- ادبیات, فرهنگی

مصائب فرهنگ شهرت در ایران/ نگاهی به کتاب «میدان شهرت در ایران»

موضوع “فرهنگ شهرت” به مجموعه پدیده‌ها و رفتارهایی اشاره دارد که در آن شهرت و معروفیت به عنوان ارزش‌های مهم و محوری در جامعه شناخته می‌شوند. این فرهنگ اغلب با توجه به چگونگی تأثیر رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی و فرآیندهای فرهنگی بر ایجاد، گسترش، و حفظ شهرت افراد بررسی می‌شود.

 
میلاد نوریان پژوهشگر دکتری علوم ارتباطات در یادداشتی برای صفحه «هنر روز» روزپلاس نوشت، پدیده فرهنگ شهرت اگرچه موضوعی مسبوق به سابقه است اما در سال‌های اخیر تحت تأثیر نفوذ رسانه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام شکل تازه‌ای گرفته است. در واقع اگر می‌خواهیم به فهم عمیق‌تری نسبت به تعاملات و کنش‌هایی که در بستر چنین رسانه‌هایی شکل‌گرفته است دست یابیم، مطالعه فرهنگ شهرت و عوامل وابسته به آن ناگزیر خواهد بود. ظهور و ورود فزاینده واژگان و مفاهیمی مانند سلبریتی، اینفلوئنسر، بلاگر و… در فرهنگ عمومی که تا چند سال پیش بسیار مفاهیم غریبه‌ای بودند نیز ناشی از اهمیت مفهوم فرهنگ شهرت است. در واقع اکنون با تغییر اکوسیستم زیست رسانه‌ای آحاد جامعه و تغییر نقش افراد از مخاطب صرف بودن به تولیدکننده محتوا شدن، تغییرات بنیادینی در نظام ستاره‌سازی رسانه‌ای نیز به وجود آمده است.
 
موضوع “فرهنگ شهرت” به مجموعه پدیده‌ها و رفتارهایی اشاره دارد که در آن شهرت و معروفیت به عنوان ارزش‌های مهم و محوری در جامعه شناخته می‌شوند. این فرهنگ اغلب با توجه به چگونگی تأثیر رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی و فرآیندهای فرهنگی بر ایجاد، گسترش، و حفظ شهرت افراد بررسی می‌شود. در فرهنگ شهرت، افراد یا شخصیت‌ها به خاطر ویژگی‌هایی نظیر زیبایی، ثروت، استعداد، یا حتی رفتارهای جنجال‌برانگیز مورد توجه و پرستش قرار می‌گیرند. این پدیده همچنین می‌تواند روی زندگی شخصی افراد، هدایت مسیر حرفه‌ای آن‌ها، و تعاملات اجتماعی‌شان اثرگذار باشد.
 
مطالعات پیرامون فرهنگ شهرت در ایران دارای پیشینه‌ی زیادی نیست. اما در سال‌های اخیر با گسترش تأثیر رسانه‌های اجتماعی و پدید آمدن فرهنگ شهرت در ایران، این موضوع کم‌کم به موضوعی مهم در تحقیقات متخصصان علم رسانه و ارتباطات در ایران تبدیل شده است. دکتر احسان شاه‌قاسمی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و استاد علوم ارتباطات یکی از پرکارترین پژوهشگران در این حوزه است که آثار زیادی از او در سال‌های اخیر با موضوع فرهنگ شهرت به زبان‌های فارسی و انگلیسی منتشر شده است. از آثار او در این حوزه می‌توان به ترجمه کتاب «فرهنگ شهرت» نوشته‌ی الیس کشمور اشاره کرد. 
 
