«فردوسی و شاهنامه» اولین جلد از هفتگانهای به قلم استاد سیدحسن امین؛ حقوقدان، ادیب و پژوهشگر پیشکسوت ایرانی است که روزبه یقینی یادداشتی بر آن نگاشته و در اختیار ایکنا گذاشته است.
امروز خواندنِ کتابِ رشکبرانگیز پرفسور سیدحسن امین با عنوان «فردوسی و شاهنامه» را به اتمام رساندم. این کتاب، در حقیقت، مقدمه کتاب هفت جلدی شاهنامه امین است. به هنگام خواندن کتاب مقدمه شاهنامه امین همان لذتی را بردم که سالهاست از خواندن شاهنامه فردوسی میبرم. در اینجا قصد نقد اثر و یا اعلام نظر درباره کتاب را ندارم چرا که در خود آن وسع و توان را نمیبینم تا بتوانم این اثر بزرگ را نقد کنم. همچنین ابزار و ادوات لازم را در اختیار ندارم تا بتوانم، نقدی بر آن بنویسم. چرا که:
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
حال تا روزی که این اسباب فراهم آید و بزرگان علم و ادب و شاهنامهپژوهان نامدار از عهده این مهم برآیند، من در اینجا فقط به شرح لذتی که از خواندن کتاب بردم، بسنده میکنم.
یک اثر سترگ
همانگونه که همگان آگاهند؛ ما در معرفی کتاب در پی آن هستیم تا مخاطب را از وجود یک کتاب آگاه کنیم و در این رهگذر، نباید در معرفی کتاب سوگیری کرد اما من از خواندن کتاب پرفسور امین، چنان لذتی بردم و از آن آموختم که ممکن است خواننده این معرفینامه، احساس کند، من به نقد کتاب پرداختهام. در صورتیکه اینگونه نیست. چرا که کار نقد چیز دیگری است. ما در نقد کتاب، محتوای آن را زیر ذرهبین قرار میدهیم و آن را میسنجیم. تا زوایای تاریک،ِ چه مثبت و چه منفی اثر را برای خواننده روشن کنیم.
در اینجا ضمن معرفی کتاب، سعی میکنیم تا در حد وسع و توان اندک خود، نگاهی نقادانه هم به کتاب داشته باشیم. چرا که نوشتن نقد بر اثر هم منتقد را دقیقتر میکند، هم معیاری دقیقتر به دست خواننده اثر میدهد. تا کتاب را بهتر فهم کند.
در معرفی کتاب باید بگویم، این کتاب در میان آثار برتر پژوهشی در مورد شاهنامه، یکی از برترینها پژوهشهایی است که تاکنون به نشر درآمده است. این اثر سترگ به قلم دانشمندی بزرگ میتواند، خوانندگان شاهنامه را در فهم شاهنامه فردوسی و تکمله و متمم آن شاهنامه امین، به بهترین وجه ممکن یاری کند. برای همین به خوانندگان شاهنامه توصیه میشود، شاهنامه امین را بخوانند که خود شاهنامهای دیگر یعنی شاهنامه دوم ایران بزرگ فرهنگی و تاریخی است.
حال ببینیم، چه انگیزهای موجب شده تا پرفسور امین دست به چنین کار بزرگی بزند؟ و آیا نویسنده در طول کتاب به هدفی که داشته رسیده است؟
پاسداری فردوسی از زبان پارسی
حسن امین، فیلسوف، حقوقدان، تاریخدان، ایرانشناس، ادیب، شاعر، استاد اسبق دانشگاههای انگلستان، هند و چین و استاد افتخاری بینالمللی دانشگاه حکیم سبزواری است.
امین هفتاد عنوان کتاب به فارسی و انگلیسی و بیش از دویست مقاله پژوهشی در داخل و خارج، تألیف و تصنیف کرده و بر بیش از ۲۵۰ کتاب تألیف دیگران مقدمه و تقریظ نوشته است.
