند حمیدرضا شاهآبادی
نویسنده ادبیات کودک و نوجوان که در یادداشتی نوشته؛ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به هیئت دولت پیشنهاد کرده است که کتابخانههای کانون به نهاد کتابخانههای عمومی واگذار شود. اگر اهل تعارف نباشیم خوب میدانیم که این یعنی پیشنهاد تعطیلی کانون؛ چراکه کانون چیزی جز مراکز فرهنگی هنری و کتابخانههایش نیست و دیگر بخشهای تولیدی و فرهنگی و اداری کانون کار میکنند تا پشتیبان مراکز باشند. من در مقاطع مختلف با نهاد کتابخانههای عمومی همکاری کردهام. آن را به طور نسبی میشناسم. از خدماتش آگاهم. میدانم کتابداران عاشقی دارد که برای جلب نظر عموم مردم به کتاب و کتابخوانی تلاش میکنند و البته میدانم که ماهیت و ماموریت نهاد کتابخانههای عمومی با ماهیت و ماموریت کانون فرسنگها فاصله دارد. کانون نهاد تربیت غیر رسمی کودکان و نوجوانان نخبه در کشور است. خلاف تصور عدهای کتابخانههای کانون فقط کتابخانه نیستند. نامشان هم کتابخانه نیست. به آنها مراکز فرهنگی هنری میگویند. چون علاوه بر انجام فعالیتهای معرفی کتاب و کتابخوانی برنامههای متعدد و متنوع دیگری هم دارند. برنامههای آموزشی در رشتههای مختلف ادبی و هنری و حتی علمی، جشنوارهها، مسابقات، اردوها و…
فعالیتهای کانون همانطور که از اسمش پیداست به پرورش فکری کودکان و نوجوانان توجه دارد. رشد خلاقیتها، ایجاد انگیزه و اعتماد به نفس، همکاری و همدلی، بالابردن توان درک مسائل فکری و … از جمله هدفهای کانون در مواجهه با مخاطبان آن است. بنابراین سادهانگاری است که کار آن را فقط کتابخانه داری بدانیم و به راحتی حکم به ادغام آن با نهادی دیگر بدهیم که توجه به مخاطبان کودک و نوجوان را فقط در حوزه کتابخوانی در دستور کارش دارد و تلاش میکند با آوردن کودکان به کتابخانهها فضایی برای مطالعه خانوادگی ایجاد کند.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آبروی فرهنگ ماست. نهاد دیرپایی که بخش مهمی از هنرمندان و نخبگان بزرگ این کشور از دل آن بیرون آمدهاند. نهادی بسیار کم خرج و پر فایده که اگر روزی از ظرفیتهای آن به شکل حداکثری استفاده شود بسیاری از معضلات فرهنگی و اجتماعی ما را پوشش میدهد.
نمیتوان منکر شد که این نهاد ارجمند به دلیل ضعف مدیریت و تدبیر که در سالیان گذشته دچارش بوده، تا حد زیادی دچار افت کیفی شده. اما زیر ساختهایش چنان محکم است که با کمی توجه و کمک میتواند مجددا از جا برخیزید و دستاوردهای درخشانی به فرهنگ ما ارائه کند.بنابراین به جای تعطیلی و ادغام کانون میبایست دست آن را بگیریم و یاریاش کنیم تا خودش را دوباره بسازد. اگر جز این باشد تعطیلی معتبرترین و پرفایدهترین نهاد فرهنگی کشور حاصلی جز عقبگرد شدید در حوزه فرهنگ و بروز یاس در میان اهالی آن نخواهد داشت.
سیاست روز