این کتاب با بررسی مسئلۀ فرهنگ شهرت به معنای آن، خاستگاه‌ها ونفوذ جهانی آن می‌پردازد و اطلاعات بسیار مهمی از نظام ستاره‌‌سازی در غرب و نیز ساز‌و‌کارهای ستاره‌سازی و محبوب‌سازی و نقش رسانه‌ها در آن را بیان می‌کند. این کتاب همچنین نشان می‌دهد که چطور ستاره‌ها با قرار گرفتن دریک زمینه‌ی خاص اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و رسانه‌ای، الگوهای رفتاری غیرمتعارفی را پیش‌می‌گیرند که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به انحرافات حاد جنسی، مصرف مواد مخدر و ارتکاب به جرائم مختلف اشاره کرد. این کتاب تأکید می‌کند که نظام رسانه‌ای در جهان سرمایه‌داری به‌راحتی توانسته است از این افراد که معمولاً به ‌لحاظ معیارهای اخلاقی در سطوح بسیارپایینی هستند، قهرمان‌های ملی و اجتماعی بسازد. 
 
اثر بعدی او در این راستا ترجمه‌ای از کتاب «فعالیت‌های انسان‌دوستانه سلبریتی‌ها» است. نویسنده در این کتاب، با استفاده از نظریه‌های اسلاوی ژیژک، توضیح می‌دهد که فعالیت‌های انسان دوستانه سلبریتی ها نه‌تنها خیرخواهانه نیست، بلکه آلوده به ایدئولوژی و بسیار مخرب است. این فعالیت‌ها نه‌تنها انسان‌ها را از درد و رنج نمی‌رهانند، بلکه آن‌ها را برای همیشه اسیر و برده نظام سرمایه‌داری، مصرف‌گرایی، کالایی سازی و رهبری کسانی می‌کند که شایستگی حکومت بر قلب‌ها و ذهن‌ها را ندارند.
 
کتاب «خدایان بدکردار: رسانه‌ها، دین و فرهنگ شهرت» نوشته‌ی پیت وارد اثر ترجمه شده‌ی دیگری در این زمینه است. این کتاب با تأکید بر نزدیک شدن هرچه بیشتر مفاهیم مذهبی با فرهنگ عامه، نشان می‌دهد که رابطه‌ی بین سلبریتی‌ها و چهره‌های مشهور با باور‌ها و اعمال مذهبی در حال تغییر و تحول است. نویسنده، با اشاره به این نکته که استعاره‌ها و مراسم مذهبی دیگر مانند گذشته محدود به اشکال سنتی دین نیستند، شباهتی بین نماد‌ها و نشانه‌های مذهبی با نماد‌ها و نشانه‌هایی می‌یابد که رسانه‌های غربی برای توصیف سلبریتی‌ها و زندگی‌شان به کار می‌برند. کتاب بیان می‌کند که فرهنگ شهرت، فرامذهبی‌ست که پس از جنگ جهانی دوم و زمانی ایجاد شد که اکثریت پروتستان آمریکایی قدرت خود را در جامعه از دست دادند. نتیجه‌ی این مسئله، این بود که مرز‌های مذهبی و فرهنگی محو‌تر و کم‌رنگ‌تر شدند.
 
دکتر شاه‌قاسمی در ادامه کتاب «روان‌شناسی شهرت» نوشته‌ی گیل استیور را ترجمه کرده است. هدف کتاب حاضر این است که پنجره‌ای به سوی موضوع شهرت بگشاید و از زاویه‌ی روان‌شناسی دیدگاهی آسان‌فهم به ادبیات شهرت عرضه کند. قطع به یقین می‌توان گفت که ظهور رسانه‌های اجتماعی در فراگیری مفهوم «سلبریتی» نقش اصلی را داشته است. بدین معنا که تجربه‌ی پیشین ما از مسئله‌ی «شهرت» و «افراد مشهور» یا «چهره» کاملاً متفاوت از وضعیت کنونی ماست و اساساً مفهوم سلبریتی با فرد مشهور در عالم سیاست و یا حتی یک «ستاره» در یک فیلم یا یک ورزش خاص متفاوت تلقی می‌شود. به گونه‌ای که این مفهوم با کسب درآمد برای شخص یا یک شرکت یا حتی یک جریان سیاسی همراه است. 
 