کسانی که با آثار امین آشنایی دارند، و کتاب “فردوسی و شاهنامه” او را خواندهاند. به سادگی میتوانند انگیزه وی را از نوشتن کتاب دربیابند. و از آن سادهتر متوجه میشوند، امین در طول کتاب به هدفی که داشته، رسیده است. انگیزه او از نوشتن کتاب عشق به میهن، شاهنامه، فردوسی و تاریخ درخشان ادبیات فارسی و بسترسازی برای نشر شاهنامه هفت جلدی امین است. اگر من بتوانم کتاب را در چند عبارت خلاصه کنم و از اشتراک و اختلاف نظر خودم، با نظر حسن امین در مورد شاهنامه چیزی بگویم. اول اینکه باید بگویم؛ من که هستم که با دانش اندک خود، بتوانم از اختلاف نظر خود با استاد چیزی بگویم. اما تا جاییکه من، با شاهنامه و آثار جدی پژوهشی که درباره شاهنامه فردوسی نوشته شده، آشنایی پیدا کردهام؛ دریافتهام در تمامی طول کتاب با نویسنده، اشتراک نظرِ همراه با تحسین داشتهام.
نویسنده در بخش یکم کتاب، از اهمیت فردوسی و شاهنامه سخن گفته است و به ما نشان داده، که چگونه فردوسی و اثرش مهمترین گوینده در میان مهمترین گویندگان و بهترین کتاب در میان بهترین کتابهای ایرانیان است. نویسنده بهدرستی فردوسی را احیاگر زبان پارسی و هویت ایرانی معرفی کرده است و نشان داده است، بدون پاسداری فردوسی از زبان پارسی، زمینهای به وجود نمیآمد، تا نوابغی چون مولانا، سعدی و حافظ بتوانند، درخشانترین آثار شعری زبان پارسی را بسرایند.
جهانبینی و خداشناسی
در بخش دوم، حسن امین از جهانبینی و خداشناسی فردوسی سخن گفته است تا در این میان ما را با ابیات الحاقی به شاهنامه آشنا سازد. چرا که ابیات الحاقی در طول تاریخ و حیات شاهنامه، از همان دوران سلطان محمود غزنوی تا به امروز، بزرگترین موانع را، در برابر ما، برای شناخت شاهنامه و روح حاکم بر آن قرار دادهاند. در بخش سوم، نویسنده از عرفان و متافیزیک در شاهنامه سخن رانده است. استاد توس خود به خوبی میدانست، شاهنامه در بخش اسطورهای دچار سوءتفاهم عمومی قرار خواهد گرفت. بعضاً اساطیر را عین حقیقت تاریخی تصور خواهند کرد. و عدهای دیگر آنها را افسانه و دروغ خواهند پنداشت.
برای همین فردوسی برای پیشگیری از چنین سوءتفاهمی میفرماید:
تو این را دروغ و فسانه مدان
به یکسان روش در زمانه مدان*
از او هرچه اندر خورد با خرد
دگر بر ره رمز معنی برد
فردوسی در این دو بیت، دو بخش اساطیری و تاریخ را از هم تفکیک میکند.
در بخش چهارم، حسن امین دینشناسی تطبیقی در شاهنامه را گزارش میکند و یا اگر بخواهیم بهتر بگوییم، تدریس میکند.
دین را برای ما تعریف و تاریخچهای از حوزههای متنوع دینی و اثرات آن را بر یکدیگر توضیح میدهد. از عقاید و ادیان رایج در سرزمینهای دارای میراث تمدنی مشترک ایرانی اسلامی، چون هندویی، بودایی، زرتشتی، مانوی، مسیحی و غیره سخن میراند و نشان میدهد چگونه ادیان مختلف جهان در شاهنامه بازتابی مناسب یافتهاند. همچنان نشان میدهد، چگونه اندیشهها، باورها و مناسک اسلامی متأثر از ادیان و فرهنگهای پیش از اسلام از جمله دیانت زرتشتی و کیش مهری بوده است. بازتاب کیش مهری و میتراییسم را میتوان در دیوان حافظ مشاهده کرد:
شستوشویی کن و آن گه به خرابات خرام
تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده
یا تأثیر کیش زرتشتی را در معنی نامه حافظ یا این بیت در غزلیات او:
از آن به دیر مغانم عزیز میدارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
توهم زرتشتی بودن فردوسی
امین همچنین به ما ثابت میکند، زرتشتی بودن فردوسی یک توهم فاقد وجاهت علمی و نشان تعصب نژادی است. گزارشهای فردوسی از باورها و مناسک زرتشتی، در شاهنامه نتیجه روایت امانتدارانه استاد توسی از راویان زرتشتی است. این امانتداری در جایجای شاهنامه مشهود است.
