حوزه هنری سومین دوره از کارگاههای انتقال تجربه فیلمسازیاش را برپا کرده است. چهارشنبه و پنجشنبه هفته گذشته هم قرعه به نام بهروز افخمی کارگردان مشهور سینمای ایران افتاد. او کارگاهی با عنوان «مدرسه انقلاب، کوچک جنگلی» را برگزار کرد. در گفتوگوی کوتاهی که با او داشتم معتقد بود حرفهایی که در این کارگاه زده است را جای دیگری نگفته و میتواند بهصورت کتاب جمعآوری شود. تاکید او بر ثبت تجربههای فیلمسازی برای من جذاب بود. برای همین اولین سوالم در مورد انتقال تجربه و تاریخنگاری در حوزه فیلمسازی بود اما در پایان این گپوگفت به اهمیت حضور رسانه تلویزیون پرداخته شد و به مسائل سینما کشید و البته احتمال حضور دوباره افخمی برای اجرا در برنامه هفت.
هفت همچنان مهمترین برنامه سینمایی تلویزیون است که بیش از یک سال است، بدون هیچ دلیل موجهی از جانب مدیران سیما، رنگ آنتن تلویزیون را ندیده است. اظهارنظر افخمی برای بازگشت مجددش به برنامه هفت از این جهت اهمیت مییابد که محسن برمهانی معاون سیما هم روز گذشته، خبرهایی از بازگشت برنامه هفت به تلویزیون داد. برمهانی در این باره گفته است: «میدانید که سرقفلی ویژه برنامههای سینمایی تلویزیون با برنامه هفت است و این برنامه برای ما خیلی جدی است. البته برنامههای دیگری هم داریم. خبری که باید بدهم این است که برنامه هفت به خاستگاه اصلیاش شبکه نمایش میرود. به شکل ویژه در شبکه نمایش و از این پس در سالهای آتی در همین شبکه تولید خواهد شد.»
به نظر شما آیا روایت تاریخی دقیقی از وقایع و رویدادها سینمای بعد از انقلاب صورت گرفته است و اصلا ثبت تجربه فیلمسازان ایرانی چه کارکردی میتواند داشته باشد؟
خیر. من چنین آثاری را زیاد ندیدم ولی فکر نمیکنم خیلی هم کارایی داشته باشد؛ در واقع بستگی به این دارد که فیلمسازان حرفهای خوب و بهدردبخور میزنند یا خیر. برخی شیطنت دارند و حرفهای غلطانداز میزنند؛ یعنی واقعا نمیخواهند راهنمایی کنند و بیشتر قصد دارند که مخاطب گفتوگو را دست بیندازند مثلا مسعود کیمیایی، خیلی این روحیه را دارد ولی گفتوگو با فیلمسازان آمریکایی را که میخوانیم، خیلی از آنها واقعا قصد آموزش دادن دارند و میخواهند همان تجربهای که کسب کردند را منتقل کنند. من خیلی از چیزهایی که یاد گرفتم را از خواندن گفتوگوهای فیلمسازان آمریکایی و اکشنسازهای خوب آمریکایی یاد گرفتم.
جایی آقای فخیمزاده گفته بودند که چون سینمای قبل انقلاب را دیدهاند، ارزش و اعتبار سینمای بعد از انقلاب را بهتر درک میکنند. نظر شما درباره این اظهارنظر چیست؟ اگر موافق پیشرفت سینما در سالهای پس از انقلاب هستید، شاخصههای آن را چه میدانید؟
سینما از لحاظ تکنیکی پیشرفت کرده است یعنی از لحاظ شیوههای ساخت پیشرفت کرده است. فیلمها رنگی شده و صداها مستقیم شده است. شیوه تدوین و فیلمبرداری فیلمها خیلی پیشرفت کرده است. ولی آن صمیمیتی که در برخی از فیلمهای خوب قبل از انقلاب بود و آن ارتباطی که با زندگی ایران واقعی آن زمانه داشت، یعنی زندگی واقعی را ثبت میکرد، الان نیست. مخصوصا وقتی اکثر فیلمها درباره طبقه ثروتمند یا طبقهای که میخواهد ثروتمند شود، ساخته میشود، پس دیگر مسائل این سینما، مسائل واقعی همه مردم ایران نیست.
اخیرا گزارشی در «فرهیختگان» درباره فراز و نشیبهای برنامه هفت، از شکلگیری تا به امروز منتشر کردیم. میخواستم ببینم آیا موافق هستید که هفت، بهعنوان یک رسانه تصویری، دچار یک افول جدی شده؟ خصوصا بعد از پایان دورهای که شما مسئولیت این برنامه را برعهده داشتید.
من برنامههای هفت را ندیدم ولی میدانم که در آن زمانی که ما برنامه هفت را رها کردیم، باید رها میکردیم؛ یعنی در چند هفته آخر خیلی احساس پوچی میکردم و فکر میکردم خیلی تکراری شدم و حرفهایم را زدهام. حس میکنم که اگر میخواستیم تاثیری بگذاریم، گذاشتیم و همه متوجه شدند که ما چه چیزی میگوییم؛ چه موافق و مخالف باشند و چه عمل کنند و نکنند، حس میکردم که ما از این جا به بعد اگر در برنامه بمانیم، تکراری هستیم. بنابراین خودم دلم میخواست برنامه را رها کنم.