درواقع اساساً سلبریتی به کسی گفته می‌شود که می‌تواند در خدمت «فروش بیشتر» یا «پیروزی» در یک کارزار سیاسی قرار گیرد. استفاده از سلبریتی‌ها، به‌عنوان بخشی از راهبردهای بازاریابی، رویه‌ای معمول در شرکت‌های بزرگ است و این شرکت‌ها با استفاده از آنان، نشان‌های تجاری خود را ارتقا می‌بخشند. شرکت‌ها هم سرمایه‌های درخور توجهی را برای تولید سلبریتی‌ها خرج می‌کنند و هم به واسطه‌ی بصری‌سازی جذابیت سلبریتی‌ها، سرمایه‌ی قابل توجهی به دست می‌آورند. درواقع مفهوم سلبریتی به رسانه گره خورده است و بدون پشتیبانی رسانه‌ها نمی‌توان انتظار شکل‌گیری سلبریتی‌ها را داشت. اگرنه مسئله‌ی «شهرت» تاریخی فراتر از رسانه‌های جمعی و رسانه‌های اجتماعی دارد.
 
اثر بعدی، ترجمه کتاب «تاریخ شهرت: رسوایی! قهرمانان! هواداران! یک سده ستارگی!» اثر سوزان جی. داگلاس و آندریا مک دانل است. کتاب تاریخ شهرت، شرح مختصری از تاریخچه ستاره شدن، رابطه پویای آن با تکنولوژی‌های ارتباط جمعی و نظریه‌های دانشگاهی مرتبط با آن را ارائه می‌دهد؛ ارائه‌ای که برای کمک به تبیین نحوه تولید و همچنین جریان یافتن و تاثیرات فرهنگ شهرت صورت گرفته است. تاریخچه شهرت، شیوه‌های تاریخی تولید سلبریتی و نحوه تغییر و ماندگاری برخی از این روش‌ها در این کتاب ارائه شده است.
 
در ادامه نیز کتاب «دستینه مطالعات شهرت راتلج» نوشته پروفسور آنتونی الیوت استاد دانشگاه استرالیای جنوبی توسط ایشان ترجمه و چاپ شده است. این کتاب نگاهی بسیار روشن‌بینانه به تحلیل شهرت در علوم اجتماعی و انسانی دارد و در این مسیر تلاش می‌کند اولویت نوینی را برای مطالعات شهرت بنیان نهد. نظریه‌های اصلی شهرت از توصیف‌های کلاسیک جامعه‌شناسیک تا نظریه انتقادی و از مطالعات رسانه‌ها تا رویکردهای پسامدرن در کنار هم آورده و به صورت انتقادی بررسی شده‌اند. فصل‌ها به آوازه، نام و شهرت در صنایع رسانه‌ای موسیقی مردم‌پسند، صنایع زیبایی، ستارگان سوپ هواداران و هواداری و همین‌طور برآمدن شکل‌های غیر غربی از شهرت اختصاص یافته‌اند. این کتاب همچنین به صورت مفصل به جنبه‌های نهادی شهرت، به‌خصوص فرم‌های نوِ کنش وساطت‌شده و اندرکنش، پرداخته است. از وب ۰/ ۳ تا رسانه‌های اجتماعی، فرهنگ شهرت به‌ سرعت در حال بازتعریف گستره‌ی همگانی سیاسی است.
 
کتاب «میدان شهرت در ایران»
 
معرفی کتاب‌های پیشین از آن جهت اهمیت می‌یابد که در نهایت پس از ترجمه‌ی کتاب‌های مهمی که در این سال‌ها توسط پژوهشگران خارجی به رشته تحریر درآمده‌اند، دکتر شاه‌قاسمی کتابی با موضوع فرهنگ شهرت در ایران را تألیف کرده که با عنوان «میدان شهرت در ایران» روانه بازار نشر شده است. این کتاب در هشت فصل با عنوان‌های: صنعت شهرت، مسئله استعداد، شبکه‌های اجتماعی، پورنوگرافی فقر، فمینیسم شهرت، دین شهرت، جنون مصرف، و چه باید کرد؟ توسط پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی چاپ شده است. 
 