در مورد آیین مزدک همچنین شرح میدهد که ظهور مزدک پیشتر یک حرکت اجتماعی بود که با مقبولیت نزد عامه مردم در قالب یک دین جدید ارائه شد. برآمدن مزدک به روزگار قباد، اعتقادات اشتراکی او و تقسیم انبار دولتی به هنگام خشکسالی و کشته شدنش به دستور انوشیروان را فردوسی در شاهنامه چنین گزارش کرده است:
بیامد یکی مرد مزدک به نام
سخنگوی و با دانش و رای و کام
گرانمایهمردی و دانشفروش
قباد دلاور بدو داد گوش
اما در پی مخالفت موبدان با مزدک و قباد، خسرو انوشیروان (ولیعهد) هم با مرام اشتراکی مزدک به مخالفت میپردازد و قباد ناچار مزدک را به انوشیروان میسپارد:
گر ایدون که او را بود راستی
شود دین زرتشت در کاستی
یکی دین نو ساختی در جهان
نهادی زن و خواسته در میان
بعد از وارد آمدن این اتهامات بر مزدک، وی به دست انوشیروان بر دار میشود.
حسن امین ضمن گزارشی از دین مانی، بیوگرافی کوتاهی نیز، از وی را در اختیار ما قرار میدهد و مینویسد؛ بنا بر روایت شاهنامه، مانی در زمان شاپور ساسانی ظهور کرد و مدعی پیامبری شد. و توضیح میدهد؛ شاید فردوسی به دلیل ویژهکاری مانی در نگارگری که استادکاران آن فن عموماً از چین بودهاند، مانی را اهل چین میداند و داستان او را که البته با تاریخ مستند منطبق نیست چنین بازمیگوید:
بیامد یکی مرد گویا ز چین
که چون او مصور نبیند زمین*
بدان چربدستی رسیده به کام
یکی پر منش مرد مانی به نام
شکست فرهنگی
در بخش پنجم کتاب، تاریخ ایران در شاهنامه مورد مداقه قرار میگیرد.حسن امین بخش تاریخی شاهنامه را چون بخش اسطورهای و پهلوانی مقولهی علم تاریخ نمیداند. و آن را از قول نیچه “تاریخیادبودی” مینامد. یعنی از مقوله ادبیات، به ویژه حماسه و خطابه و انسانیت. حسن امین به درستی، مورخ “تاریخ واقعی” را یک ناظر کاملاً بیطرف میداند. که درصدد اثبات ترتب معلول بر علت است. درست بر خلاف “تاریخ یادبودی” که مورخ یا روایتگر یک داور بیغرض و بیحرکت نیست، با معیارهای خاص، گذشته و حال و آیندهدار را به هم وصل میکند و نه تنها بیطرفی ندارد بلکه کاملاً درگیر است. او از بین وقایع مختلف،تنها وقایعی را که دوست دارد و با مذاق او میسازد، گزینش و تفسیر میکند. شکست ایرانیان از اعراب و سقوط ساسانیان ضربهای بس سنگین به غرور ایرانیان وارد میآورد. شکست ایرانیان در برابر اعراب فقط شکست نظامی نبود. شکست بزرگتر شکست فرهنگی بود. که به شدت زبان پارسی و هویت ایرانی را در خطر نابودی قرار داده بود. با چنین احساس خطری بود که، برآمدن فردوسی و نظم شاهنامه تبدیل به یک ضرورت تاریخی شد. حسن امین در پایانبخش پنجم، یکی از دقیقترین نتیجهگیریها را نسبت به اندیشه حاکم در شاهنامه دارد. بر خلاف ایرانگرایان رادیکال، شاهنامهی فردوسی را زمینهساز مفاهیم نادرستی چون برتری نژادی و نژادپرستی نمیداند. همچنین بهدرستی اعلام میکند؛ شاهنامه مبلغ پلشتیهایی چون، تبعیض نژادی یا ایجاد حس تنفر و تحقیر نسبت به ملیتها و قومیتهای دیگر نیست.