اواخر 96 بود که هفت را تحویل دادیم؛ یعنی یک سال و نیم، به صورت کامل اجرا شد. بعد از آن میدانستم که اگر برنامه را کسان دیگری ادامه دهند، حتی از آن چیزی که من میترسم تکراری و بیمعنا شود ممکن است تکراریتر و بیمعناتر از آب درآید که همین هم شد؛ یعنی تبدیل به یک برنامه روتین و معمولی و روزانه یا هفتگی شد که قرار نیست کاری کند بلکه همینطور مثل برنامههای دیگر تلویزیون برای تماشا کردن و سرگرم شدن، ساعتی از اوقات فراغت را پر میکند.
حرفها تمام شد یا تصمیمات مدیران صداوسیما موثر بود؟
حرفها تمام شده بود و فکر میکنم تاثیرش را هم گذاشته بود. اگر حرفها تمام شده باشد و تاثیر نداشته باشد، آدمی ممکن است خود را راضی کند که حرفها را تکرار کند ولی اگر تاثیر گذاشته باشد و جنجالی درست شده باشد و فضایی درست کند که مجبورند به آن حرفها اهمیت دهند. اما اگر دوباره بخواهید همان حرفها را تکرار کنید، یعنی وقت خود را تلف میکنید.
در این صورت، چه اتفاقی افتاد که بعد از زدن حرفهایتان، باز تصمیم گرفتید که برنامه «نقد سینما» را در شبکه 5 شروع کنید؟
آن برنامه در دوره دیگری و با فاصله زمانی زیادی از دوره قبلی بود. الان هم ممکن است اگر دوباره مسئولیت برنامه هفت به من پیشنهاد شود، مجددا مدیریت برنامه را بپذیرم. بخاطر اینکه الان دوره دیگری برای سینماست؛ درواقع هجوم دیگری به سینمای ایران شده و از داخل خود آن، پوششهایی برای تخریب سینما اتفاق میافتد. ممکن است که الان یک نفر، با رویکرد دیگری برنامه هفت را جلو ببرد. با این حال هر زمانی به این نتیجه برسم که دیگر نمیتوانم برنامهای را ادامه دهم، دیگر کار نمیکنم. من برنامهساز روتین نیستم.
یک سال پس از اتمام دوره شما در برنامه هفت، در زمان برگزاری سی و ششمین جشنواره فجر بود که آقای رشیدپور، مسئولیت برنامه را پذیرفتند. همان زمان شایعاتی بود که دوباره برنامه را به شما پیشنهاد کردند و نپذیرفتید. درست است؟
به یاد ندارم ولی فکر کنم اینطور بود.
در پایان جشنواره چهلم فیلم فجر، عدهای بخاطر حضور فیلمسازانی جوان و فیلمهای قابل توجهشان، نسبت به جشنواره چهلم، ابراز امیدواری کردند. یادم میآید که در آخرین ویژه برنامه هفت آقای فراستی گفتند که این جشنواره یکی از بهترین جشنوارههای چند سال اخیر سینما بود! نظر شما چیست؟
بهنظرم یکی از بهترین جشنوارهها بود. چند فیلمی که از جشنواره بیرون ماندند، نشان میدهد که جشنواره چهلم، یکی از بهترین جشنوارهها بود. فیلم «عروسک» و فیلم «علت مرگ نامعلوم» که پروانه نمایش نگرفتند و فیلمهای دیگری که فکر میکنم هیات انتخاب درست ندید، بیرون ماندند مثل میرجاوه. به همان اندازه که فیلمهای خوبی داخل جشنواره بود، به همان اندازه یا تعدادی کمتر، فیلمهای خوبی هم بیرون مانده بود. مجموعا سالی بود که تعداد فیلمهای خوب زیاد بود.
درباره آثار خودتان هم توضیحاتی بفرمایید که در چه مرحلهای هستند؟
فیلم فرزند صبح پروانه نمایش گرفته است و در افتتاحیه مراسمی یک هفتهای در خمین، پخش خواهد شد. شاید در زمستان اکران آن شروع شود یا برای 15 خرداد سال آینده اکران شود.
در لیست فیلمهای متقاضی حضور در بخش سودای سیمرغ جشنواره چهل و یکم، نام شما بهعنوان تهیهکننده یک فیلم وجود داشت. درباره این فیلم، توضیحاتی بفرمایید.
بله. نام فیلم، «استاد» است. داستان آن درباره یک استاد نقاشی و معماری است که سعی میکند یکی از شاگردان خود را از راه به در کند. به نوعی اشاره به نهضت میتو و جنجالهای پیش از آن است.
در پایان میخواستم پیشبینی شما را از شایعات چند روز اخیر، پیرامون بحث تحریم جشنواره چهل و یکم بدانم. به نظرتان در زمین عمل، اتفاقی خواهد افتاد؟
من فکر میکنم قابل پیشبینی نیست. چون جشنواره فجر سینمای ایران، همواره با فیلمهای فیلمسازان اول یا دومی شگفتزده شده است و هیچ بعید نیست که امسال هم این اتفاق بیفتد یعنی فیلمهای فیلمسازان اول و دوم فیلمهای خوبی باشد، در این صورت تحریم فیلمسازان قدیمی و پیر و مافیایی، به ضرر خود آنهاست و باعث میشود که فرآیند بیرون انداخته شدنشان از سینمای ایران، سرعت بگیرد و تشدید شود؛ همچنین ممکن است باعث کمرونق شدن جشنواره شود، اگر فیلمسازان اول و دوم، کارهای چشمگیری نکرده باشند؛ بنابراین قابل پیشبینی نیست.
فرهیختگان