با نگاهی به عنوان کتاب‌های ترجمه شده می‌توان به نگاه بسیاری انتقادی دکتر شاه‌قاسمی به موضوعاتی نظیر سلبریتیسم و شهرت پی برد. در واقع تمام آثاری که این استاد دانشگاه به ترجمه آن‌ها پرداخته، آثاری انتقادی در این حوزه هستند. کتاب میدان شهرت در ایران نیز با وام گرفتن از مطالعات پیشین تلاش کرده نگاهی انتقادی از این موضوع را نسبت به جامعه ایران بازنمایی کند. با اینکه فرهنگ شهرت مزایایی مانند قابلیت الهام‌بخشی و ارائه الگوهای سازنده را داراست، اما دیدگاه انتقادی به موضوع ترجیح می‌دهد پیامدهای منفی همچون تشویش هویتی، اضطراب اجتماعی، و نگرانی‌های مربوط به ظاهر فیزیکی را مورد بررسی قرار دهد و از این منظر تأکید بیش از حد بر شهرت ممکن است ارزش‌های عمیق‌تر فرهنگی و اخلاقی را تحت‌الشعاع قرار دهد و به فرهنگی سطحی و متمرکز بر خودپسندی منجر شود. از این جهت کتاب میدان شهرت در ایران دیدگاه بسیار جسورانه‌ای دارد که با مثال‌های فراوان و ملموس برای مخاطب و نام بردن از سلبریتی‌های نام آشنای هنری، ورزشی و مجازی، سعی می‌کند علت این دیدگاه منتقدانه خود را تبیین کند.
 
نباید فراموش کنیم فرهنگ شهرت می‌تواند تاثیر قابل توجهی بر نسل‌ها داشته باشد، مخصوصاً با پیشرفت فناوری و فزونی شبکه‌های اجتماعی، جایی که دستیابی به شهرت دیگر محدود به افراد با استعداد یا آن‌هایی که به دستاوردهای قابل توجهی رسیده‌اند، نیست. در عصر حاضر، شهرت می‌تواند به سرعت و گاهی اوقات به شیوه‌های غیرمنتظره‌ای از طریق محتوای اینترنتی مانند ویدئوهای وایرال شده، بلاگ‌ها یا پست‌های شبکه‌های اجتماعی به دست آید. از این رو مفهوم «استعداد» موضوعی مناقشه برانگیز از دیدگاه مؤلف کتاب میدان شهرت در ایران است. 
 
این تغییر در دسترسی به شهرت باعث شده است که بسیاری از جوانان بر دنبال کردن آرمان‌های فردی‌گرایانه و رسیدن به شهرت سریع تمرکز کنند. این امر به ویژه زمانی نمایان می‌شود که شهرت اغلب با درآمدزایی مرتبط باشد، مانند شهرتی که از طریق اینفلوئنسرها در شبکه‌های اجتماعی یا سایر پلتفرم‌های آنلاین به دست می‌آید. این میل شدید به دیده شدن در میان نسل‌های جدید و برخورداری از مزایای چنین شهرتی باعث شده تلاش آن‌ها از حوزه‌های مفید برای جامعه به عرصه‌های غیر سودمند تغییر وضعیت دهد و در نتیجه آن، ممکن است افراد کمتر به دنبال سرمایه‌گذاری در روابط معنی‌دار، توسعه مهارت‌ها و دانش، و کسب دستاوردهای طولانی مدت باشند، که همه این‌ها نیازمند زمان و تلاش بیشتری هستند.
 
آنچه که در جامعه با استقبال مواجه می‌شود، می‌تواند روند سیاستگذاری‌های کلان را نیز با تغییر مواجه کند. در واقع، فرهنگ شهرت می‌تواند بر سیاست‌ها و تصمیم‌گیری‌ها در سطوح بالاتر تاثیر بگذارد، جایی که تصمیم‌گیران ممکن است بیشتر بر شهرت‌آفرینی از طریق رسانه‌ها نسبت به تصمیم‌گیری‌های مبتنی بر اطلاعات و مصلحت‌های عمومی تمرکز کنند. مانند آنچه در رویکردهای سال‌های اخیر صداوسیما شاهد آن هستیم و برنامه‌های تلویزیون به جای آن که محلی برای ظهور و بروز ایده‌های نو و خلاقانه اندیشمندان و پژوهشگران باشد به محلی برای حضور سلبریتی‌ها و ضبط برنامه‌های سلبریتی‌محور بدون محتوای خاص و ارزشمند که صرفاً به درد پر کردن وقت می‌خورند باشد. این موضوع نشان می‌دهد که فهم و انتقاد ما از فرهنگ شهرت برای حفاظت از ارزش‌های جامعه و تضمین اینکه شهرت باید شیوه‌های مسئولانه و سازنده‌ای به دست ‌آید و استفاده شود، بسیار مهم است.
 