زن و خانواده
کتاب در بخش ششم، زن و خانواده را در شاهنامه گزارش میکند. در شاهنامه عشق شالوده ازدواج است. چنانکه در ازدواج زال و رودابه، رستم و تهمینه، بیژن و منیژه ازدواج بر اساس همین عشق دوجانبه شروع شده است. در آخر اینکه فردوسی در داوری نسبت به زن نگاه جنسیتی ندارد. بلکه نگاهی اخلاقی دارد.
برای همین، در باب برابری زن و مرد و دختر و پسر میفرماید:
چو فرزند را باشد آیین و فر
گرامی به دل بر، چه ماده چه نر
شاهنامه در جایجایش ستودنی است اما در نگاه به زن، یک شاهکار است. آن هم در دورانی که زن، مقصر گناه نخستین و مظهر شر و وسوسه فریب و نقص عقل بوده است.
کتاب در بخش هفتم، به سوگند در شاهنامه میپردازد. نویسنده پیش از پرداختن به سوگند در شاهنامه به پیشینهی تاریخ سوگند در فرهنگها، نظامهایدینی، سیاسی و حقوقی میپردازد و اطلاعات خوبی در مورد سوگند خوردن به خواننده میدهد.
سپس به نمادهایی اشاره میکند که، قهرمانان شاهنامه به آنها سوگند میخوردهاند. نمادهایی که در فرهنگ ایران باستان مقدس و عزیز بوده است. ازجمله خدا، ستارگان، ماه و خورشید، تخت و تاج و نگین شاه و …
آرایههای ادبی
نویسنده در بخش هشتم، به آرایههای ادبی در شاهنامه میپردازد. و نشان میدهد فردوسی در شاهنامه از صنایع و آرایههای ادبی مختلف سود جسته است.
از صنایع لفظی که وابسته به الفاظند؛ مانند تسجیع، ترصیع، لفونشر، تجنیس و امثال آنها. همچنین از صنایع معنوی که با معنای کلمات سروکار دارند. مانند ارسال مثل، تمثیل، اقتباس، ایجاز، ایهام، تلمیح، اطناب، تشبیه، مراعات نظیر و …
منجی هویت ملی
آخر اینکه شاهنامه علاوه بر اینکه منجی هویت ملی و احیاگر زبان پارسی است. سرشار از آرایههای ادبی و از جهت بلاغت مثل اعلای بهرهگیری مناسب از هنر بدیع است. حسن امین توانسته، با استادی تمام، این حقایق شاهنامه را برای ما آشکار سازد. کتاب در بخش نهم، به حکمت و اخلاق در این اثر سترگ پرداخته است با تأکید بر جنبههای اخلاقی و پندآموزی در شاهنامه. آن هم با آوردن ابیات آغازین و پایانی کتاب.
در بخش دهم هم، از اشعار شاعرانی یاد شده که عظمت و بزرگی استاد توس را ستودهاند. ازجمله مثنوی ایراننامه (تاریخ موجز منظوم ایران از مادها و هخامنشیان تا امروز) سروده نگارنده کتاب (سیدحسن امین) که با استناد به شعر فردوسی و در ستایش او سروده شده.
در بخش یازدهم، نویسنده گزیدهای از مقالههای نویسندگان ایرانی را درباره فردوسی آورده است که هر یک خواندنی و منبع خوبی است برای شناخت فردوسی و شاهنامه.
در بخش دوازدهم هم، کتاب به مقلدان فردوسی پرداخته که هریک سعی کردهاند، به تقلید از فردوسی منظومههای بلند حماسی و تاریخی بسرایند.
آخر اینکه، خواندن شاهنامه آسان نیست. مطالعه شاهنامه نیازمندِ مقدماتی است.
نیازمند خواندن آثار اساتید و پژوهشگران جدی و آکادمیک و به یقین شاهنامه امین و یا کتاب “فردوسی و شاهنامه” اثر رشکانگیز پرفسور سیدحسن امین یکی از بهترین منابع برای فهم بهتر شاهنامه است.
ایکنا