- فیلم و سینما

باشکوه، اما شعار زده | نگاهی به فیلم «آسمان غرب»، ساخته محمد عسگری

«آسمان غرب» محمد عسگری اثری آبرومند و قابل دیدن است، اما ایرادات فنی و هنری اش مانع از آن می‌شود که یک فیلم شاخص در عرصه دفاع مقدس باشد.

«آسمان غرب» روایتی از نخستین هفته‌های جنگ تحمیلی در مرز‌های غربی کشور و استقامت مردم ایران برابر تجاوز رژیم بعث است؛ روایتی که هم زمان ماهیت دشمنان خارجی و داخلی مردم ایران را تبیین می‌کند و جوخه‌ای از قهرمانان ملی را به رهبری شهید شیرودی برابر ایشان قرار می‌دهد. قصه «آسمان غرب» با یک پرده اول بسیار جذاب آغاز می‌شود. 

دقایق ابتدایی این فیلم قهرمان محور و جنگی با اولین سکانس از تجاوز عراق به خاک ایران و نمایش ذکاوت شهید شیرودی در فهم وضعیت، مخاطب را با خود همراه می‌کند. در ادامه نیز رویارویی قهرمان فیلم با خانواده اش، اگرچه کمی قابل پیش بینی و تکراری به نظر می‌رسد، وجه عاطفی شخصیت شهید شیرودی را پرداخت می‌کند. سکانس بازکردن درِ پادگان برای مردم، نخستین سکانس چشمگیر «آسمان غرب» به حساب می‌آید که باعث می‌شود بیننده از مختصات شخصیت اصلی قصه کاملا آگاه شود.

 در ادامه نیز ماجرای تمرد شهید شیرودی از دستور بنی صدر و البته همراهی دل چسب فرمانده او، همه چیز را مهیای آغاز یک درام جنگی اثرگذار می‌کند؛ اما درست بعد از همین نقطه است که «آسمان غرب» روند درخشانش را از دست می‌دهد و تا سکانس پایانی نمی‌تواند لحظات اثرگذاری بیافریند. سکانس پایانی، یک اکشن اثرگذار و بسیار قابل توجه است که اغلب، ذوق زدگی و حتی تشویق مخاطبان را در سالن‌ها به دنبال دارد؛ هرچند ممکن است از لحاظ فنی ایراد‌هایی به آن وارد باشد که البته این موضوع اساسا در سینما قابل بحث نیست.

در دام شعار

محمد عسگری که پیش از این با هزینه‌ای بسیار کمتر، فیلم گرم و دیدنی «اتاقک گلی» را ساخته بود، فیلم جدیدش را با بودجه‌ای قابل توجه جلو دوربین برده است که بخش بزرگ این بودجه صرف جلوه‌های ویژه میدانی شده است. بااین حال، بدون درام اثرگذار و ظرافت در کارگردانی، حتی بزرگ‌ترین پروداکشن‌ها هم نمی‌توانند به نتیجه برسند.

از منظر فیلم نامه، «آسمان غرب» فیلمی است که پس از چند دقیقه، از نفس می‌افتد و خودش را در دام شعارزدگی می‌بیند. سکانس‌های خوردن نان خشک، برخورد شهید شیرودی با عشایر، سخنرانی‌های او در میان هم رزمانش و حتی سکانس مربوط به خبر آسیب دیدن خانه اش که باید تعلیق ایجاد کند، علیه درام عمل می‌کنند. نمایش مفصل روابط بین افراد در اردوگاه هم تقریبا به پیشرفت قصه کمک نمی‌کند و بیشتر باعث هدررفتن زمان نمایش جنگ هاست.

جنگ هوایی اساسا چارچوب دشواری برای ساختن فیلم است و دست فیلم ساز را می‌بندد. همین موضوع باعث شده است که «آسمان غرب» در برخی سکانس هایش شبیه فیلم‌های دفاع مقدس دهه ۶۰ شود؛ به ویژه در سکانس شهادت هم رزم شهید شیرودی که کار به یک کلیشه گل درشت می‌رسد و از قبل، ناخودآگاه بوی یک اتفاق هولناک در مشام بیننده می‌پیچد.

گرفتار سندرم کات

از منظر کارگردانی، اما فیلمی که در نیمه اولش می‌تواند در میدان نبرد برداشت‌های بلند چشم نواز و در قواره سینما قرار بگیرد، در ادامه گرفتار سندرم کات می‌شود. جدا از اینکه یکدست نبودن لحن کارگردانی، در مقایسه پرده اول فیلم با بقیه قسمت‌های آن کاملا مشهود است، تعداد زیاد کات‌ها به ویژه در نمای بسته، باعث سرگیجه مخاطب می‌شود، بدون اینکه کوچک‌ترین اثری در کلیت روایت داشته باشد. 

دل دادگی بیش ازحد کارگردان به تکنیک، مایه‌های انسانی و دراماتیک «آسمان غرب» را تحت تأثیر قرار می‌دهد و حتی در سکانس‌های جنگ زمینی هم مانع نمایش روح حاکم بر دفاع مقدس می‌شود. وضعیت حرکات دوربین در سکانس‌های جنگی به نحوی است که می‌توان گفت عنان کار از دست فیلم ساز خارج می‌شود و مقایسه صحنه‌های جنگی دو فیلم اخیر محمد عسگری با هم، کاملا به برتری فیلم نخست او رأی می‌دهد که اثری بود با کارگردانی کنترل شده‌تر و جذابیت روایی بیشتر.

«آسمان غرب» فیلم میلاد کی مرام است؛ یکی از هنرپیشه‌های محبوب نسل جوان که در نقشی متفاوت قرار گرفته است و در بیشتر سکانس‌های این اثر بازی دارد. کی مرام برای ایفای نقش شهید علی اکبر شیرودی تلاش بسیاری از خودش نشان می‌دهد، اما مشکل اینجاست که این هنرپیشه اساسا مناسب ایفای چنین نقش‌هایی نیست. 

صورت میلاد کی مرام معصومیت کافی برای بازی در این نقش را ندارد و به طبع رقت قلب شهید شیرودی و غم خواری او برای مردم را نمی‌تواند به خوبی در چهره اش منعکس کند. فیزیک بدنی مناسب این بازیگر، از نقاط قوت او برای ایفای چنین نقشی محسوب می‌شود، اما ضعف در بیان و کمبود ظرافت در بازی چهره، مشخصا در زمان احساساتی شدنش به کیفیت اجرایی «آسمان غرب» لطمه جدی وارد کرده است.

شهرآرانیوز