اگرچه در کتاب میدان شهرت در ایران به درستی به نوعی از مصرف اشاره می‌شود که مانند کشیدن تریاک توهم زاست و نام آن را مصرف نیابتی می‌گذارد. مصرف نیابتی نوعی لذت است که در آن عاملیت اندکی وجود دارد. افراد به واسطه شبکه‌های اجتماعی با کسی همذات پنداری می‌کنند که به صورت نمایشی و خودنمایانه در حال به تصویر کشیدن مصارف خود است. اما در راستای تعمیق بیشتر درک ما از فرهنگ شهرت، لازم است که توجه ویژه‌ای به آموزش انتقادی رسانه داشته باشیم. نوجوانان و جوانان باید آموزش‌هایی دریافت کنند که آن‌ها را قادر سازند تا محتوای رسانه‌ای را به‌طور مؤثر ارزیابی کرده و بین واقعیت و نمایش در فضاهای آنلاین تمایز قائل شوند. ایجاد درک عمیق‌تری از اینکه چرا و چگونه محتوای رسانه‌ای ساخته و پخش می‌شود، می‌تواند به آن‌ها کمک کند تا تحت تأثیر تبلیغات زیبایی‌شناسانه‌ی گاه مضر قرار نگیرند که فرهنگ شهرت اغلب ترویج می‌دهد.
 
اما آیا اوضاع به همان بدی است که کتاب میدان شهرت در ایران قصد ترسیم آن را دارد؟ و آیا نمی‌توان از وجوه مثبت فرهنگ شهرت بهره برد؟ این گزاره درست است که فرهنگ شهرت می‌تواند منجر به سوء استفاده و استثمار شود، جایی که افراد فقط برای جلب توجه و دستیابی به محبوبیت لحظه‌ای از شرایط و افراد سوءاستفاده می‌کنند. در این حالت، شهرت نه‌تنها یک هدف عملی به نظر می‌آید، بلکه به عنصری منفی بدل شده که می‌تواند منجر به اضمحلال ارزش‌های واقعی و پایدار جامعه شود. اما از طرف دیگر تجربه کشورهای باسابقه در این حوزه نشان می‌دهد فرهنگ شهرت، در گفنمان‌های جدید، به‌صورت یک ابزار دو سر برنده عمل می‌کند. 
 
از یک منظر، آن می‌تواند به عنوان یک ابزار برای برقراری ارتباط و ایجاد تغییر مثبت باشد. افراد مشهور و اینفلوئنسرها می‌توانند با استفاده از شهرت خود برای اشاعه آگاهی و حمایت از اسباب خیر و اهداف نوع‌دوستانه عمل کنند. این کارگزاران اجتماعی می‌توانند موضوعات مهم اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی را در دستور کار قرار دهند و به آن‌ها توجه دقیق‌تری بخشند.
 
 به ‌طور خلاصه، فرهنگ شهرت باید با دقت و آگاهی مورد تأمل قرار گیرد. جامعه باید توازنی بین بهره‌برداری از فرصت‌هایی که شهرت می‌تواند ارائه دهد و شناسایی مخاطرات و تبعات آن برای سلامت فردی و اجتماعی برقرار کند. به‌ویژه، آموزش و پرورش نوجوانان و جوانان باید بر تقویت قضاوت‌های اخلاقی، ارزش‌های درونی، و پایداری شخصیت در برابر فشارهای مرتبط با شهرت تأکید کند. این امر می‌تواند به آن‌ها کمک کند تا در یک دنیای در حال تغییر که در آن شهرت به سرعت فراز و نشیب دارد، احساس اعتماد به نفس و امنیت بالاتری داشته باشند.